اهمیت ارزش در نظام بازاریابی
در این مقاله با شمردن خصوصیاتی از عصر حاضر به تعریف ارزش و اهمیت نظام بازاریابی برای بقای بنگاه های اقتصادی پرداخته شده است و ضمن تشریح عوامل تشکیل دهنده ارزش که شامل مقایسه بین هزینه های مالی- زمان- انرژی و روانی از سویی و فایده های چهارگانه اصلی- جانبی - ارتباطات و تصویر ذهنی در سوی دیگر است، سیستم ارائه ارزش آفرینی را معرفی کرده و رابطه بین استراتژی اثر بخش و ارزش و اهمیت مزیت رقابتی و شایستگیهای ممتاز را تاکید می کند و با نتیجه گیری بر مبنای اینکه در عصر رقابتی ، شرکتها باید بتوانند ارزش بیشتری (نسبت به رقبا) به مشتریان خود ارائه کنند تا مورد انتخاب ایشان قرار بگیرند، جمع بندی شده است.
مقدمه
عصر حاضر با ویژگیهایی همچون فراوانی عرضه، گسترش رقابت، تحولات فناوری، جهانی شدن و. همراه است که بعضی از ثمرات آن برای مشتریان انفجار انتخاب، افزایش قدرت چانه زنی و دستیابی به ارزش بیشتر است.
در ارتباط تعاملی بین صنعت به معنای مجموعه ای از رقبا که در یک بازار هدف تعریف شده، با هم رقابت میکنند و بازار به معنای مجموعه ای از مشتریان بالفعل و بالقوه بنگاه های اقتصادی ، آن چیزی که به ظاهر دادو ستد میشود، کالا یا خدمتی است که بنگاه به مشتریان خود میدهد. و در مقابل پول یا شبه پول ( ودر مؤسسات غیرانتفاعی،?ما به ازا، نظیر اجر معنوی) می گیرد. اما در حقیقت مشتریان، کالا یا خدمت نمی خرند بلکه آنها ارزش را از بنگاه های اقتصادی دریافت می کنند.
ارزش چیست؟
ارزش ملاک انتخاب مشتری است و مقایسه ای است که مشتریان بین هزینه هایی پرداختی در مقابل فایده های دریافتی قائل می شوند (شکل شماره یک).
در دنیای رقابتی امروز شرکتهایی موفق هستند که بتوانند ارزشهای بیشتری برای مشتریان به وجود آورند و بنا به گفته «سرجیو زیمن» بتوانند دلایل بیشتری به مشتریان ارائه کنند تا آنها را به خرید و ایجاد رابطه بلند مدت با شرکت ترغیب سازند.
مشتریان امروزه خواهان عرضه فرآورده ( کالا/ خدمت) با کیفیت برتر، خدمات بیشتر، سرعت بالاتر، همخوان و متناسب با نیازهای خود، قیمت مناسب تر و تضمین کارآمد هستند، لذا بنگاه باید بررسی کند که در ضمن سودآوری، کدامیک از خواستهای گوناگون مشتریان را می توانند برآورده سازند.
شرکتهایی که فلسفه بازاریابی را پذیرفته اند یعنی مشتری و جامعه را مدنظر داشته و محور عملیات قرار دادهاند، در تلاش برای به وجود آوردن و افزایش مداوم ارزش مشتری هستند. عوامل متعددی در ارتقای ارزش مشتری مؤثر هستند مثل کیفیت، خدمات، سرعت و .
یکی از عوامل بودجه ای در تولیدات محصول، رضایت مشتری است که با ارزش دریافتی از سوی مشتری ارتباط دارد.
مشتریان ارزشهایی را که از شرکتهای مختلف می توانند دریافت کنند با هم مقایسه کرده و شرکتی را انتخاب میکنند که بنا به اهمیت استراتژی فروش نظر آنها، ارزش بیشتری را به ایشان ارائه کند.
شاید به ظاهر مشتریان نتوانند فرایند مقایسه ای فوق را به زبان بیاورند ولی حتماً این مقایسه در ذهن آنها صورت می گیرد و وقتی که تصمیم به خرید از محصول شرکت خاصی یا مغازه خاصی می گیرند در حقیقت به این نتیجه رسیده اند که ارزش آن نسبت به سایر محصولات موجود بالاتر است.
هزینه ها
همان طور که در شکل شماره یک مشاهده می شود مشتریان برای خرید محصول که می تواند
[به تصویر صفحه مراجعه شود.]
کالا یا خدمت یا ترکیبی از آن دو باشد، چهار نوع هزینه را متحمل می شوند که عبارتند از:
ـ هزینه مالی: منظور مقدار پول یا شبه پول ( کالا یا خدمتی که در مقابل خرید کالا یا خدمت دیگر ارائه می شود) است، که مشتری می پردازد.
ـ هزینه زمان: وقتی است که از مشتری جهت خرید گرفته می شود. امروزه خیلی از مشتریان حاضر هستند هزینه مالی بیشتری را بپردازند و در مقابل هزینه زمان آنها کم بشود و این دلیلی است بر این گفته قدیمی که «وقت طلاست». البته در بعضی از مواقع ارزش وقت از طلا هم بیشتر است.
ـ هزینه انرژی: منظور میزان سختی و دشواری است که مشتریان برای خرید و به دست آوردن محصول متحمل میشوند.
ـ هزینه روانی: تمام مواردی چون شک، دودلی، نگرانی و اضطراب جزء هزینه های روانی محسوب می شوند.
نکته: یکی از راههای افزایش ارزش در نزد مشتریان این است که تمام روندها و اهمیت استراتژی فروش فعالیتهای ارائه محصول به مشتریان را مورد ارزیابی دقیق قرار داده و بدیهی است کم کردن هر یک از هزینه ها موجب افزایش ارزش دریافتی در نزد مشتری خواهد شد.
اکثر بنگاه های اقتصادی تصورشان بر این است که برای افزایش ارزش فقط باید هزینه مالی را کاهش دهند در صورتی که سایر هزینه ها هم در جای خود اهمیت بسیار زیادی داشته و در بعضی از موارد حتی از هزینه مالی هم مهمتر هستند.
لازم است شرکتها تمام فعالیتهای موجود را مورد ارزیابی دقیق قرار داده و برای آنها استانداردهایی تهیه کنند تا قابلیت سنجش و اندازه گیری هر یک از عملیات امکان پذیر شود.
منافع
مشتریان در مقابل پرداخت هزینه های چهار گانه چهار نوع فایده دریافت می کنند که عبارتند از :
ـ فایده اصلی: همان چیزی است که دلیل اصلی مشتری را برای خرید شامل می شود. برای مثال مشتریان دلیل اصلی شان از خرید عینک، دید بهتر است و همین طور دلیل اصلی شان از خرید پالتوی زمستانه ، گرم شدن است و.
در اثر سرعت تحولات فناوری و گسترش ارتباطات و امکان الگو برداری، میزان شباهت کالاها به یکدیگر هر روز بیشتر می شود و از این نظر فاصله بین رقبا در طبقه خاصی از مشتریان هر روز کمتر می شود.
ـ فایده های جانبی: منظور سایر منافع و فوایدی است که به همراه خرید یک محصول نصیب مشتری می شود. برای مثال با خرید عینک مشتری منافع دیگری نظیر نشکن بودن شیشه، سبکی، زیبایی، و . و با خرید پالتوی زمستانه، منافع دیگری همچون راحتی، شیک بودن، و . را تعقیب می کند.
یکی از مهمترین فایده های جانبی که امروزه برای مشتریان حائز اهمیت است خدمات حمایتی است که نصیب مشتری می شود. منظور خدمات قبل، حین و پس از فروش است.
به همین دلیل است که شرکتها در فکر افزایش گارانتی و مدت زمانی پشتیبانی از محصولات خود در نزد مشتریان هستند.
ـ ارتباطات: در هر فرایند ارتباطی، دو طرف قرار دارند، در ارتباطات بازار یک طرف شرکتها و طرف دیگر مشتریان هستند. شرکتها موقعی که بخواهند با مشتریان ارتباط برقرار کنند این فرایند را با بهره گیری از ابزارهای ترویج همچون تبلیغات، روابط عمومی، پیشبرد فروش، فروش شخصی و بازاریابی مستقیم انجام می دهند. البته خود محصول هم با بسته بندی، رنگ و . در برقراری ارتباط از سوی شرکت با مشتری نقش دارد.
اما مشتریان امروزه خواهان جهت دیگر ارتباطات هستند یعنی زمانی که خود تمایل داشته باشند با شرکت تماس بگیرند و مشکلات و اعتراضات و پیشنهادشان را بیان کنند. به همین دلیل است که شرکت های موفق در برقراری این ارتباط نیز سرمایه گذاری می کنند. نظیر ایجاد واحد ارتباط با مشتریان، اندازه گیری رضایت مشتریان، برقراری سیستم تلفن رایگان برای تماس مشتری و. .
در دنیای پیچیده رقابتی از هر فرصتی برای برقراری ارتباط دو سویه باید استفاده کرد. اگر می خواهید با مشتریانتان رابطه بلند مدت داشته باشید باید به سراغ آنها بروید، و از آنها بخواهید با شما تماس بگیرند و صدای آنها را بشنوید. نشنیدن صدای مشتری هزینه های زیادی را به شرکت تحمیل خواهد کرد. نظیر از دست دادن مشتریان، پرورش مشتریان ناراضی و خرابکار و کاهش سهم بازار و.
ـ تصویر ذهنی: برداشت ذهنی یا تصویر ذهنی، برداشتی است که مشتری از شرکت و محصول شما دارد. طبیعی است هرچقدر این برداشت مثبت باشد باعث پرورش مشتریان خشنود و بهوجودآوردن مُبلغان مجانی برای شرکت می شود، در صورتی که برداشت منفی باشد مشتریان ناراضی بهوجود خواهند آمد که علاوه بر قطع رابطه با شرکت به عنوان مُبلغ منفی هم عمل خواهند کرد.
انتظارات مشتری: مشتری قبل از خرید محصول یک انتظاراتی دارد که بر مبنای تصویر ذهنی او شکل گرفته اند و تصویر ذهنی را تجربه قبلی مشتری از خرید، تجربه کسانی که با مشتری نزدیک هستند (همکاران ـ بستگان ـ دوستان . ) و تبلیغات شرکت شکل می دهند.
مشتری راضی ـ ناراضی ـ خشنود : اگر میزان انتظارات قبل از خرید، با فایده ای که نصیب مشتری می شود برابر باشند، مشتری راضی است و در این صورت رضایت خود را به پنج نفر اعلام می کند. اگر میزان انتظارات، کمتر از فایده کسب شده باشد، اهمیت استراتژی فروش مشتری به درجه خشنودی و شعف می رسد. در این حالت، مشتری علاوه بر اینکه به شرکت وفادار می شود، مُبلغ مجانی شرکت هم خواهد شد. اما اگر میزان انتظار بیشتر از فایده باشد مشتری ناراضی است و در چنین حالت حداقل، نارضایتی خود را به 11 نفر اعلام می کند. نکته جالب این است که اگر نارضایتی مشتری از سوی بنگاه درست مدیریت و پاسخگویی شود و بتوانیم مشتری ناراضی را به مشتری راضی تبدیل کنیم، درجه وفاداری او به شرکت بیش از مشتری است که از ابتدا راضی بوده است.
از آنجا که برداشتها تنها از سوی مشتری اظهار می شوند، شرکت نباید به انکار آنها بپردازد، بلکه در عوض، بایستی برداشتها را شرح داد و جنبه های گوناگون آنها را برای مشتری روشن ساخت.
نکته: راه دیگر برای افزایش ارزش در نزد مشتری علاوه بر کاهش هزینه ها، افزایش فایده ها در نزد آنها است. منافع مشتریان را بهسازی کنید، آنها را گسترش دهید و تجربه های تازه را به آنها ارائه کنید. پس لازم است از این نظر هم فرایندهای ارائه محصول به مشتری مورد بازنگری قرار گرفته و با خلاقیت و هم اندیشی در افزایش ارزش مشتریان تلاش کنیم. مشتری هنگامی ارزش را احساس می کند که منافع حاصل از کالا یا [به تصویر صفحه مراجعه شود.]
خدمات، بیشتر از هزینه بهدست آوردن و بهکار گیری آن باشد. معادله براین پایه استوار است.
سیستم ارائه ارزش به مشتری: این سیستم ماشینی است که شرکت را در جهت مطلوب هدایت می کند. اگر مشتری را مرکز تمام فعالیتها و اهداف شرکت بدانیم، اقماری دور آن را می گیرند که مجموعه قواعد و احساساتی هستند که شاید نوشته شده نباشند، اما براساس فلسفه و نگرش حاکم بر شرکت در سراسر بدنه آن استوار هستند.
تمام اجزای یک شرکت می بایست به عنوان یک سیستم مشتری گرا عمل کنند تا بتوانند خدمات بیشتری به مشتری ارائه دهند و در مقابل پاداش بیشتری هم بگیرند. نقص در هر قسمت از سیستم، سبب لطمه زدن به نظام ارائه خدمت مطلوب به مشتری می گردد و مشتری در مقابل سیستم قضاوت می کند، نه در مقابل تک تک اجزاء آن (شکل شماره دو).
ارزش و استراتژی اثربخش: کارکرد اصلی استراتژی، خلق مزیت رقابتی و ارتقای جایگاه سازمان در محیط رقابتی است. مزیت رقابتی عاملی است که سبب ترجیح سازمان بر رقیب، توسط مشتری گردد.
استراتژی اثربخش باید بتواند برای شرکت مزیت رقابتی (شایستگیهای متمایز کننده) و برای مشتریان ارزش بیشتری نسبت به رقبا بیافریند.
شایستگیهای متمایز کننده عواملی هستند که برای مشتری ارزش می آفریند و دستیابی به آن برای رقیب به سادگی امکان پذیر نیست.
برای دستیابی به مزیت رقابتی باید زودتر از رقیب ارزش از دید مشتری را شناخت و بهتر از رقیب به آن پاسخ داد.
در شرایطی که عوامل مزیت ساز رقابتی دائم در تغییرهستند، تنها مزیت رقابتی پایدار، توانایی تشخیص مستمر این عوامل است.
علاوه بر برنامه ریزی استراتژیک، تفکر استراتژیک داشته باشید، تفکر استراتژیک برای مدیران، چشم انداز میآفریند، ارزشهای کلیدی سازمان را شکل می دهد و الگوی ذهنی می سازد.
موفقیت یک بنگاه در گرو شناخت قواعد کسب و کار است؛ قواعدی که چگونگی خلق ارزش برای مشتری را نشان می دهد.
پنج فرمان برای تفکر استراتژیک در کتاب ارزشمندی با همین نام به قلم دکتر وفا غفاریان و دکتر غلامرضا کیانی راههای مناسبی برای ارزش آفرینی هستند. آنها را بهکار گیرید.
فرمان اول : بیش از اطلاع گیری به دنبال یادگیری از محیط باشید؛
فرمان دوم : بیش از پاسخ به نیازهای کشف شده به دنبال کشف نیازهایی باشید که به آنها پاسخ داده نشده اند؛
فرمان سوم : بیش از اهداف میانی چشم به اهداف نهایی داشته باشید؛
فرمان چهارم : بیش از قابلیت سازی برای تولید، به دنبال قابلیت سازی برای رقابت باشید؛
فرمان پنجم : در حرکت به سوی هدف، بیش از سرعت به دنبال راه میان بر باشید.
نتیجه گیری
رقابت بهشدت در حال افزایش است و حیطه آن از سطوح ملی به سطوح جهانی گسترش یافته است. مشتریان حق انتخاب و قدرت چانه زنی بیشتری نسبت به گذشته یافته اند و این معادله همچنان به نفع آنها حرکت می کند. شرکتها برای بقا و توفیق نیاز به ارائه ارزش بیشتری به مشتریان نسبت به رقبا هستند، ارزش، مقایسه بین هزینه ها و فایده هایی است که از سوی مشتری صورت می گیرد و ملاک انتخاب آنها است. با بهکارگیری استراتژی اثربخش و بررسی فرایندها و فعالیتها در ارائه مزیت رقابتی و ارزش بیشتر به مشتریان تلاش کنید.
منابع و ماخذ:
1 ـ فرهنگ، منوچهر. (1383)، « جزوة درسی مدیریت استراتژیک بازاریابی در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی در سازمان مدیریت صنعتی»
2 - Kotler, Philip . Armestrong Gary principles of Marketing
10 th ed, Indian , perentic – Hall , 2004
3ـ کاتلر ، فیلیپ. (1383) ، « دایره المعارف بازرایابی از A تا Z» ، مترجمین عبدالحمید ابراهیمی و همکاران، تهران، انتشارات آن، چاپ اول.
4ـ کاتلر، فیلیپ. (1379). « کاتلر در مدیریت بازار » ترجمه عبدالرضا رضائی نژاد، تهران ، انتشارات فرا، چاپ اول.
5ـ درگی ، پرویز. (1384) ، « جزوة درسی مدیریت استراتژیک بازاریابی در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی در سازمان مدیریت صنعتی» .
6ـ درگی، پرویز. (1384) ، «جزوة درسی بازاریابی و تبلیغات در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی.
7ـ درگی، پرویز (1384)، « مدیریت فروش و فروش حضوری با نگرش بازار ایران » تهران، انتشارات تورنگ، چاپ اول.
8ـ زیمن ، سرجیو (1381)، « پایان عصر بازاریابی سنتی» ، ترجمه سینا قربانلو ، تهران ، انتشارات مبلغان، چاپ اول.
9ـ ولش، جک. ( 1382) ، « جک سخنی از درون دل » ترجمه محمد علی طوسی، تهران، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، چاپ اول.
10 ـ غفاریان، وفا. کیانی، غلامرضا(1384)، «5 فرمان تفکر استراتژیک» تهران، انتشارات فرا، چاپ اول.
مکانیابی مناسب و استراتژیک برای فروشگاههای خرده فروشی از اهمیت ویژهای برخوردار است. دیگر از آن زمان که فروشگاهها برای انتخاب محل فروش خود به دنبال یک خیابان اصلی و مرکز خرید بزرگ بودند، گذشته است. حالا که بسیاری از خریدها در مسیر فضای مجازی و تجارت الکترونیک قرار گرفته، باید در انتخاب موقعیت مکانی فروشگاه، با نکتهسنجی بیشتری عمل کرد. چرا که مکانیابی نامناسب علاوه بر تحمیل هزینههای هنگفت، منجر به شکست در فروش میشود. در این مقاله به بررسی برخی استراتژیهای مهم مکانیابی برای فروشگاهها پرداخته شده است.
بسیاری از برندهای تجاریای که در خیابانهای معروف نیویورک فروشگاه داشتند، در حال بستن فروشگاه خود هستند. برخی از اهمیت استراتژی فروش آنها مدتهاست که دیگر فروشگاههایشان بسته و شکست خوردهاند. «کالوین کلاین» و «رالف لورن» برخی از همین فروشگاههای بزرگ و مطرح هستند که حالا مجبور به بستن فروشگاههای خود شدهاند. برندهایی مثل «ورساچه» و «گپ» هم حالا در حال تصمیمگیری برای خروج از خیابانهای اصلی و گران در نیویورک هستند. این موضوع تا حد زیادی به تغییر در رفتار خرید مصرفکننده مرتبط است. دیده شدن در خیابان اصلی و بزرگ، یکی از راههای بازاریابی است ولی دیگر بازدهی قبلی را ندارد. خرده فروشان باید در مکانیابی، خلاقیت بیشتری داشته باشند. نحوه انتخاب مکان و موقعیت فروشگاههای خردهفروشی در سالهای آینده کاملاً متفاوت خواهد بود. اکثر مراکز عمده خرده فروشی که میخواهند رد پای فیزیکی از خود بر جای بگذارند و تنها اهمیت استراتژی فروش در بازار آنلاین فعالیت نکنند، حالا باید برای حفظ محیط فیزیکی خود به دنبال جلب رضایت بیشتر مشتری باشند.
فروشگاههای «پاپ آپ» خرده فروشی
در گذشته فروشگاههای پاپ آپ، مختص فروشگاه خرده فروشی بودند که سرمایهگذاران و صاحبان آنها هزینه زیادی برای خرید یک فضای ثابت را نداشتند. در این دوره تصور خلاقی از استراتژی مکانیابی وجود نداشت، اما حالا نوع نگاه به این فروشگاهها کمی تغییر کرده است. بسیاری از شرکتهای بزرگ خرده فروشی ازیک فروشگاه بسیار کوچک استقبال میکنند. فروشگاهی که موقعیت مکانی ثابتی ندارد. استفاده از این نوع فروشگاهها در فضاهای مناسب و با روشهای جدید در جذب مشتری بسیار تاثیرگذار است.
از مدلهای موفق سرمایهگذاری روی فروشگاههای سیار پاپ آپ، شرکت تشک «کسپر دریمر» در نیویورک است. مردم میتوانند با حضور در این فروشگاهها بدون خرید، ۴۵ دقیقه فضای خواب برای خود رزرو کنند؛ فضای خوابی که در داخل فروشگاههای سیار و مجهز به تشکهای این کمپانی طراحی شده است. صاحبان این کمپانی با یک چنین ایدهای و با اجرای آن در قالب فروشگاه پاپ آپ موفق به یک بازاریابی جذاب و استراتژیک شدهاند. حضور در اینگونه فروشگاهها برای مخاطب سرگرمکننده، جذاب و جالب توجه است. گرچه شاید بسیاری از افراد دنبال خرید تشک جدید نباشند، اما برند «کسپر دریمر» در ذهن آنها ثبت خواهد شد .
فضاهای کوچک برای فروشگاههای خرده فروشی بزرگ
ممکن است قصد فروش هزاران محصول در فروشگاه خرده فروشی خود را داشته باشید، اما این بدان معنا نیست که باید هزاران مترمربع فضا اشغال کنید. از یکی از استراتژیهای مهم مکانیابی در خرده فروشی استفاده کنید. بهتر است روی فروشگاههای کوچک با تعداد زیاد در مکانها و موقعیتهای مناسب سرمایهگذاری کنید . بهترین موقعیت مکانی برای فروشگاههای بزرگ، فضاهای درون شهری است. سعی کنید فضاهای کوچک اما به تعداد زیاد بگیرید. این همان کاری است که کمپانی «تارگت» روی آن سرمایه گذاری کرده است. «تارگت» اهمیت استراتژی فروش مفاهیم فروشگاههای کوچک برای مشتریان بیشتر را تثبیت کرده است. مدیرعامل شرکت تارگت میگوید: بیش از ۱۰۰ فروشگاه کوچک آنها چندین برابر فروشگاههای بزرگ فعالیت میکنند؛این به معنای کارایی بیشتر با تخصیص هزینه کمتر برای فضای فروشگاه است.
مکانیابی با تکنیک فروشگاه داخل فروشگاهها
یک فروشگاه در قالبی کوچک در یک فروشگاه بزرگتر، موضوع جدیدی نیست. این کاری است که فروشگاههای بزرگ خردهفروشی از سالها پیش انجام میدادند. مشتریان در فروشگاههای بزرگ بیشتر در دسترس هستند. به عنوان مثال بازدید هفتگی مشتریان و مصرفکنندگان از «هایپر مارکتها» راهی عالی برای جذب آنها در نیمه راه است. این همان کاری است که کمپانیهای بزرگی چون مایکروسافت و سامسونگ انجام دادهاند. آنها با استفاده درست از استراتژی مکانیابی، فروشگاههای کوچکی را داخل بسیاری از فروشگاههای بزرگ اجاره کردهاند تا بیشتر در معرض دید عموم قرار گیرند .
فروشگاههای خرده فروشی با تجربه و خلاق در زمینه مکانیابی
انتخاب فضای مناسب برای فروشگاه خرده فروشی در کنار فروشگاههای با تجربه، یکی از استراتژیهای مهم مکانیابی است. این همان کاری است که بسیاری از برندها انجام دادهاند. آنها در کنار فروشگاههای با تجربهای چون «سامسونگ» یک فضای مناسب را اجاره یا خریداری کردهاند. تعامل مردم در این فضاها زیاد است و اگر استراتژیهای بازاریابی شما هوشمندانه باشد، میتواند تبلیغاتی همسو با فروشگاههای با تجربه داشته باشد. «کینگ کراس» یک مثال عالی برای این نوع انتخاب مکانیابی است. فروشگاه کینگ کراس، درست در نزدیکی سامسونگ قرار دارد .
فروشگاه خرده فروشی ۲۴/۷، یک استراتژی مکان یابی تلفیقی
مجله افق کورش در این گزارش می نویسد:فروشگاه خرده فروشی ۲۴/۷ از جمله فروشگاههایی است که در حال حاضر با مفهوم فروشگاه شبانهروزی جا افتاده است. اگر چه ممکن است فروشگاه شما تعطیل باشد، اما این به معنای آن نیست که شما خلق ارزش نکنید. فروشگاه خرده فروشی لوازم آرایشی و بهداشتی «لاش» در ژاپن بیش از ۴۰ شعبه در نقاط مختلف دنیا دارد. «لاش» با تکنیک هوشمندانه تلفیقی بازاریابی و مکانیابی خلاق، فروشگاههای خود را بر بستر آنلاین و آفلاین با یک بازاریابی جذاب بهتصویر کشیده است. این برند مدام در تبلیغات خود از فعالیت ۲۴ ساعته صحبت میکند. اینکه کمپانی شبانه روزی باز است، اما در حقیقت کارکنان «لاش» ۷ ساعت بیشتر کار نمیکنند. این در حالی است که در اهمیت استراتژی فروش مابقی ساعات، مصرف کنندگان این امکان را دارند تا از اپلیکیشن آنلاین فروشگاه لاش، استفاده کرده و محصولات خاص خود را بر اساس شرایط محل زندگی خود سفارش دهند .
اهمیت استراتژی بازاریابی دیجیتال در دنیای امروزی
بدون استراتژی مناسب سهم بازار شما تیره و تار باقی میماند. اصالتاً برای این که به این سهم پی ببرید، باید استراتژی مطلوبی.
اهمیت استراتژی بازاریابی دیجیتال در دنیای امروزی
برای نمایش اهمیت استراتژی بازاریابی دیجیتال بر طبق آمار موجود و گزارش smart sights، ۶۷ درصد بازاریابان در سال ۲۰۱۲ از کانالهای بازاریابی دیجیتال بهره نمیبردند. این عدد در سال ۲۰۱۶ به ۴۴ درصد رسید. همین کاهش نشان میدهد که بازاریابان رفته رفته به اهمیت بازاریابی دیجیتال پی بردند. امّا خبر بد این است که بسیاری از شرکتهای فعال در بازاریابی دیجیتال بدون استراتژی فعالیت میکند. به ویژه این امر در کشورها بیشتر دیده میشود. بنابراین از اهداف آموزشی ویژه دوره تخصصی MBA با تأکید بر ضرورت استراتژی مناسب در محیط دیجیتال مارکتینگ است.
چرا به استراتژی نیاز داریم؟
دلایلی که باید استراتژی بازرایابی دیجیتال داشت عبارتند از:
- سهم بازار
- ریسکهای عدم ادغام و یکپارچگی
- هدایت در مسیر تعریف شده
- دوری از آفتهای دیوپلیکیشن
۱)سهم بازار
بدون استراتژی مناسب سهم بازار شما تیره و تار باقی میماند. اصالتاً برای این که به این سهم پی ببرید، باید استراتژی مطلوبی را طراحی کرده باشید تا میزان تقاضا را برای خدمات دیجیتال مشخص نموده باشد. محیط بازار در عرصه دیجیتال بسیار پویاست و برای شناسایی عوامل محرک و عناصر این پویایی باید اهمیت استراتژی فروش اهمیت استراتژی فروش از طریق استراتژیهای ویژه رفتار مشتریان و رقبا را به دقت تحلیل نمود. مشتریان شما به مشتریان دیجیتال معروفند و این مشتریان علاوه بر تحلیلهای مفصل به بهرهبرداری از انواع وبسایتها و ابزارهای بازخوردی آنها وابستهاند. این ابزارهای بازخوردی به شما کمک میکنند تا نقاط ضعف را بهتر پوشش دهید.
۲)ریسکهای عدم ادغام و یکپارچگی
برای موفقیت در بازاریابی دیجیتال ابتدا باید یک حقیقت را بپذیرید؛ بازاریابی در سیلوها محقق نمیشود. جایی که بازاریاب دیجیتال در دپارتمان IT مینشیند، یک فاجعه در حال وقوع است. دیجیتال مارکتینگ هنگامی مثمر ثمر میشود که با عرصه سنتی و کانالهای پاسخگویی یکپارچه شود. رسیدن به این ادغام هم نیازمند یک استراتژی ناب است. چیزی که در دوره MBA در بخش بازاریابی به شما آموزش میدهیم!
۳)هدایت در مسیر تعریف شده
اگر طراحی استراتژی بازاریابی دیجیتال شما ناقص باشد یا شرکت و کسب و کارتان فاقد این استراتژی باشد، قطعاً اهداف شما هم سطحی هستند یا احتمالاً وجود ندارند. مسیر بازاریابی دیجیتال باید به گونهای طراحی شود که حتی فعالیتهای مشخصی بازاریابی را هم زیر نظر بگیرید در سیستم دادهها به بررسی آنها پرداخته شود.
۴)دوری از آفتهای دیوپلیکیشن
گاهی اوقات متوجه میشویم که قسمتهای مختلف یک دپارتمان بازاریابی ابزارهایی را خریدهاند یا از آژانسهایی کمک گرفتهاند که همه بر وظایف یکسانی در بازاریابی متمرکز گشتهاند.. این روند که به آن دیوپلیکیشن گفته میشود تنها با یک استراتژی کارآمد قابل پیشگیری و حذف است.
چند پیشنهاد برای یکپارچگی بیشتر استراتژیها
پلان کلی بازاریابی دیجیتال میتواند براساس پیشنهادهای ما در زیر طراحی شود:
- کسب آگاهیهای لازم در زمینه متناسب بازاریابی با سازمان شما (شخصیسازی کاربردی)
- طراحی مسأله و اثبات اهداف بازاریابی (قانع کردن در جریان روند)
- کانال یابی محبت حفظ سرمایه و ایجاد نتایج مطلوب
- هدفگذاری برای کانالهای بازاریابی انتخاب شده
- طراحی روند جریان کاری به صورت یکپارچه و چند بعدی
- تحلیل بازخوردها به همراه بررسی مجدد و توسعه یا بودجهبندی درباره منابع در صورت ایجاد ضرورت
سخن آخر
اکنون که مشخص شد روند یکپارچهسازی و حضور استراتژی چقدر اهمیت دارد میتوان درک کرد که سازمانها بیش از پیش به دنبال استخدام یا همکاری با استعدادهای برتر هستند. از این رو داشتن تخصص و مدرک در عرصه بازاریابی دیجیتال رفته رفته به یک معیار گزینش برای شرکتها و سازمانها تبدیل میشود. دورههای کاربردی ما علاوه بر آموزش صفر تا صدر به شما مدرک معتبر وزارت علوم هم ارائه میدهند.
اهمیت استراتژی فروش
خدمات پس از فروش و اهمیت آن در کسب و کار
خانه » بلاگ » خدمات پس از فروش و اهمیت آن در کسب و کار
- فاطمه منیرپور
- 11 شهریور 1401
- بدون دیدگاه
همه ما دوست داریم زمانی که محصولی را خریداری میکنیم، یک تضمین نیز از طرف فروشنده داشته باشیم. مثلاً دوست داریم اگر محصول خریداریشده بهدرستی کار نکرد، فروشنده مشکل را برطرف کند. اگر کالا نیاز به نصب داشت در این باره به ما کمک کند یا یک نصاب ماهر برای ما بفرستند. اهمیت خدمات پس از فروش بسیار زیاد است. تقریباً هیچکس دوست ندارد محصولی را خریداری کند که پس از خرید، هیچ خدمتی در رابطه با آن ارائه نشود.
خدمات پس از فروش یک استراتژی مهم در فروش
خدمات پس از فروش به هر خدمتی گفته میشود که پس از خرید محصول توسط فروشنده به مشتری ارائه میشود. این مفهوم گاهی هم با عنوان پشتیبانی پس از فروش نیز به گوش میخورد. خدمات پس از فروش به زبان سادهتر هرگونه پشتیبانی ارائهشده به مشتری پس از خرید محصول یا خدمات است. اهمیت خدمات پس از فروش تا قدری بالا است که تقریباً هیچکس کالاهای مهم و گرانقیمت را بدون این خدمت خریداری نمیکند.
خدمات پس از فروش ممکن است توسط یک خردهفروش، عمدهفروش، سازنده، یا حتی بهصورت یک خدمت ارائه شود. همچنین این خدمت میتواند بهصورت یک آموزش باشد. به طور معمول، نمونههایی از خدمات پس از فروش شامل خدمات گارانتی، آموزش یا ارتقا و تعمیر است. اهمیت خدمات پس از فروش بهقدری است که بعضی از شرکتها از آن بهعنوان یک استراتژی مهم استفاده میکنند.
این شرکتها که معمولاً موفق هم هستند از استراتژی خدمات پس از فروش بهعنوان یک تاکتیک برای بازاریابی استفاده میکنند. اهمیت خدمات پس از فروش برای مشتریان نیز بسیار زیاد است تا جایی که خیلیها برای خرید، بر اساس خدمات شرکتها آنها را جستجو میکنند. علت اینکه شرکتها از خدمات پس از فروش را بهعنوان یک استراتژی تجاری استفاده میکنند، این است که معمولاً منجر به رضایت مشتری میشود. این رضایت مشتری باعث وفاداری به برند و حتی بازاریابی دهانبهدهان خواهد شد.
خدمات پس از فروش فقط اهمیت استراتژی فروش برای شرکتهای بزرگ است؟
اهمیت خدمات پس از فروش نه فقط برای کسبوکارهای بزرگ، بلکه برای کسبوکارهای کوچک نیز هست. گاهی اوقات این خدمت برای کسبوکارهای کوچک حتی مهمتر هم هست؛ چون در این دسته از کسبوکارها تکبهتک مشتریها مهم هستند. صاحبان این دسته از مشاغل موظف هستند به هر نحوی که میتوانند از مشتریان خود مراقبت کنند تا بیشتر اعتماد آنان را جلب کنند.
فقط گفتن یک کلمه «متشکرم» یا یک جمله «بیایید در تماس باشیم» پس از اتمام فروش کافی نیست. موفقیت واقعی و بلندمدت بر پایه روابط واقعی و پایدار با مشتری استوار است. این روابط پایدار فقط و فقط با خدمات پس از فروش خوب دستیافتنی است. زمانی که شما یک خدمت پس از فروش خوب به مشتری خود بدهید قطعاً مشتری شما خوشحال خواهد شد. وقتی به مشتری کمک میکنید از محصول یا خدمتی که دریافت کرده نهایت بهره را ببرد، مسلماً آنها راضیتر خواهند بود.
پس از فروش موفق با یک خدمت پس از فروش خوب، مشتری بهاحتمال زیاد برای خرید مجدد نزد شما خواهد آمد. به بیان سادهتر هر چه بیشتر مشتریان خود را شگفتزده کنید، آنها با وفاداری و اشتیاق بیشتر خود نیز شما را شگفتزده خواهند کرد. آنها بهنوعی سفیر برند شما خواهند شد و بهصورت رایگان برای شما تبلیغ خواهند کرد.
نمونههای خدمات پس از فروش
بعضی از نمونههای خدمات پس از فروش شامل شرکتهایی است که در فرایند نصب برنامهها کمک مشتری میکنند. مثلاً نصب نرمافزارهای کامپیوتری برای کسی که یک کامپیوتر خریداری کرده است. سرویسهایی که توسط شرکتهای خودروسازی انجام میشود یکی دیگر از این نمونههاست. مشتری پس از خرید میتواند تا مدتی بهصورت رایگان خودروی خود را توسط شرکت فروشنده عیبیابی و تعمیر کند. در زیر به برخی از نمونههای دیگر از این نمونهها اشاره میکنیم.
میز راهنمایی و خدمات پشتیبانی فنی
این مدل از خدمات و پشتیبانی پس از فروش، پس از خرید یک محصول توسط مشتری میتواند بهصورت رایگان ارائه شود. حتی ممکن است بهعنوان بخشی از یک طرح خدمت جامعتر فروخته شود. میز پشتیبانی ممکن است شامل کمک فنی در مشکلات رایانههای شخصی، تلفنهای همراه، نرمافزارها، ماشینآلات و انواع محصولات دیگر باشد. مشتریها از دریافت این نوع خدمات بسیار لذت میبرند.
پشتیبانی آنلاین فوری
پشتیبانی آنلاین فوری مثل پشتیبانی از طریق ایمیل، چت، تالار گفتمان و هر راه ارتباطی دیگر است. از این راههای ارتباطی به پاسخگویی شکایات و انتقادات عمومی میپردازند. بهعنوانمثال زمانی که یک مشتری از رسیدگی به خرابی ماشینش راضی نیست از این طریق پیگیر این مشکل میشود. شنیدهشدن صدای مشتری تأثیر زیادی در رضایت آن دارد.
خطوط خودکار و سخنگو برای خدمات مشتری
اهمیت خدمات پس از فروش آنقدر است که بسیاری از شرکتها برای مسائل و سؤالات مکرر یا حتی پیچیدهتر مشاوره و راهحل ارائه میدهند. این شرکتها بهجای آنکه هزینه زیادی برای استخدام نیروهای زیاد کنند، یک سری پاسخهای آماده را بهصورت ضبطشده برای سؤالها و مشکلات پرتکرار آماده میکنند. این پاسخها از طریق تلفن، اینترنت و یا هر طریق دیگری برای مشتری قابلدسترسی خواهند بود.
منابع خدمات و پشتیبانی خودکار
در این روش راهحلهای آنلاین با دسترسی آسان گذاشته شود. این منابع میتوانند شامل انجمنهایی باشند که در آن مشتریان با سایر کاربران یا کارشناسان میتوانند تعامل داشته باشند. در این انجمنهای پرکاربرد مشتریان میتوانند سؤالات خود را مطرح کنند یا سؤال خود را در بین سؤالات دیگر کاربران بیابند. پاسخ این سؤالات نیز توسط دیگر کاربران یا کارشناسان پاسخ داده میشود.
بهترین روش در خدمات پس از فروش
امروزه مشتریانی که تجربه بدی از خرید یک محصول دارند، بیش از هر زمان دیگری مکانهایی برای شکایت دارند. پس شرکتها حتماً باید در ارتباط با مشتریان بسیار فعال باشند تا اطمینان حاصل کنند که تجربه آنها در استفاده از محصول خوب است. ارتباط مدام با مشتریان میتواند از بازگشت محصول و شکایات عمومی جلوگیری کند. این امر میتواند منجر به برداشت منفی عمومی شود. این نوع تعامل با مشتری نیز باید ادامهدار باشد تا بهخوبی تأثیر خود را روی مشتری بگذارد.
شرکتها همچنین باید برای مشتریانی که از خرید خود راضی هستند فرصت ارسال نظر مهیا کنند. این فرصت باید بهراحتی در دسترس باشد و مشتری با نهایت سهولت نظر خود را ثبت کند. به اشتراک گذاشتن نظرات مثبت مشتریان تأثیر بسیار زیادی در فروش خواهد داشت.
سخن پایانی
همانطور که گفتیم اهمیت خدمات پس از فروش در همه کسبوکارها زیاد است. چه کسبوکارهای بزرگ و چه کسبوکارهای کوچک. به یاد داشته باشید که بقای کسبوکارهای امروزی بدون خدمات پس از فروش تقریباً غیرممکن است. بازار امروزی بهشدت رقابتی است و کسبوکارهایی که ضمن ارائه یک محصول خوب به بهترین نحو خدمات پس از فروش خود را ارائه میدهند، موفقتر هستند. مرکز تماس همکال به عنوان یک همراه مطمئن میتواند در این مسیر همراه شما باشد.
استراتژی بازاریابی چیست و چرا برای کسب و کار ضروری است؟
استراتژی مثل نقشهای است که به شما کمک میکند با راهی از پیش مشخص شده اهداف را به دست بیاورید. بازاریابها از این قبیل استراتژیها برای به حقیقت پیوستن اهداف بازاریابیشان استفاده میکنند. این استراتژیهای بازاریابی پازلهای برنامه بازاریابی (مارکتینگ پلن) را برای کمک به کسب و کار و دست یابی به مشتریان هدف با استفاده از کانالهای مناسب به هم متصل میکنند و به رشد کسب و کار در طولانی مدت کمک میکند.
استراتژیهای بازاریابی از عناصر ضروری یک کسب و کار هستند. در واقع، آنها عامل تعیین کننده برای موفقیت و شکست کسب و کارها در طولانی مدت هستند.
با من همراه باشید تا در همین ابتدا به شما بگویم استراتژی بازاریابی چیست و چرا وجودش برای کسب و کارتان مهم است.
استراتژی بازاریابی (Marketing Strategy) چیست؟
یک استراتژی بازاریابی ترکیبی از همهی تصمیمات و اقدامات کسب و کار برای افزایش فروش و دست یافتن به مزیت رقابتی پایدار با درک و تحقق بخشیدن به نیازها و خواستههای مشتریان است.
تعریف استراتژی بازاریابی بر سه رکن استوار است:
چه چیزی
استراتژی بازاریابی یک برنامه کلی یا یک نقشهی راه برای بازاریابها است که برای دست یافتن به اهداف بازاریابی استفاده میشود.
چرا
با هدف رسیدن به جایگاه منحصر به فرد در بازار به احتمال زیاد با مزیت رقابتی پایدار که منجر به فروش و سود بیشتر برای کسب و کار میشود.
چگونه
هر استراتژی بازاریابی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر روی رفع نیازها و خواستههای مشتریان کار میکند.
«به عبارت سادهتر، استراتژی بازاریابی تعیین مراحل متمرکز دست یافتنی و قابل انجامی است که توسط بازاریابها برای رسیدن به اهداف بازاریابی برنامه ریزی شده است.»
اهمیت استراتژی بازاریابی
هر برنامهی بازاریابی از تعیین استراتژیهای بازاریابی کاربردی شکل میگیرد. این استراتژیها نقش ضروری در آمیخته بازاریابی (marketing mix) بازی میکنند.
در ادامه عواملی که باعث میشود استراتژی بازاریابی برای کسب و کار مهم باشد شرح دادم:
کمک به دست یابی به اهداف بازاریابی
استراتژیهای بازاریابی مراحلی را برای دست یابی به اهداف بازاریابی متمرکز ایجاد میکند و نحوهی تحقق یافتن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت بازاریابی را تشریح میکند.
مشخص کردن مسیر
استراتژیهای بازاریابی نقشههای راه را تنظیم میکند که شامل مراحل مناسبی در جهت دست یابی به اهداف است. این نقشه راه به ما جهت میدهد و به ما اطمینان میدهد که کسب و کارمان از مراحل تعیین شده فاصله نمیگیرد.
ایجاد هماهنگی
تنظیم مراحل باعث هماهنگی و جلوگیری از سردرگمی بین بخشهای مختلف کسب و کار که با یکدیگر برای اهداف مشترک کار میکنند میشود.
کاهش اتلاف
استراتژیهای بازاریابی باعث اطمینان استفاده از حد مطلوب منابع با بهره گیری از کاهش دوباره کاری و اختصاص درست و محدود منابع میشود.
کنترل بهتر
به مسیری که دنبال میکنید و اهداف میان مدت که میخواهید به آنان دست پیدا کنید بستگی دارد. ولی در هر صورت، کنترل فعالیتهای بازاریابی و بر اساس برنامه پیش رفتن برای بازاریابها آسانتر خواهد شد.
اجزای استراتژی بازاریابی
وقتی به همهی فعالیتهای بازاریابی جهت داده شود به آن بخش بندی مشتری (customer segment) گفته میشود.
2. ارائه محصول
محصول یا سرویسی که توسط کسب و کار ارائه میشود.
3. مزیت رقابتی
ارزش پیشنهادی که شرکت شما را از دیگر رقبا متمایز میکند.
4. هدف
نقطه عطفی که موفق بودن استراتژی بازاریابی یا نبودن آن را تعیین میکند.
5. استراتژی ارتباطات
اینکه برنامهی شرکت برای تعامل با استفاده از پیامهای بازارایی در جهت جذب بازار هدف چیست که شامل کانالهای ارتباطی و تکنیکهایی برای افزایش مقبولیت و تبدیل مشتری است.
6. شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
شاخصهای کلیدی عملکرد، عملکرد کسب و کار و میزان موفقیت استراتژی بازاریابی را محاسبه میکند.
تفاوتهای استراتژی بازاریابی، برنامه بازاریابی و شیوه بازاریابی
استراتژی بازاریابی زیر مجموعهی برنامهی بازاریابی است که اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را مشخص میکند و اینکه چه طور کسب و کار قصد دست یابی به این اهداف دارد را شرح میدهد.
در واقع چکیدهای از نقشهی راه از چگونگی دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی که توسط برنامه بازاریابی مشخص شده است. ولی شیوهی بازاریابی فعالیتهایی است که برای حمایت از استراتژی نیاز به انجام دارد.
بر فرض مثال، اگر جذب 10/000 فالوور در اینستاگرام یک هدف بازاریابی باشد که توسط برنامه بازاریابی مشخص شده است، استراتژی بازاریابی مراحلی که کسب و کار قرار است برای رسیدن به این هدف انجام دهد را شامل میشود. مراحل ممکن است شامل یک پست یا دو پست در روز باشد. شیوه بازاریابی هم محتوای پست و استوریهایی خواهد بود که کسب و کار برای حمایت از استراتژی استفاده میکند.
آمیخته بازاریابی 4ps و 7ps استراتژی بازاریابی چیست؟
هر استراتژی بازاریابی بر ارکان کلیدی استوار است که برای ارائه محصول به مشتری در بازار نیاز است. این موارد شامل چهار ارکان کلیدی و سه ارکان فرعی است.
4 ارکان کلیدی استراتژی بازاریابی این موارد هستند:
1. محصول
محصول ملموس، فیزیکی، یا نامشهود که بازاریابی برای آن انجام میشود.
2. قیمت
مشتری چه مقدار پول باید برای خرید محصول بپردازد.
3. محل
از طریق چه کانالهایی مشتری میتواند محصول را بخرد.
4. ترفیع
کسب و کار چگونه قرار است محصول را برای مشتریان بهبود دهد.
سه ارکان فرعی استراتژی بازاریابی شامل این موارد است:
1. افراد
منابع انسانی کسب و کار که محصول را به مشتریان ارائه میدهند.
2. فرآیند
سلسله فعالیتهایی که شامل عرضه محصول به مشتری نهایی میشود.
3. شواهد فیزیکی
عناصر ملموسی است که محصول و محیط فیزیکی که محصول یا سرویس برای مشتریان تامین میشود را احاطه میکند.
به خاطر داشته باشید کسب و کار فقط بعد از به کار گرفتن این 7 رکن بازاریابی توسعه مییابد.
مثالهایی از استراتژی بازاریابی
هر کسب و کاری در بازار شکلی از استراتژی بازاریابی را برای دست یافتن به مزیت رقابتی پایدار و افزایش فروش به کار میگیرد. برخی مثالهای استراتژیهای بازاریابی مشهور از برندهای معروف را به شما خواهم گفت.
Aldi یک سوپرمارکت شناخته شده با تخفیف است که در اهمیت استراتژی فروش 18 کشور اداره میشود. این شرکت محصولهایی را با تخفیف بالا میفروشد که بیش از 50 درصد در مقایسه با رقبا قیمت کمتری دارد.
به دلیل اینکه که برنامه بازاریابی اهداف را برای فروش محصولات با تخفیف بالا تنظیم میکند، استراتژی بازاریابی بیزینس مدل کسب و کار Alidi را منحصر به فرد میکند.
این شرکت به فروش محصولات کاربردی و مهم باور دارد و موجودی انبار خود را به اقلام مهم با میزان فروش بالا اختصاص داده است. علاوه بر این، 90 درصد از برندهای موجود در فروشگاه به شرکت اجازه میدهند که اقلام را از خرده فروشهای محلی تامین کند.
TikTok
جذب بیشتر کاربران استفاده میکرد. شرکت لوگوی خود را بر روی محتواهای کاربران قرار میداد و کاربران آنان را به راحتی در اینستاگرام و پلتفرمهای دیگر اشتراک گذاری کردند.
بنابر این، زمانی که یک کاربر ویدیویی از تیک تاک را در اینستاگرام اشتراک گذاری میکرد، دوستان او به لطف تکنیک Fomo (احساس ترس از دست دادن) کنجکاو میشدند این چه پلتفرمی است و در نهایت فقط برای تست آن را دانلود میکردند. و با این تکنیک کاربران اولیهی پلتفرم جذب شد.
دیدگاه شما