همانطور که میدانید روانشناسی در بازار فارکس تاثیر بسیاری دارد که در مقاله تاثیر روانشناسی در بازار های معاملاتی و فارکس با جزئیات کامل بررسی شده است که با کلیک بروی متن می توانید آن را مطالعه فرمایید.
میزان گردش مالی روزانه در فارکس چقدر است ؟
بازار فارکس دارای ویژگی های منحصر به فرد بسیاری از جمله حجم معاملات است که برای معامله گران جدید تعجب آور است. در این مقاله نگاهی به بازار فارکس خواهیم داشت، و اینکه چطور و چرا معامله گران به طور فزاینده ای به سمت این بازار به عنوان بزرگترین و یا بهتر بگوییم بی رغیب ترین بازار کشیده می شود.
چهار تعریف زیر را به عنوان پیش نیاز برای ادامه مقاله در ذهن داشته باشید:
حجم معاملات چیست؟ به میزان پول یا ارزی که برای یک کالا، شی و … پرداخت می شود حجم یا ارزش معامله گفته می شود.
نقدشوندگی؟ هر داراریی از جمله، کالا، ملک و یا هر چیز دیگری که قدرت و سرعت سریع نقد شدن را داشته باشد می توان گفت که از نقدشوندگی بالا برخوردار است.
چطور تریدرها برای معاملات خود در فارکس حجم تعیین می کنند؟ در هر پلتفرم معاملاتی در بخش ایجاد دستور اوردر گذاری قسمتی تحت عنوان ولوم وجود دارد که معامله گران با قرار دادن نسبتی از لات درک حجم معاملات حجم معامله را مشخص می کنند. در ابتدای مقاله لینک این مطلب وجود دارد.
حجم معاملات یا ارزش بازار فارکس چقدر است
طبق آخرین گزارش بانک تسویه حساب های بین الملی در سال 2019 مجموع حجم معاملات (Size of the Forex Market) در بازار غیر متمرکز فارکس که شامل مبادلات ریتیل و مشتقات می شود روزانه به عدد 6.6 تریلیون دلار آمریکا می رسد.
چهار گروه عمده در بازار فارکس فعال هستند و تمام کسانی در این بازار فعالیت می کنند به نوعی زیر مجموعه یکی از این گروه ها بشمار می آیند. و برآیند مبادلات این بازیگران حجم معاملات در بازار فارکس (Forex Market Size) را می سازد.
مجموع فعالیت بانک های بزرگ، موسسات و بانک های خصوصی، بانک های مرکزی و دولت ها، تجار و حجم معاملات خرده فروشی در روز حجم تراکنش 6.6 تریلیون دلاری را برای فارکس ایجاد می کند. این حجم معاملات در هیچ بازار دیگر وجود ندارد به همین دلیل است فارکس را یک غول بی رغیب بازارهای مالی می دانیم.
مارکت کپ در فارکس
مارکت کپ فارکس (Market Capitalization) به اختصار market cap به ارزش بازار اشاره دارد که برابر با همان 6.6 تریلیون دلار است.
درک حجم معاملات بازار فارکس
حجم معاملات بزرگ تأثیر چندانی بر جریان قیمتی در بازار ندارند. معاملات بزرگ شاید باعث نوسان در کوتاه مدت در تغییرات قیمت شوند. اما تاثیر زیادی در جریان و حرکت(روند) بلند مدت بازار ندارند.
تغییرات قیمت حاصل عرضه و تقاضای جمعی فعالان بازار است و هیچ گروه یا نهادی به تنهایی توان تغییر قیمت در بلند مدت را ندارد. به طور دقیق منظور از عدم دخالت در فارکس به این معنا است که هیچ گونه انحصاری در بازار وجود ندارد و یک نهاد مالک اکثر دارایی نیست که بتواند بازار را طبق میل خود بسازد. اما این نکته را در ذهن داشته باشید که تغییر نرخ بهره بانکی، میزان چاپ پول و تراز تجاری از جمله مواردی هستند که روندهای بلند مدت بازار را می سازند و عواملی چون بلایایی طبیعی و اخبار باعث ایجاد روندهای کوتاه مدت می شود.
مقایسه حجم معاملات فارکس و بازار ارزهای دیجیتال
حجم بازاررمز ارز ها بسیار کوچکتر از فارکس است، بنابراین درک حجم معاملات مبالغ کمتری از پول می تواند بازار ارز دیجیتال را بیشتر از فارکس جابجا کند. اگر 256 میلیارد دلار وارد بازار کریپتو شود، در بهترین حالت قیمت همه ارزها دو برابر می شود. همین 256 میلیارد دلار حدود 4٪ در بازار فارکس تغییر ایجاد می کند. در نتیجه نوسانات بازار رمزنگاری بسیار بیشتر از بازار فارکس است.
نوسانات بالاتر به معنای ریسک بیشتر برای معامله گران است، نوسان کم و نقدینگی بالا به این معنی است که بازار فارکس می تواند شوک های اقتصادی را بهتر جذب کند. مای فارکس
سهم و میزان نقدشوندگی هر ارز در فارکس چقدر است- پاسخ به این سوال همه چیز در مورد حجم معاملات فارکس را روشن می سازد.
منظور از نقدشوندگی چیست؟
در ابتدای مقاله اشاره کوتاهی به نقدشوندگی Forex Liquidity شد اما بیاید در اینجا کمی این موضوع باز کنیم. فرض کنید می خواهیم یک ملک را درک حجم معاملات در تهران به فروش بذاریم چه مقدار زمان باید سپری شود تا برای آن خریدار پیدا شود، میانگین یک ماه زمان را برای فروش در نظر می گیریم اما از آن طرف چه مقدار زمان می برد تا 1000 دلار پول نقد را به ریال تبدیل کنیم. در نتیجه برای فروش ملک به طور تقریبی زمان خیلی بیشتری نیاز است و دلار به راحتی در زمان کمتری مشتری پیدا می کند. بیاید از زاویه دیگری نتیجه گیری کنیم.
نسبت ملک به دلار این موضوع را می رساند که تقاضای بیشتری برای دلار وجود دارد. بنابراین نقدشوندگی به میزان تقاضا در بازار برای یک کالا، شی یا ارز گفته می شود
اندازه حجم معاملات و عمق بازار فارکس آن را به یک بازار ایده آل تبدیل کرده است. نقدشوندگی آن باعث می شود تا معامله گران به راحتی بتوانند ارز خود را بدون هیچ گونه تأخیر، خرید و فروش کنند، که این خود عاملی برای جذب سرمایه بیشتر به این بازار است. این سطح از تبادل باعث کاهش شدید هزینه های معاملاتی می شود. هزینه های کم برای خرید و فروش ارز در فارکس از مواردی است که برای تریدرها مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد.
سهم هر ارز از حجم 6.6 تریلیون چقدر است؟
به دلیل اینکه دو ارز در یک معامله دخیل هستند حجم معاملات در فارکس از 200 درصد بیان می شود. به عبارت دیگر دو طرف معامله ارز قرار دارد که این موضوع باعث می شود حجم معاملات به اینگونه محاسبه شود.
ارزهای بسیاری تحت شبکه های بین بانکی فعال و در حال معامله است، دراین بین برخی از نقدشوندگی بیشتری نسبت به دیگران برخودار هستند. نمودار زیر عمده میزهای معاملات جهان از کل گردش مالی متوسط نشان می دهد.
فرض بگیرید در جفت ارز یورو دلار هستیم نرخ بازار عدد 1.2500 را نشان می دهد و قصد خرید EUR با حجم 100.000 واحد را داریم. یعنی: 125000 دلار باید بدهیم تا 100000 یورو دریافت کنیم ، در واقع به دلیل این که در دو سمت معامله واحد ارزی قرار دارد حجم معاملات باید دو برابر محسوب شود، برای همین است که در برخی منابع مجموع حجم معاملات را از 200 درک حجم معاملات درصد بیان می کند. به عبارت دیگر می توان گفت که حجم معاملات فارکس دو برابر 6.6 تریلیون است، یعنی 13.2 تریلیون که در بانک تسویه حساب بین الملی نیز اینگونه گفته شده است.
برای درک راحت تر این مطلب در تصویر زیر حجم مبادله ارزها از 100 درصد بیان شده است:
همان طور که مشاهد می کنید بیش از 40 درصد از سهم بازار فارکس در اختیار دلار آمریکا است. یا به عبارت دیگر 80 درصد.
در این نمودار میزان مبادلات هر ارز در فارکس نشان داده شده است. مجموع هر هشت میله برابر با 6.6 تریلیون است. در تصویر می بینیم که حجم معاملات دلار آمریکا 2.912 تریلیون دلار در روز است. ذکر این نکته حائز اهمیت می باشد که در فارکس همیشه ارزها به صورت دوتایی بررسی می شوند. در نتیجه:
هر ارزی که بیشتر معامله شود دارای نقدینگی بیشتری است و این باعث کاهش هزینه های معاملات برای فعالان این حوزه است.
همچنین بخوانید :
همانطور که میدانید روانشناسی در بازار فارکس تاثیر بسیاری دارد که در مقاله تاثیر روانشناسی در بازار های معاملاتی و فارکس با جزئیات کامل بررسی شده است که با کلیک بروی متن می توانید آن را مطالعه فرمایید.
مقایسه حجم معاملات فارکس با بورس Forex vs. Exchange
بازار های فراوانی امروز شکل درک حجم معاملات گرفته است که معامله گران و سرمایه گذاران می توانند از طریق آن فعالیت کنند، تصمیم گیری در مورد اینکه کدام یک از این بازارها برای فعالیت مناسب هستند، کمی پیچیده است و به عوامل زیادی بستگی دارد.
یکی از مهمترین فاکتورها برای فعالیت در یک بازار میزان تحمل زیان یا به عبارتی ریسک در معامله است.
به عنوان مثال، سرمایه گذاری بلند مدت در بورس های اوراق بهادار مناسب تر است. در حالی که برای معاملات کوتاه مدت، فارکس جذاب تر است. عمده تجارت فارکس در جایی به نام “بازار بین بانکی” انجام می شود.
حجم معاملات فارکس روزانه 6.6 تریلیون دلار است، در حالی که حجم معاملات بورس نیویورک 22 میلیارد دلار است.لازم به ذکر است که بورس نیویوک بزرگترین بورس اوراق بهادار دنیا است. در زیر نمودار مقایسه حجم معاملات فارکس به عنوان یک بازار غیر متمرکز با سایر بورس های بزرگ دنیا را مشاهد می کنید.
در این نمودار قدرت و حجم نقدینگی فارکس نسبت به سایر بازارهای دیگر قابل لمس و بیانگر این موضوع است که فعالان بسیاری فارکس را مناسب سرمایه گذاری و معامله کردن دانسته اند.
در فارکس حدود 6 تا 8 جفت ارز پر معامله وجود دارد که شامل بیشترین نقدینگی شناور بازار است در حالی که اغلب بورس ها صدها سهم برای بررسی معامله گران و سرمایه گذاران ارائه می شود. بنابراین تمرکز و بررسی چند ارز در فارکس کار را برای فعالان آسان می کند.
در ادامه با 6 ارز مهم و قدرتمند دنیا و این که هر کدام به چه شکل در حجم معاملات بازار فارکس تاثیر دارد، آشنا می شویم.
جدول ارزهای مهم و قدرتمند در بازار فارکس
فارکس بازاری است که در آن ارزهای بین الملی به صورت یک شبکه غیر متمرکز و گسترده در سطح دنیا در حال معامله است، ارز های فارکس در واقع همان پول های رسمی کشورها هست که با در بازار فارکس تبادل می شود.
در فارکس ارزهایی که با بیشترین حجم معاملات روبرو هستند، ارز قدرتمند بشمار می آیند. همچنین این ارزها متعلق به بزرگ ترین اقتصادهای دنیا می باشد. یکی از مهم ترین دلایلی که این ارزها به عنوان ارزهای مهم فارکس شناخته می شوند آن است که به عنوان ذخایر مالی نیز در سراسر دنیا به کار می روند
USD | دلار ایالات متحده |
EUR | یورو اتحادیه اروپا |
GBP | پوند بریتانیا بزرگ |
JPY | ین ژاپن |
CHF | فرانک سوئیس |
CAD | دلار کانادا |
در برخی منابع AUD و NZD را هم به عنوان ارزهای مهم دنیا معرفی شده اند.
دلار ایالات متحده USD و حجم معاملات آن در فارکس
بیشترین حجم معاملات در فارکس متعلق به دلار آمریکا است، که حدود 86٪ از کل حجم معاملات بازار ارز را شامل می شود. همچنین به عنوان شاخصی برای اندازه گیری ارزش ارزها و کالاهای دیگر استفاده می شود. به عبارت دیگر دلار به عنوان پرمعامله ترین ارز در دنیا به شمار می آید.
همچنین 86 درصد از 200 می باشد زیرا در معاملات فارکس دو ارز درگیر است.
چندین مورد اساسی وجود دارد که بر دلار آمریکا تأثیر می گذارد. بیشتر فلزات و مشتقات نفتی با دلار آمریکا معامله می شوند. در نتیجه، نوسانات عرضه و تقاضا در این بازارها تأثیر فوری بر ارزش دلار دارد، همانطور که در سال 2008 با سقوط قیمت نفت قیمت در جفت ارز یورو دلار به کلی تغییر کرد.
دلار به عنوان یک ارز امن در شرایط اقتصادی نامناسب محل خوبی برای سرمایه گذاران می شود.
نرخ بهره فدرال رزرو تأثیر زیادی روی دلار دارد. تصمیمات بانک مرکزی فدرال تحت تأثیر تورم، اشتغال و تولید ناخالص داخلی است، بنابراین دلار نیز تحت تأثیر این عوامل قرار دارد.
از دیگر عوامل مهم بر دلار، تراز تجاری ایالات متحده و بدهی ملی آن است. به طور معمول، افزایش کسری تجاری و افزایش بدهی های ملی جذابیت پول ایالات متحده را کاهش می دهد. با این حال، گاهی اوقات سرمایه گذاران امنیت را مهم تر می پندارند و شاهد عکس این موضوع هستیم.
عزیزان مای فارکس لازم دونستم در اینجا مقاله دو سایت معتبر برای پیگیری اخبار موثر فارکس براتون معرفی کنم که با کلیک بر روی ان میتوانید جزئیات کامل ان را مطالعه کنید
بیش از 80٪ حجم معاملات در بازار فارکس شامل دلار آمریکا است. این حجم به علت استفاده دلار به عنوان ارز ذخیره در جهان است. اکثر کالاها، فلزات و مشتقات نفتی همگی با دلار آمریکا قیمت گذاری می شوند.
کشور هایی مانند چین ، ژاپن و استرالیا نمونه هایی از وارد کنندگان سنگین نفت هستند و در نتیجه آنها ذخایر عظیم دلار آمریکا را در بانک های مرکزی خود نگه می دارند.
لازم به ذکر است که چین بیش از 3 تریلیون دلار آمریکا ذخیره ارزی دارد.
به عبارت دیگر ارزهایی که بیشترین نقدشوندگی و حجم معاملات را دارند جزء ارزهای مهم و قدرتمند محسوب می شوند. آنها بزرگترین اقتصادهای جهان را شامل می شوند و در حجم بالایی معامله می شوند. ارزها تحت تاثیر یک سری شرایط اقتصادی کلان از جمله رشد تولید ناخالص داخلی، وادرات، صادرات، عوامل اجتماعی، نرخ بیکاری، شرایط بازار املاک و مستغلات) و سیاست بانک مرکزی از اهمیت بیشتری برخودار می شود.
نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس
حجم معامله عبارت است از میزان فعالیت و گردش نقدینگی در یک ساعت معاملاتی. حجم معاملات تعداد کل سهام یا قراردادهای ما به التفاوت داده معامله شده در طول یک دوره زمانی خواص بوده که شامل تعداد کل عناوین معامله شده بین خریدار و فروشنده است. در این مقاله نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس را بخوانید و تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.
ساز و کار حجم معاملات به چه صورت است ؟
هر بازار حجم معاملات خود را ارزیابی میکند و دادههای عظیمی را در این خصوص ارائه میدهد. حجم معاملات در طول یک روز معاملاتی بصورت ساعتی ارائه میگردد؛ که این گزارشات ساعتی هرکدام شامل حجمهای معاملاتی بصورت تخمینهای ارائه شده در این خصوص هستند. نکتهایی که در این خصوص وجود دارد این است که حتی آمار ارائه شده در پایان روز کاری نیز بصورت تخمینی ارائه میگردد و آمار دقیق از ریز سوابق و حجم معاملاتی ارائه شده در روز بعد مشخص میگردد.
یکی از مهمترین نکاتی که آمار حجم معاملات را مهم و کاربردی جلوه میدهد این است درک حجم معاملات که حجم معاملات میتواند یک نقشه راه بسیار دقیق در خصوص ترسیم استراتژی معاملاتی باشد. بسیاری از سرمایهگذاران باتوجه به آماره ارائه شده در خصوص حجم معاملات تصمیم به نهایی سازی و تغییر استراتژی خود میگیرند چراکه حجم معاملات نشان دهنده میزان نقدینگی و تراکنشها است.
تریدرها و حجم معاملات
تریدرها از فاکتورهای معاملاتی مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. حجم معاملات یکی از ساده ترین عوامل فنی بوده که توسط تریدرها هنگام بررسی معاملات بازار مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. حجم معاملات در طول افزایش یا کاهش قیمت زیاد (نوسانات زیاد) اغلب برای تریدرها مهم است زیرا حجم بالا معاملات همراه با تغییرات قیمت میتواند نشان دهنده کاتالیزورهای معاملاتی خاص باشد.
استفاده از حجم معاملاتی برای درک فعالیتهای مرتبط با سرمایهگذاری
سرمایهگذاران اغلب از حجم معاملات برای تایید وجود یا ادامه روند یا روند معکوس استفاده می کنند. اساساً، حجم معاملات می تواند اقدام قیمت را مشروعیت بخشد، که پس از آن میتواند به سرمایهگذار در تصمیم گیری برای خرید یا فروش کمک کند.
حجم معامله در خصوص خرید و فروش
زمانی که حجم معاملات بالا باشد خرید یا فروش در حجمهای بزرگ یا اندک بسیار راحتتر است. دلیل این امر هم این است که تریدرهای دیگری هم حضور دارند تا طرف دیگر معامله شما را تکمیل کنند. هر معامله باید دارای دو طرف باشد. یک طرف خریدار و یک طرف فروشنده. از اینرو هنگام بالا رفتن قیمتها خریداران کنترل قیمت را در دست دارند.
زمانی که قیمتها شکل نزولی به خود بگیرند این فروشندگان هستند که کنترل اوضاع را در دست دارند و قیمت پیشنهادی نشاندهنده بالاترین قیمتی است که خریداران پیشنهاد میکنند.
نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس
فارکس یک مارکت غیرمتمرکز بوده که برخلاف بازار سهام هیچ فرمول یا متدی در خصوص محاسبه دقیق تعداد و یا حجم قراردادها وجود ندارد. فارکس حجم معاملات را با استفاده از محاسبه تحرکات تیکتهای ارسال محاسبه میکند. منطق پشت این استراتژی به شرح زیر است:
- سیر نزولی و صعودی قیمتها در تیکتها مشخص میشود.
- فارکس نمیتواند تعداد قراردادهای فروخته شده را اندازهگیری کند اما میتواند تعداد تیکتهای ارسالی در خصوص سیر نزولی و صعودی قیمتها در هر بازه زمانی را اندازهگیری کند.
- همچنین میتوان حجم معامله را با استفاده از تعداد تیکتهای ارائه شده در خصوص قیمت صعودی و نزولی محاسبه کرد.
- بنابراین صرف نظر از اینکه چه مقدار تراکنش انجام شده تا این حرکت قیمت صورت بگیرد، تاثیر اصلی اندازهگیری خواهد شد.
در خصوص این هم ارزی بجای تجزیه و تحلیل فرایند تمرکز بر روی نتیجه بعدی است. فرایند نحوه محاسبه حجم معامله در فارکس در واقع به این مسئله میپردازد که در یک دوره معین قیمت چقدر نوسان داشته و در خصوص اینکه چه تعداد تراکنش نیاز است تا یک تیکت ثبت شود اهمیتی نمیدهد. در واقع به تنها چیزی که اهمیت میدهد تعداد تیکت است حال مهم نیست 100 ترید موجب ثبت تیکت شود یا 10000 ترید.
چگونه از حجم معامله استفاده کنیم ؟
تمرکز اصلی ما بر روی پرایس اکشن بوده و هیچگاه نباید از آن غافل شد. تقریباً همه چیز از قیمت مشتق شده و بر اساس قیمت محاسبه می شود، بنابراین استفاده از پرایس اکشن به عنوان منبع اولیه برای تصمیم گیریها منطقی است.
استفاده از حجم معاملات در خصوص تعریف تصمیمات معاملاتی اگر بعنوان تصدیق استفاده شود منطقی است. از جمله مزایای آن میتوان به موارد زیر پرداخت:
تایید و تصدیق قدرت روند: تریدرها در روند ترید مایل هستند شاهد حجم افزایشی باشند و زمانی که جفت ارز درحال تصحیح مسیر مخالف درک حجم معاملات روند است مایل به حجم کاهش یافته هستند از این رو حجم معاملات میتواند تصدیق کننده جهت روند باشد.
برای یک روند صعودی، این امر به معنای افزایش حجم در هنگام حرکت قیمت بصورت صعودی و کاهش حجم در هنگام حرکت قیمت به صورت نزولی است.
در خصوص یک روند نزولی این امر به معنای افزایش حجم در هنگام حرکت قیمت به صورت نزولی و کاهش حجم در هنگام حرکت قیمت بصورت صعودی است.
شناسایی ضعف روند: اگر قیمت درحال دستیابی به سطوح افراطی (بالاتر و پایینتر از حد) است، اما حجم سطوح قیمتی جدید را تایید و پشتیبانی نمیکند این امر میتواند اولین سیگنال هشدار در خصوص ضعف روند ( در این حالت میتوان انتظار اصلاح یا عقبنشینی را داشت)، یا پایان دادن (پتانسیل معکوس یا حرکت جانبی / دامنه) باشد.
تایید شکست یا بریک اوت: تأیید شکست: در طول یکپارچه سازی، اندازهگیری حجم معمولاً کم است. اگر حجم با شکست یا بریک اوت الگوی تثبیت (مثلث، پرچم، و غیره) افزایش یابد، آنگاه حجم، شانس بالاتری برای شکست یا بریک اوت پایدار را تایید میکند.
بطور خلاصه زمانی مارکت دچار نوسان میشود که حجم معاملات کم باشد چراکه افراد کمتری نسبت به خرید و یا فروش اقدام میکنند. همین امر موجب میشود تا قیمتها بسختی حرکت کنند. اما وقتی حجم افزایش مییابد، به این معنی است که افراد بیشتری نسبت به خرید یا فروش اقدام میکنند. خیلی زود پس از افزایش حجم معاملات، قیمت شروع به حرکت در یک جهت میکند؛ این جهت میتواند سیر نزولی یا صعودی داشته باشد.
شاید این امر کمی ناعادلانه باشد اما تعیین کننده نبض مارکت موسسات و بانکهایی هستند که تراکنشهای بالایی را در طول روز رقم میزنند. از این رو دائما باید پیگیر زمان اقدام موسسات مالی بزرگ در خصوص ترید باشیم. با دانستن اینکه چه زمانی مؤسسات بزرگ معامله میکنند، می توانیم به جای معامله علیه آنها، با آنها معامله کنیم.
حجم معاملات نمیتواند تفاوت بین مارکتهای خرسی و گاوی را بیان کند
مسئلهایی که تریدرهای فارکس باید به آن آشنا باشند این است که حجم معاملات بیانگر روند مارکت نبوده و صرفا نشان دهنده این است که معاملهگران مشغول ترید هستند. برخی از شاخصهای حجمی می توانند نشان درک حجم معاملات دهند که قیمتها نزولی یا صعودی بودهاند. اغلب آنها به رنگ سبز برای نزولی، قرمز برای صعودی شبیه به رنگ شمعدانها هستند.
شاخصهای اندازهگیری حجم معامله
حجم معاملات را می توان به روشهای مختلفی اندازهگیری کرد. یکی از روشها استفاده از شاخص است. بهترین شاخصهایی که میتوان در این خصوص استفاده کرد به شرح زیر هستند:
شاخص VWAP
VWAP مخفف متوسط وزنی حجمی بوده و میانگین قیمتی را که یک جفت ارز در طول روز معامله شده است به معاملهگران میدهد.
این شاخص به دو دلیل حائز اهمیت است: اول اینکه به تریدرها روند اساسی و همچنین ارزش یک اوراق بهادار را نشان میدهد و تریدرها میتوانند از شاخص VWAP نسبت به خرید در پایینترین قیمت و فروش در بالاترین قیمت اقدام کنند.
شاخص OBV
OBV مخفف حجم تعادلی بوده که این شاخص برای شناسایی روند گاوی یا خرسی استفاده میشود. نکتهایی که در خصوص این شاخص وجود دارد این است که ممکن است این شاخص سیگنالهای نادرستی را ایجاد کند از این رو در هنگام استفاده باید بسیار دقیق بود.
شاخص لینگر
کاری که شاخص لینگر انجام میدهد اندازهگیری جریان نقدینگی بصورت بلند مدت بوده و در عین حال به نوسانات کوتاه مدت نیز حساس است.
با استفاده از این اندیکاتور، تریدرها میتوانند با وضوح بیشتری ببینند که یک روند مثبت است یا منفی و زمانی که یک روند در حال ظهور است دستور خرید را صادر کنند و زمانی که روند کاهشی شروع شود، نسبت به فروش اقدام کنند.
معمولاً شاخص لینگر با میانگین متحرک 13 دورهایی همراه است.
هنگامی که میانگین متحرک 13 دورهایی از شاخص لینگر عبور میکند به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته میشود. وقتی برعکس رخ میدهد، سیگنال نزولی در نظر گرفته میشود.
رابطه حجم مبنا و صف خرید چیست؟ رابطه حجم معاملات و حجم مبنا چگونه است؟
بین حجم مبنا و صف خرید و معاملات یک سهم در بورس رابطه وجود دارد، در این مقاله به بررسی رابطه حجم مبنا و صف خرید در بورس می پردازیم، همراه داتیس نتورک باشید.
رابطه حجم مبنا و صف خرید چیست؟
بسیاری از سرمایه گذاران در بازار سرمایه بورس و فرابورس سوالاتی درباره رابطه بین حجم مبنا و عرضه و تقاضا مطرح کرده اند به همین دلیل تصمیم گرفته ایم در یک مقاله این موضوع را بررسی کنیم.
به حداقل تعداد سهامی که باید در طول یک روز معامله شود تا قیمت اصلی (پایانی) آن سهم بتواند نوسان مثبت یا منفی داشته باشد، حجم مبنا گفته میشود.
هدف از تعیین حجم مبنا این است که سرمایه گذاران اطمینان داشته باشند که نوسانات قیمت سهام در نتیجه خرید و فروش تعداد مشخصی از سهام شرکت صورت گرفته است، و در این حالت حجم مبنا می تواند جلوی ایجاد قیمت های غیر واقعی و کاذب را در بازار بگیرد، در واقع وجود حجم مبنا به این خاطر است که یک سهم با حجم خرید کم، نوسان شدید قیمتی را تجربه نکند.
برای مشاهده حجم مبنای مربوط به هر نماد بورسی، میبایست در سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران (tsetmc.com) به جستجوی نماد موردنظر پرداخت.
در ادامه به بررسی مفاهیم مرتبط درک حجم معاملات با حجم مبنا می پردازیم تا آن را بهتر درک کنید.
تاثیر حجم مبنا بر معامله
حجم مبنا دو کاربرد اساسی دارد:
- الف: تا حدودی دست فرصت طلبان و سودجویان را قطع می کند
- ب: ارزشمند بودن سهام یک شرکت را نشان می دهد
رابطه حجم معاملات و حجم مبنا
در صورتی که سهام یک شرکت ارزشمند باشد، با وجود حجم مبنا می تواند در طول یک روز به صورت متعادل خرید و فروش شود، یعنی اگر یک شرکت ۵ میلیون حجم مبنا داشته باشد در طول روز ۱۰ میلیون سهم در آن بین خرید و فروش می شود.
رابطه حجم مبنا و صف خرید چیست؟
زمانی که حجم مبنا وجود نداشته باشد، ممکن است عده ای فرصت طلب و سود جو حجم بالایی از پول را وارد سهام یک شرکت کرده و با سفته بازی قیمت سهام شرکت را بالا ببرند، این عمل در شرایطی می تواند انجام شود که سهام شرکت هیچگونه ارزشی هم ندارد.
در این صورت با روش های مختلف سهام مربوط به آن شرکت را ارزشمند نشان داده و عده ای را ترغیب به خریداری آن سهم می کنند. و بعد از رسیدن به نتیجه دلخواه خود و گرفتن سود هنگفت، آن سهم را فروخته و قیمت سهام به طور ناگهانی پایین می آید، که موجب متضرر شدن دیگر سهامداران خواهد شد.
همه چیز درباره اندیکاتور و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
کسب درآمد از انواع بازارهای سرمایه، نیازمند آموزش و مهارت است و شما نمیتوانید بدون مهارت کافی در این زمینه فعالیت کنید. تحلیل درست بازار اصلا کار سادهای نبوده و برای این کار باید تمام جزئیات آن را به خوبی یاد بگیرید. به طور کلی دو نوع تحلیل برای بازارهای سرمایه ارائه میشود، یکی تحلیل تکنیکال و دیگری تحلیل بنیادی که هرکدام با روشهای مختلف به تحلیل و بررسی سهم میپردازند. تحلیل تکنیکال که با روش نموداری رفتار قیمت سهم را بررسی میکند دارای ابزارهای مختلفی است. یکی از ابزارهای این شیوه بررسی بازار، اندیکاتورها هستند. در ادامه قصد داریم تا به طور کامل با انواع اندیکاتورها و کاربردهای آنها آشنا شویم.
اندیکاتور چیست؟
روشها و ابزارهای مختلفی وجود دارند که از طریق آنها میتوان روند بازار را تحلیل کرده و به پیشبینی آن پرداخت. اندیکاتورها یا نشانگرها در واقع ابزارهایی هستند که با کمک یک سری اعمال ریاضیاتی مشخص و الگوریتمهای خاص به بررسی گذشته و تاریخچه قیمت سهم و یا حجم معاملات میپردازند. از این طریق هشدارهایی را برای تحلیل و یا پیشبینی سهم مورد نظر به کاربران میدهند. اندیکاتورها میتوانند با ترسیم گرافهایی، متوسط روند قیمت در گذشته سهم را نمایش دهند. آشنایی با این ابزارها به تحلیلگران و فعالان این حوزه کمک میکند تا بتوانند درک و تحلیل بهتری از شرایط موجود داشته باشند و سرعت تحلیل خود را نیز افزایش دهند.
انواع اندیکاتور
در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها را با توجه به ویژگیهایی که دارند دستهبندی میکنند. به صورت کلی اندیکاتورها در 4 دسته قرار میگیرند که در این قسمت به معرفی هر کدام از آنها خواهیم پرداخت.
اندیکاتور Trend یا روند
نمودار قیمت یک سهم از سه حالت صعودی، نزولی و یا خنثی خارج نیست. این سه حالت به ترتیب نشاندهنده افزایش قیمت، کاهش قیمت و نوسان قیمت در یک محدوده خاص هستند. اندیکاتورهای روندی در واقع از قیمت یک سهم در بازههای زمانی مختلف میانگین گرفته و روند آن را مشخص میکنند و خروجی این اندیکاتورها، یک دیدگاه کلی نسبت به گذشته سهم در اختیار تحلیلگر و معاملهگر قرار میدهد. برخی از مشهورترین اندیکاتورهای ترند، اندیکاتور میانگین متحرک، بولینگرباند و ایچیموکو هستند.
اندیکاتورهای مومنتوم یا نوسانگرها
اندیکاتورهای نوسانگر که به نام اسیلاتور نیز شناخته میشوند در واقع، با هدف درک و سنجش هیجان و قدرت فروشندگان و خریداران کار میکنند. نوسانگرها با بررسی قدرت روندهای صعودی و یا نزولی، زمان تغییر در آنها را تشخیص خواهند داد. زمانی که حجم پول زیادی به یک سمت خاص در بازار حرکت کند، اسیلاتورها به معامله گران هشدار میدهند و آنها میتوانند به صورت سریع و لحظهای نسبت به این تغییرات واکنش نشان دهند. اسیلاتورها قادرند تا حد زیادی کیفیت تحلیل سهامداران را افزایش دهند و آنها را به سودهای خوبی برسانند.
اندیکاتور بیل ویلیامز
بیل ویلیامز که یک فعال در زمینه بازارهای مالی و یک معاملهگر سرشناس در این حوزه بود، موفق شد که مجموعهای از اندیکاتورها را طراحی کرده و ارائه دهد. این اندیکاتورهای جدی تحلیل تکنیکال، به احترام نام این شخص، تحت عنوان بیل ویلیامز نامگذاری و شناخته شدند. با این مجموعه، معامله گران میتوانند درک بهتری از روانشناسی بازار داشته باشند که این موضوع در معاملههای آنها بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
اندیکاتور حجمی
یکی از پارامترها و شاخصهای بسیار پراهمیت در بازارهای مالی را میتوان حجم معاملات دانست که تأثیر بسیار زیادی بر روی تصمیمات معامله گران خواهد گذاشت. حجم معاملات میتواند سیگنالهای بسیار خوب و اطلاعات وسیعی را در اختیار تریدرهای قرار دهد. تریدرها نیز با این اطلاعات میتوانند بهترین تصمیمات ممکن را در این زمینه گرفته و سودهای زیادی از معاملات خود ببرند.
در یک حالت دیگر، اندیکاتورها را با توجه به پارامتر زمان دستهبندی میکنند. در این دستهبندی این نشانگرها در دو دسته پیشرو و پیرو با ویژگیهای متفاوت قرار میگیرند.
اهمیت اندیکاتور در تحلیل تکنیکال
در نمودار قیمت سهمهای مختلف، اطلاعات بسیار زیادی نهفته است که شاید به صورت معمولی موفق به استخراج آنها نشوید؛ از این رو میتوان اندیکاتورها را مهمترین و کاربردیترین ابزار در تحلیل تکنیکال دانست. این نشانگرها کمک میکنند تا اطلاعات گستردهای در زمینه حجم معاملات، اولین قیمت، آخرین قیمت و همچنین کمترین و بیشترین قیمت به دست آورید.
ممکن است شما تحلیلهای مختلفی از بازار در ذهن خود داشته باشید که با استفاده از سایر ابزارهای موجود به آنها رسیدهاید. در چنین حالتی میتوانید از اندیکاتورها در جهت بررسی و ارزیابی این تحلیلها استفاده کنید تا به درستی و یا اشتباه بودن آنها پی ببرید.
یکی از مهمترین نکات هنگام فعالیت در بازارهای مالی، پیشبینی آینده بازار و همقدم شدن با آن است. اغلب تریدرها و فعالان این حوزه، چند قدمی عقبتر از بازار هستند. بهرهگیری از اندیکاتورها به شما سیگنالهایی خواهد داد که خبر از آینده بازار میدهند. از همین رو استفاده از این ابزارها در تحلیل تکنیکال بازار بسیار اهمیت داشته و میتواند تغییرات روند بازار را پیش از وقوع تا حدی به شما اطلاع دهد.
کاربردیترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال
بعد از اینکه به صورت کلی با تعریف اندیکاتور و همچنین انواع آن آشنا شدید، نوبت به معرفی برخی از کاربردیترین آنها در تحلیل تکنیکال میرسد.
این اندیکاتور بسیار کاربردی که توسط شخصی به نام جان بولینگر ابداع شده است دارای دو نوار نوسانی است که یکی در بالا و دیگری در پایین یک میانگین متحرک حرکت میکنند. با افزایش نوسانات در قیمت سهم، باندهای این اندیکاتور پهن خواهد شد و در صورت کاهش نوسانات شاهد کمتر شدن فاصله این باندها خواهد شد. کاهش باندهای این اندیکاتور را میتوان به عنوان یک نشانه برای تغییر جهت بازار در نظر گرفت، البته در کنار سایر اندیکاتورها میتوان به این نتیجهگیری دست پیدا کرد. باند پایین در اندیکاتور باند بولینگر به عنوان یک خط حمایت و باند بالا نیز مانند یک خط مقاومتی عمل میکند.
این اندیکاتور پلی برای رسیدن به اطلاعات بسیار مفید محسوب میشود. اطلاعاتی نظیر روند قیمت سهم، شتاب روندها، تشخیص خطوط حمایتی و مقاومتی، شناسایی نقاط برگشتی سهم، دریافت سیگنالهای ورود و خروج به سهم و … همه با کمک این اندیکاتور همهکاره به دست میآیند. اندیکاتور ایچیموکو را میتوان معتبرترین نشانگر برای تشخیص روند سهم دانست.
همانطور که گفتیم مووینگ اوریج یا میانگین متحرک در دسته اندیکاتورهای روندی قرار میگیرد. از این اندیکاتور اغلب برای تشخیص مسیر و روند یک قیمت و همچنین یافتن مناطقی که احتمال مقاومت یا حمایت در آنها وجود دارد استفاده میشوند. درک هرچه بیشتر روندها کمک میکند تا معامله گران به سودهای بیشتری در معاملات خود دست پیدا کنند.
اندیکاتور استوکاتسیک اطلاعات خوبی درباره سرعت حرکت قیمت یک سهم به تریدرها میدهد. زمانی که در یک روند صعودی این اندیکاتور هشدار میدهد، به معنی کاهش سرعت صعود سهم بوده و این یعنی که قیمت در یک نقطه متوقف خواهد شد. این حالت برای روند نزولی نیز صادق خواهد بود.
این اندیکاتور مخصوص سهمهایی است که دارای نوسانات و هیجانات شدید و سنگین هستند. زمانی که قیمت پایانی و یا کل روز یک سهم دارای نوسانات زیادی باشد، از اندیکاتور ATR برای تحلیل شرایط سهم استفاده میشود.
این اندیکاتور تعداد و یا حجم معاملات را در یک رنج قیمتی و یا یک بازه زمانی مشخص نمایش میدهد. کاربران با استفاده از آن میتوانند ضمن افزایش سود، ریسک معاملات خود را نیز تا حد قابلتوجهی کاهش دهند. حجم معاملات بالا در یک سهم نشانگر شروع یک روند جدید در آن است و حجم کم میتواند خبر از رکود سهم دهد.
این اندیکاتور در دسته اندیکاتورها مومنتوم قرار میگیرد. این مدل نوسانگر در واقع بر روی حجم و ارتباط آن با قیمت و هرگونه محرک دیگر در سهم تأکید دارد. تجربه نشان داده است که هرگونه تغییر در روند این اندیکاتور میتواند خبر از یک تغییر قیمت قوی در آینده سهم باشد.
تفاوت اندیکاتور و اسیلاتور
همانطور که گفتیم اسیلاتور به عنوان یک زیرمجموعه از اندیکاتور معرفی میشود، اما میان آنها میتوان تفاوتهایی نیز پیدا کرد که در ادامه بررسی میشوند.
- به عنوان اولین تفاوت این دو مفهوم میتوان گفت واگرایی در قیمت یک سهم، تنها در اسیلاتور در دسترس بوده و اندیکاتورها هیچ اطلاعاتی در این زمینه نمیدهند.
- اسیلاتورها معمولا با استناد به دو محدوده اشباع خرید و فروش فعالیت میکنند، یعنی مکانهایی که از خرید و یا فروش اشباع شدهاند و هر لحظه امکان تغییر روند بازار وجود دارد، اما اندیکاتورها چنین حالتی ندارند.
- اندیکاتورهای مختلف معمولا بر روی نمودار یک سهم سوار میشوند؛ در حالی که اسیلاتورها تحت پنجرههایی جداگانه در پایین نمودار سهم نمایش داده میشوند.
- در نهایت به صورت کلی میتوان گفت اندیکاتورها به نمایش و بررسی تغییرات خود قیمت سهم میپردازند، ولی اسیلاتورها به بررسی تغییرات نوسانات قیمت مشغولاند.
ویژگیهای مهم در اندیکاتور
بعد از آشنایی با انواع اندیکاتورها و همچنین کاربردیترینهای آنها، نوبت به بررسی ویژگیهای مهم در این نشانگرها میرسد.
اندیکاتور ADX در واقع مخفف واژه Average Directional Movement Index است که قدرت یک روند را مشخص میکند. در واقع زمانی که تحلیلگر از شکلگیری یک روند و قدرت آن اطمینان نداشته باشد، از ADX استفاده خواهد کرد.
واگرایی در اصل حالتی است که قیمت روند، قیمت سهم و اندیکاتور از هم جدا میشوند. در واگرایی اشباع یک ناهمگونی بین قیمت سهم و اندیکاتور ایجاد میشود و اندیکاتور نمیتواند همزمان با نمودار سهم، کف و یا سقف جدیدی بزند.
این ویژگی درک حجم معاملات در واقع به سرعت حرکت قیمت یک سهم اشاره دارد. زمانی که سرعت حرکت سهم چه در حالت صعودی و چه در حالت نزولی، رو به کاهش باشد، میتواند نشان از یک ایست قیمتی بدهد.
سخن پایانی
اندیکاتورها را میتوان از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال دانست. استفاده از این نشانگرها در این نوع تحلیل اهمیت ویژهای دارد و ضمن مشخص کردن روند بازار، کمک میکند تا از صحت و درستی سایر تحلیلهای خود نیز آگاه شوید. در این صورت میتوانید با اطمینان خاطر بیشتری در بازار به معامله بپردازید. اندیکاتورها به صورت کلی به چهار دسته روند، مومنتوم، حجم و بیل ویلیامز تقسیمبندی میشوند که هر کدام دارای ویژگیهای متفاوتی هستند. برای تحلیل بازار برخی از اندیکاتورها پرکاربردتر از سایرین هستند که در قسمتهای قبلی این نشانگرهای پراستفاده را همراه با ویژگیهای اصلی آنها معرفی نمودیم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یکی از اساسیترین درک حجم معاملات اقدامات لازم پیش از ورود به بازار ارزهای دیجیتال، بازارهای فارکس و بورس میباشد. افراد باید قدرت درک و شناخت افت و خیزشهای سهام و ارزهای دیجیتال را داشته باشند تا از ضررهای احتمالی در اینگونه از سرمایهگذاریها جلوگیری کنند. در این مقاله ما قصد داریم شما با مفهوم تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم تا با درک بیشتری در بازارهای مالی خرید و فروش کنید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری حاصل از فعالیتهای تجاری مانند حرکت قیمت و حجم مورد استفاده قرار میگیرد.از این روش معمولا برای پیش بینی روند بازار مورد استفاده قرار می گیرد. ( دور زدن تحریمهای بایننس)
نکات کلیدی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی در روند قیمتها و الگوهای مشاهده شده در نمودارها استفاده میشود.
تحلیلگران فنی معتقدند فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار میتواند شاخصهای ارزشمندی برای حرکت قیمت در آینده اوراق بهادار باشد.
تحلیل تکنیکال ممکن است با تجزیه و تحلیل بنیادی مقایسه شود، که بر مالیات یک شرکت تمرکز میکند تا الگوهای قیمت قبلی یا روند سهام را به دست آورد.
درک تحلیل تکنیکال
بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که سعی میکند ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد. ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی روشهایی که عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر میگذارد، مورد استفاده قرار میگیرد. تحلیل تکنیکال اغلب برای ایجاد علائم تجاری کوتاه مدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده میشود، اما همچنین میتواند به ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار وسیعتر یا یکی از بخشهای آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک میکند تا برآورد کلی ارزیابی خود را بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال را میتوان در هر گونه امنیت با دادههای تجاری قبلی استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار است. در این آموزش، ما معمولاً سهام را در نمونههای خود تجزیه و تحلیل میکنیم، اما به خاطر داشته باشید که این مفاهیم را میتوان در هر نوع امنیتی اعمال کرد. در حقیقت، تحلیل تکنیکال به مراتب بیشتر در بازارهای کالاها و فارکس رایج است که معامله گران بر تحرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز میکنند.(ایچیموکو چیست؟)
تحلیل تکنیکال همانطور که امروزه میشناسیم اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. اساس آن در روزگار مدرن، تحلیل تکنیکال شامل صدها الگو و سیگنال است که طی سالها تحقیق توسعه یافته است.
ادامه درک تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر اساس این فرض انجام میشود که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار میتواند شاخصهای ارزشمندی برای حرکت قیمتهای اوراق بهادار در آینده باشد که با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات مناسب جفت میشود. تحلیلگران حرفهای اغلب از تحلیل تکنیکال همراه با سایر اشکال تحقیق استفاده میکنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت درک حجم معاملات اوراق بهادار و آمارهای مشابه تصمیم گیری کنند، اما تحلیلگران حقوقی صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را تنها به تجزیه و تحلیل بنیادی یا فنی محدود میکنند.
تحلیل تکنیکال سعی در پیش بینی حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معاملهای دارد که عموماً تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار دارد، از جمله سهام، اوراق قرضه، قراردادهای آتی و جفت ارز. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا میدانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال بیشتر در مورد تغییرات قیمت اعمال میشود، اما برخی از تحلیلگران اعداد دیگری غیر از قیمت را دنبال میکنند، مانند حجم معاملات یا ارقام بازده.
در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تجارت تحلیل تکنیکال ایجاد شده است. تحلیلگران فنی همچنین انواع مختلفی از سیستمهای معاملاتی را توسعه دادهاند تا به آنها در پیش بینی و معاملات در مورد قیمت کمک کنند. برخی از شاخصها عمدتا بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایت و مقاومت متمرکز شدهاند، در حالی که برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز شده اند. شاخصهای فنی و الگوهای نمودار متداول مورد استفاده شامل خطوط روند، کانالها، میانگین متحرک و شاخصهای حرکت است.
مفروضات اساسی تحلیل تکنیکال
دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایهگذاری استفاده میشود: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه تجارت است. در حالی که تحلیل فنی فرض میکند که قیمت اوراق بهادار در حال حاضر همه اطلاعات در دسترس عموم را منعکس میکند. و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری تغییرات قیمت تمرکز میکند. تحلیل تکنیکال سعی میکند با جستجوی الگوها و روندها به جای تجزیه و تحلیل ویژگیهای اساسی یک امنیت، احساس بازار را در پس روند قیمت درک کند.
چارلز داو یک سری سرمقاله منتشر کرد .که در مورد نظریه تحلیل تکنیکی بحث میکرد. نوشتههای وی شامل دو فرض اساسی است. که همچنان به عنوان چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال شکل میگیرد.(بلاک چین چیست؟)
بازارها دارای ارزشهایی هستند که نمایانگر عواملی هستند که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر میگذارند. اما حتی به نظر میرسد حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی قابل تشخیص حرکت میکند. که در طول زمان تکرار میشوند.
امروزه زمینه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو است. تحلیلگران حرفهای معمولاً سه فرض کلی برای این رشته را میپذیرند:
بازار همه چیز را تخفیف میدهد:
تحلیلگران فنی معتقدند که همه چیز از اصول اولیه یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار تا روانشناسی بازار در حال حاضر در بورس قیمتگذاری شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) مطابقت دارد که نتیجه مشابهی در مورد قیمتها فرض میکند. تنها چیزی که باقی میماند تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است، که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهم خاص در بازار میدانند.
حرکت قیمتها در روندها:
تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکتهای تصادفی بازار، فارغ از بازه زمانی در نظر گرفته شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت سهام به احتمال زیاد به روند گذشته ادامه میدهد تا اینکه به طور ناپایدار حرکت کند. بیشتر استراتژیهای معاملاتی فنی بر این فرض استوار است.
تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود. که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده میکند. در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده قرار گرفته است. هنوز اعتقاد بر این است که آنها مناسب هستند زیرا الگوهای حرکت قیمت را نشان میدهند که اغلب تکرار میشوند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تجزیه و تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، مکتبهای اصلی تفکر در مورد نزدیک شدن به بازارها، در انتهای مخالف یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روندهای آینده قیمت سهام استفاده میشود و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تجزیه و تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را از وضعیت کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها همه ویژگیهای مهم تحلیلگران بنیادی هستند.
تحلیل تکنیکی با تحلیل بنیادی تفاوت دارد زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودیها هستند. فرض اصلی این است که همه اصول شناخته شده در قیمت در نظر گرفته شده است. بنابراین، نیازی به توجه زیاد به آنها نیست. تحلیلگران فنی سعی نمیکنند ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازه گیری کنند. بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهد سهام در آینده چه خواهد کرد.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH نشان دهد. که چرا آنها نباید انتظار داشته باشند که اطلاعات قابل اجرا در دادهها و قیمتهای تاریخی موجود باشد. با این حال، با همان استدلال، هیچ یک از مبانی کسب و کار نباید هیچ گونه اطلاعات عملی را ارائه دهند. این دیدگاهها به عنوان شکل ضعیف و شکل نیمه قوی EMH شناخته میشوند.
انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمیشود. بنابراین مطالعه الگوی قیمت اهمیت مشکوکی دارد و میتوان آن را نادیده گرفت. به نظر میرسد قیمتها با فرض پیاده روی تصادفی بهتر مدلسازی میشوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که در برخی موارد کار میکند. اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خودکامه است. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران فنی سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک شرکت خاص قرار میدهند. اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به این قیمت برسد. تعداد زیادی سفارش فروش وجود خواهد داشت که باعث کاهش سهام میشود. و این حرکت معامله گران را پیش بینی میکند.
سپس، سایر معامله گران شاهد کاهش قیمت خواهند بود. و همچنین موقعیتهای خود را میفروشند، که این روند را تقویت میکند. این فشار فروش کوتاه مدت را میتوان خودکفا دانست. اما تأثیر چندانی بر قیمت دارایی در هفتهها یا ماههای آینده نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد کافی از سیگنالهای مشابه استفاده کنند، میتوانند باعث حرکت پیش بینی شده توسط سیگنال شوند، اما در دراز مدت این گروه معامله گران نمیتوانند قیمت را تعیین کنند.
دیدگاه شما