شیوه معاملات بازگشتی


تریدر محافظه‌کار، تریدری است که ریسک کمتری در معاملات کرده و احتمالات بالاتر را در نظر می‌گیرد اما تریدر تهاجمی، ریسک بالاتری انجام می‌دهد حتی اگر احتمال برد کم باشد. همچنین ۲ اصطلاح رایج در قرار دادن حد ضرر وجود دارد: «استاپ گشاد» و «استاپ تنگ»؛ منظور از این اصطلاحات فاصله نقطه ورود تا استاپ است که هرچه این فاصله کمتر باشد تنگ‌تر و هرچه بیشتر باشد، گشاد‌تر است. دقت کنید استاپ هرچه تنگ‌تر باشد، احتمال فعال شدن آن بالاتر است.

نحوه ترید با نقاط بازگشتی

ترید با نقاط بازگشتی

ساده ترین راه برای ترید با نقاط بازگشتی در معاملات بازار بورس، فارکس، ارزهای دیجیتال یا هر بازار دیگری، استفاده از آنها دقیقاً مانند سطح حمایت و مقاومت عادی است.

درست مانند حمایت و مقاومت خودمان، قیمت این سطوح را به طور مکرر آزمایش می کند.

هرچه تعداد دفعات تاچ شدن یک سطح قبل از ریورس شدن یا بازگشت بیشتر باشد، این سطح قوی‌تر است.

در واقع ، “چرخش یا بازگشت” به معنای رسیدن به سطح حمایت یا مقاومت و سپس چرخیدن از آن است.

اگر دیدید که یک سطح پیووت قیمت را نگه داشته است، می‌تواند فرصت های خوبی برای ترید در اختیار شما قرار دهد.

  • اگر قیمت به سطح مقاومت بالایی نزدیک می‌شود، می توانید بفروشید و یک حد زیان دقیقاً بالای سطح بعدی قرار دهید.
  • اگر قیمت به سطح حمایت پایینی نزدیک می‌شود، می توانید بخرید و یک حد زیان دقیقاً پایین سطح بعدی قرار دهید.

متوجه شدید؟ دقیقا مثل حمایت و مقاومت معمولی که در گذشته می‌دانستید! هیچ چیز سختی در این مورد وجود ندارد!

بیایید نگاهی به این نمودار 15 دقیقه ای GBP/USD بیاندازیم تا بتوانید آن را بهتر تجسم کنید.

ترید با نقاط بازگشتی

در نمودار بالا ، می بینید که قیمت در حال آزمایش سطح حمایت S1 است. اگر فکر می کنید این سطح قیمت را نگه خواهد داشت، آنچه می توانید انجام دهید این است که وارد معامله خرید شوید و پس از آن Stop Loss خورد را قبل از سطح حمایت بعدی قرار دهید.

اگر تریدر محافظه کار (Conservative) هستید، می توانید دقیقاً زیر S2 یک Stop Loss گشاد تعیین کنید. اگر قیمت از S2 عبور کند، احتمال برگشت قیمت بسیار پایین است، زیرا S1 و S2 می توانند به سطوح مقاومت تبدیل شوند.

اگر تریدر تهاجمی (Aggressive) هستید و اطمینان دارید سطح حمایت S1 قیمت را نگه می‌دارد، می‌توانید Stop Loss را زیر S1 قرار دهید.

تریدر محافظه‌کار، تریدری است که ریسک کمتری در معاملات کرده و احتمالات بالاتر را در نظر می‌گیرد اما تریدر تهاجمی، ریسک بالاتری انجام می‌دهد حتی اگر احتمال برد کم باشد. همچنین ۲ اصطلاح رایج در قرار دادن حد ضرر وجود دارد: «استاپ گشاد» و «استاپ تنگ»؛ منظور از این اصطلاحات فاصله نقطه ورود تا استاپ است که هرچه این فاصله کمتر باشد تنگ‌تر و هرچه بیشتر باشد، گشاد‌تر است. دقت کنید استاپ هرچه تنگ‌تر باشد، احتمال فعال شدن آن بالاتر است.

در مورد حد سود و تارگت، می توانید PP یا R1 را هدف قرار دهید، که می تواند نوعی مقاومت را ایجاد کند. بگذارید ببینیم اگر در بازار خرید کنید چه اتفاقی می افتاد.

ترید با نقاط بازگشتی

بوووم! به نظر می رسد S1 به عنوان سطح حمایت به خوبی قیمت را نگه داشته است! علاوه بر این، اگر PP را به عنوان حد سود خود هدف قرار می دادید، به تارگت خود می رسیدید! به به! بستنی و پیتزا برای شما!🤑

البته، این امر همیشه به این سادگی نیست. شما نباید فقط به سطوح Pivot Points اعتماد کنید. باید توجه داشته باشید که آیا سطوح پیووت با سطوح حمایت و مقاومت هم تراز هستند یا خیر.

همچنین می توانید از تجزیه و تحلیل کندل‌ها یا اندیکاتور‌ها و پرایس اکشن برای تایید استفاده کنید. (اندیکاتور باید کمترین جایگاه‌ را در ابزار‌های شما داشته باشد)

به عنوان مثال ، اگر می بینید که دوجی بر روی S1 تشکیل شده است یا اندیکاتور stochastic نشان دهنده شرایط اشباع فروش است، در این صورت این احتمال وجود دارد سطح S1 به عنوان حمایت نگه داشته شود است.

همچنین، بیشتر اوقات، معاملات به طور معمول بین اولین سطوح حمایت و مقاومت انجام می شود.

گاهی اوقات، قیمت سطح دوم را آزمایش می کند و هر چند وقت یک بار، سطح سوم را آزمایش می کند.

در آخر، باید کاملاً آگاه باشید که بعضی اوقات، قیمت از همه سطوح عبور می کند؛ مانند گلوله ضد تانک که از بدنه فولادی آن عبور می‌کند!

در این زمان‌ها چه می‌کنید؟

همچنان در معامله ضرر‌ده باقی می‌مانید و مثل افراد ناشی تماشا می‌کنید که حساب شما از بین می رود؟ یا اینکه سود می کنید و چند پیپ پس می گیرید؟ راه حل چیست؟

دقیقا شبیه سطوح حمایت و مقاومت، سطوح پیووت تا ابد نگاه داشته نمیشوند.

ترید با نقاط بازگشتی برای بازار رنج کاربردی است اما نه در تمامی اوقات. در زمانهایی که سطوح آن ها شکسته میشود، شما باید ابزار های دیگری در جعبه ابزار خود داشته باشید تا از آن موقعیت سود ببرید.

همانطور که در بالا گفتیم، دو راه اصلی برای ترید شکست ها وجود دارد. روش تهاجمی و روش محافظه‌کارانه. هر دو طریقه به خوبی کار میکنند. مثل همیشه به یاد داشته باشید که اگر مسیر محافظه‌کارانه را در پیش بگیرید بدان معنی است انتظار برای آزمایش مجدد سطح حمایت و مقاومت منجر به از دست دادن حرکت اول می‌شود.

نحوه ترید با نقاط بازگشتی بر اساس شکست‌های بالقوه

بیایید نگاهی به نمودار بیندازیم تا معاملات بالقوه شکست را با استفاده از نقاط بازگشتی مشاهده کنیم. در زیر نمودار 15 دقیقه ای EUR / USD آورده شده است.

ترید با نقاط بازگشتی

در اینجا می بینیم EUR / USD در طول روز یک افزایش شدید داشته است.

می بینیم که EUR / USD با یک گپ در بالای پیووت باز شده است. قبل از اینکه در سطح R1 کمی مکث کند، قیمت با یک حرکت قوی بالا رفته است.

سرانجام، مقاومت شکسته شده و 50 پیپ بالا رفته است!

اگر از روش تهاجمی استفاده می کردید، همان حرکت ابتدایی را می‌گرفتید و مانند اینکه جام جهانی را برده باشید، جشن می گرفتید.

از طرف دیگر، اگر راه ایمن را انتخاب می کردید و منتظر آزمایش مجدد می‌ماندید، مانند یک تریدر کوچک و غمگین بودید. قیمت پس از شکستن R1 مجدد این سطح را آزمایش نکرده است. در واقع ، همین داستان R1 برای سطح R2 اتفاق افتاده است!

توجه کنید که گاوها یا خریداران EUR / USD چگونه سعی کردند با R3 همان کاری که با دو سطح قبل کردند، انجام دهند.

با این حال اگر روش تهاجمی را پیش می‌گرفتید و قیمت نمی‌توانست شکست اولیه خود را حفظ کند و منجر به Fakeout شده بود و استاپ لاس شما بسیار تنگ می‌بود، استاپ شما فعال می‌شد.

همانطور که می‌بینید قیمت در آخر سطح را شکسته است و باری دیگر این سطح را آزمایش کرده است.

همچنین ، مشاهده کنید که چگونه قیمت در اواخر روز معکوس شده و R3 را شکسته است. فرصتی به وجود آمده تا شما مجددا وارد معامله فروش شوید. (حتماً درباره تبدیل حمیات به مقاومت و معکوس آن بعد از شکست خبر دارید؟)

معکوس شدن نقش

بیاد داشته باشید زمانی که سطوح حمایت شکسته میشوند معمولا به سطوح مقاومت تبدیل میشوند.

این مفهوم “معکوس کردن نقش” همچنین در مورد مقاومت های شکسته شده و تبدیل به سطح حمایت نیز اعمال می شود. اینها فرصتهای خوبی برای در پیش گرفتن روش محافظه‌کارانه نیز می باشند.

ترید با نقاط بازگشتی بر اساس شکست‌ها: کجا حد ضرر و کجا حد سود را قرار دهیم؟

یکی از موارد دشوار در مورد ترید با نقاط بازگشتی بر اساس شکست، انتخاب نقطه Stop Loss است.

برخلاف معاملات رنج که به دنبال شکسته شدن pivot Points سطوح حمایت و مقاومت هستید، در این مدل به دنبال حرکات شدیداً سریع هستید.

از لحاظ تئوری، با شکسته شدن یک سطح، این سطح احتمالاً به “مقاومت تبدیل شده به حمایت” یا “حمایت تبدیل شده به مقاومت” تغییر خواهد کرد. باز هم، به این حالت معکوس شدن نقش می‌گویند … زیرا نقش ها معکوس شده اند.

اگر معامله خرید باز می‌کردید و قیمت سطح R1 را میشکست، می‌توانستید Stop Loss خود را درست زیر R1 قرار دهید.

بیایید به آن نمودار EUR / USD برگردیم تا ببینیم در کجا می توانید حد زیان خود را قرار دهید.

برای تعیین اهداف، شما به طور معمول سطح بعدی Pivot Points را برای تارگت کسب سود انتخاب می‌کنید.

بسیار نادر است که قیمت همه نقاط محوری قبلی را بشکند مگر اینکه یک رویداد بزرگ اقتصادی یا خبر غافلگیر کننده ای منتشر شود.

بیایید به آن نمودار EUR / USD برگردیم تا ببینیم حد زیان و سود خود را در کجا قرار می دهید.

ترید با نقاط بازگشتی

در این مثال زمانی که شما دیدید که قیمت R1 را شکست، شما میتوانید حد زیان خود را زیر سطح R1 قرار دهید.

اگر اعتقاد داشته باشید که قیمت همچنان رو به افزایش است، می توانید پوزیشن خود را باز نگه دارید و حد زیان خود را به صورت دستی حرکت دهید تا ببینید آیا حرکت ادامه دارد یا خیر.

شما باید با دقت حرکات را رصد کنید و متناسب با آن تغییراتی در حد ضرر بدهید. در درس های بعدی بیشتر در این مورد خواهید آموخت.

با هر روش یا اندیکاتوری، شما باید از خطرات ناشی از معاملات بر اساس شکست آگاه باشید.

اول از همه، شما تصوری از این که آیا حرکت ادامه دار است یا خیر، ندارید. ممکن است فکر کنید که قیمت همچنان روند صعودی خواهد داشت، اما درعوض، گرفتار نوسانات سقف و کفی قیمت شده و این بدان معنی است که شما گول Fakeout را خورده‌اید!

دوم ، مطمئن نیستید که این یک شکست واقعی است یا فقط حرکاتی وحشیانه ناشی از شیوه معاملات بازگشتی انتشار اخبار مهم است.

اسپایک زدن در بازار یک اتفاق معمول در هنگام وقایع خبری است، بنابراین حتماً در جریان اخبار جدید باشید و از آنچه در تقویم اقتصادی روز یا هفته میگذرد مطلع باشید. (استفاده از سایت‌هایی مثل Investing, Cointelegraph, forexfactory)

در آخر، درست مثل معاملات بازار رنج، بهترین کار این است که به سطوح اصلی حمایت و مقاومت توجه کنید.

شما ممکن است فکر کنید که R1 در حال شکستن است، اما متوجه شوید قیمت قدرت شکستن R1 را ندارد.

قیمت ممکن است R1 را بشکند، مقاومت را آزمایش کند و پایین بیاید.

در ترید با نقاط بازگشتی از دانش خود در مورد حمایت و مقاومت ، الگوهای شمعی و اندیکاتور‌های مومنتوم استفاده کنید تا به شما نشانه‌های قوی تری را در مورد اینکه آیا شکست واقعی است یا خیر، ارائه دهد.

الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند

استفاده از الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال از ابزارهای مهم برای تحلیل نمودارهای بازار های مختلف مالی است. با فراگیری این روش به راحتی با مشاهده نمودار می توانید آینده بازار و سیر صعودی یا نزولی آن را پیش بینی کنید. در این مطلب با استفاده از دانش تحلیل تکنیکال به تحلیل بازار و پیش بینی روند آن نگاهی می اندازیم و الگوهای بازگشتی را به شما عزیزان معرفی می نماییم.

الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال کدامند | سیبنال

آشنایی با الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال

در دریایی از بازارهای مالی، تحلیل گرها همیشه به دنبال بیشترین شانس برای کسب سود می باشند. برخی از عناصری که یک فرصت معاملاتی خوب را تعریف می کنند، عواملی که با ریسک پایین و الگوهای قابل شناسایی هستند. همه این عناصر در الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال وجود دارند؛ و به همین دلایل بسیار قدرتمند تلقی می شوند. از این رو در این مطلب ما به سه الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) قدرتمند در ارز دیجیتال که می توانند به شما در بهبود روند معاملات و سودآوری کمک کنند نگاه می اندازیم.

1- الگوی چکش (Hammer Pattern)


چکش یکی از الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال است که در پایان روند نزولی رخ می دهد. برای اینکه یک شمع (Candle) چکشی اتفاق بیفتد، ارز دیجیتال باید یک کف قیمت جدید را به ثبت برساند. به این معنی که رمز ارز، قیمتی کمتر از پایین‌ترین قیمت‌های قبلی خود، ایجاد می کند و دوباره به نزدیکی قیمت قبلی خود باز می گردد. البته به این نکته توجه داشته باشید که بسته شدن قیمت باید نزدیک به قیمت قبلی اتفاق بیفتد. این امر باعث قدرتمندتر شدن شمع می شود. همانطور که در زیر مشاهده می کنید، چکش ها همیشه یک بدنه کوچک و یک سایه پایین بلند دارند.


معرفی الگوی چکش در میان الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال


شمع چکشی یکی از قدرتمندترین سیگنال ها است و دلیل آن ساده است زیرا نحوه ایجاد آن، سیگنالی را ارسال می کند که روند نزولی رو به پایان است و بازار به سمت صعود در حال حرکت است. نشانه مثبت دیگر رونق معاملات است که طی شکل گیری الگوی چکش افزایش می یابد.

2- الگوی ستاره دنباله دار (Shooting Star)


در تحلیل ارز دیجیتال نقطه مقابل الگوی چکش، ستاره دنباله دار وجود دارد. که از لحاظ ظاهری حالت شمع ها برعکس الگوی چکش قرار دارد. این حالت در پایان روند صعودی بازار شکل می گیرد و به معنی آغاز روند نزولی نیز هست. در الگوی ستاره دنباله دار شمع ها دارای سایه کوتاه و دم بلند هستند.


الگوی ستاره دنباله دار

وقتی این الگو پدیدار می شود با آغاز روند نزولی بازار رو به رو می شویم؛ البته قبل از آغاز روند نزولی، بازار یک رشد قیمت کوتاه را تجربه خواهد و پس از آن در نتیجه فشار فروش، قیمت ها کاهش پیدا می کنند. بسیاری از تحلیل گر ها پس از مشاهده الگوی ستاره دنباله دار منتظر می مانند تا ادامه روند بازار را مشاهده کنند. اگر یک شمع دیگر نیز با قرمز بسته شود به معنی شکل گیری این الگو است. البته افرادی که طبع ریسک پذیر تری دارند بلافاصله پس از مشاهده الگوی ستاره دنباله دار وارد عمل می شوند. البته به این نکته توجه داشته باشید در تحلیل الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال هرچه شیوه معاملات بازگشتی شمع با قیمت پایین تری بسته شود احتمال شکل گیری الگوی ستاره دنباله دار نیز بیشتر است.

3- الگوی پوشاننده ( Engulfing Pattern)

الگوی پوشاننده به صورت صعودی و نزولی وجود دارد و در گروه الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال قرار دارد. این الگو در مدل دوتایی قابل تحلیل است و همیشه برای تصمیم گیری باید منتظر ظاهر شدن شمع دوم ماند و پس از دیدن هر دو شمع می توان در مورد روند آتی بازار نظر داد.


معرفی الگوی پوشاننده


3-1 الگوی پوشاننده صعودی

در دسته الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال، الگوی پوشاننده صعودی همیشه بعد از پایان یک روند رو به پایین ظاهر می شود. ساختار شمع ها در این الگو به صورتی است که شمع اول سایه کوتاه و بدنه ای کوچکتر نسبت به شمع بعدی که روند صعودی دارد، خواهد داشت.

3-2 الگوی پوشاننده نزولی

این الگو همانطور که از نام آن پیدا است نشان دهنده شروع یه روند رو به پایین می باشد؛ و ساختار آن دقیقا برعکس الگوی پوشاننده صعودی است. در پایان یک روند صعودی با شمع و سایه بلند، یک شمع نزولی قرار دارد که به طور کامل بدنه ی شمع صعودی را پوشش می دهد.

ترید با استفاده از الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال


برای پیش بینی قیمت ارزهای دیجیتال و استفاده از الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال راه سختی پیش رو نخواهید داشت. زیرا استفاده از الگوهای بازگشتی و روش کار در همه آنها یکسان است.
زمانی که روند صعودی را در ساختار نمودار قیمت مشاهده کردید و دیدید که، بالاترین نقطه شمع ها همیشه از نقطه قبلی خود بالاتر است و پایین ترین نقطه نیز هر بار به نسبت شمع های قبلی بالاتر است، باید منتظر مشاهده الگوهای بازگشتی باشید. مثلا الگوی ستاره دنباله دار را در نظر می گیریم؛ حالا روند صعودی رو به پایان است و احتمال بازگشت روند، به شدت بالا است. اگر شما شخص ریسک پذیری هستید می توانید همین لحظه یک موقعیت جدید ایجاد کنید. البته این را در نظر داشته باشید ممکن است پیش بینی شما غلط از آب در بیاید؛ پس می توانید منتظر شمع بعدی که به معنای تایید روند است بمانید. ممکن است در این روش سود کمتری حاصل شما بشود اما موقعیت خود را در پیش بینی اشتباه یکی از الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال به خطر نینداخته اید.


سخن پایانی


روشهای متفاوتی برای تحلیل انواع نمودار در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد که شما می توانید با استفاده از آنها به سود مناسب برسید. نکته مهم فراگیری و تمرین این الگوها است که شما را طی زمان در زمینه تحلیل الگو، چیره دست می کند. الگوهای بازگشتی ارز دیجیتال جزو مهمترین و البته ساده ترین و اثر بخش ترین الگوها در تحلیل و معامله رمز ارزها هستند. شما می توانید با مراجعه به بخش گفتگو سیبنال ، با سایر کاربران و تحلیل گران در مورد انواع روش های تحلیل بازار مالی و شیوه های سودمند در کسب سود از رمز ارز و سایر بازار های مشابه به صحبت بپردازید.
سیبنال در تلاش است تا بستر مناسبی را برای سرمایه گذاران و تحلیل گران فراهم کند تا با هم رسانی دانش و سرمایه خود بتوانند به کسب سود و استفاده از توانمندی های خود بپردازند. با توجه به نو بودن این عرصه در جهان و البته کشور ما، حضور یک مرجع قابل اعتماد و به روز برای ارائه اطلاعات و به اشتراک گذاری آن می تواند بسیار سودمند باشد که سیبنال برای دست یافتن به این مهم در تلاش است.

چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم؟

نقطه بازگشت در روند

یکی از متداول‌ترین فعالیت‌ها در بین تریدر‌های مبتدی معاملات روند است. یکی از مشکلات این نوع معامله تعیین و تشخیص نقطه بازگشت روند است که سرمایه گذار باید قبل از شیوه معاملات بازگشتی آن معامله را ببندد. برعکس این موضوع هم وجود دارد. یعنی سرمایه گذار باید بی‌وقفه پس از شروع یک روند جدید وارد آن شود. یک سرمایه گذار برای گرفتن نتیجه مثبت باید با استفاده از ابزار‌هایی مثل اندیکاتور‌ها و واگرایی‌ها این روند هارا تشخیص دهد. در ادامه مطلب به بررسی اینکه چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم؟ شیوه معاملات بازگشتی خواهیم پرداخت..

روند و ابزار های تشخیص آن

مسلط شدن چشمگیر فروشندگان (روند صعودی) و یا خریداران (روند نزولی) بر بازار، یک روند قوی را تشکیل می‌دهد. زمانی که تعداد سرمایه گذاران طرف قدرتمند و حجم فعالیت‌های معاملاتی آن‌ها کاهش پیدا می‌کند؛ قیمت نیز در آن بازه زمانی کم می‌شود. در این زمان وقتی طرف ضعیف‌تر قدرت بیشتری پیدا می‌کند یک بازگشت شیوه معاملات بازگشتی روند رخ می‌دهد.

ابزار های تشخیص بازگشت نقطه روند:

  1. اندیکاتورهای آنالیز کننده تکنیکال
  2. واگرایی یا (Divergence)
  3. الگوهای بازگشتی روند
  4. سطوح (مقاومت و پشتیبانی، فیبوناچی)
  5. پیوت پوینت ها یا (Pivot Points)

در ادامه با این ابزار های تشخیص بازگشت نقطه روند آشنا می شویم و در رابطه با هر یک توضیحاتی داده می شود.

اندیکاتورهای آنالیز کننده تکنیکال شیوه معاملات بازگشتی

ابن اندیکاتور ها خود نیز انواع بسیار زیادی دارند و هرکدام روش خاصی را اعمال می کند. خوب است با برخی از انواع این اندیکاتور ها آشنا شویم.

اسیلاتور ها: این ابزار تکنیکال محدوده مورد انتطار برای معامله یا خارج از محدوده مورد انتظار را تعیین می کند. اسیلاتور ها استفاده زیادی برای شرایط پیش فروش یا خرید را در بازار مشخص می کنند؛ درحالی که بعضی از آن ها برای شناسایی روند ها استفاده می شوند.

اندیکاتور های کانال: اکثر روند های معکوس در مرز های این کانال رخ می دهد. اندیکاتور کانال قیمت به ما کمک می کند تا انواع مختلفی از کانال ها را در نمودار ها رسم کنیم.

اسیلاتور ها

واگرایی یا (Divergence)

در واقع اختلاف بین اندیکاتور تکنیکال و جهت قیمت را واگرایی می‌نامند. واگرایی سیگنالی اضافی اما در مقابل بسیار قوی است که معکوس شدن را پیش بینی می‌کند. پنل واگرایی در اصل یک درگاه اطلاعاتی با سیگنال‌ های خرید و فروش است که برای همه جفت ارز‌ها در همه بازه‌های زمانی قابل استفاده است.

در واگرایی به بسیاری از تفاوت‌های جزئی باید توجه شود؛ زیرا در غیر این صورت دچار اشتباه می‌شویم. به همین دلیل این ابزار تشخیص برای همه افراد مناسب نیست.

برخی از ویژگی های پنل واگرایی:

  • نمایش نکاتی برای تنظیم صحیح استاپ لاس (Stop Loss) و تیک پروفیت (take Profit)
  • امکان تنطیم جفت ارز و بازه زمانی در پنجره نمودار
  • ترسیم خطوط تایید واگرایی توسط اندیکاتور و مشخص کردن منطقه سیگنال

الگو های بازگشتی روند

در واقع یک الگو شکلی تکراری در تجزیه و تحلیل تکنیکال است و رفتار های روند را پیش بینی می کند. الگو ها اکثرا یک ابزار کمکی برای ساخت سطوح و داده ها و اطلاعات اندیکاتور های تکنیکال هستند.

مفهوم کاربرد عملی الگوها: مفهوم اصلی الگو ها وابسته به ثبات شکل گیری شکل اصلی آن ها است. اما باید توجه داشت که بازار آنطور که ما فکر میکنیم مرتب نیست. به بیان دیگر بایدگفت پیدا کردن یک الگوی کامل تقریبا غیر ممکن است. برای شناسایی و تشخیص یک الگو باید مهارت زیادی داشته باشید.

سطوح(مقاوت و پشتیبانی، فیبوناچی)

این یکی از ساده ترین ابزار های تشخیص نقطه بازگشت روند است. یکی از روش های رایج میان تریدر ها ساخت سطوح است. به طور مثال می توان گفت بسیاری از افراد از اعداد رند استفاده بیشتری می کنند. در این حال روی یک قیمت خاص مقدار زیادی استاپ و تیک پروفیت وجود دارد و در این زمان یک سطح مقاومت و حمایت قوی ظاهر می شود. این سطح در آینده می تواند دوباره توسط تریدر ها، یک سطح کلیدی در نظر گرفته شود.

سطوح مقاومت و حمایت

پیوت پوینت ها یا (Pivot Points)

این ابزار تشخیص نقطه بازگشت روند نقاط محوری و کلاسیک هستند. پیوت پوینت ها میان سه سطح مقاومت و حمایت قرار گرفته اند که در آن ها فضای فارکس دچار تغییر می شود.

جمع بندی

ابزار های تشخیص نقطه بازگشت روند در فارکس انواع بسیاری دارند اما هیچ یک از آن ها کامل نیستند. نباید آن ها را با یکدیگر ترکیب کنیم زیرا باعث سردرگمی ما می شود و نتایج مثبتی ندارد. باید همیشه توجه داشته باشیم که بازار مالی را نمی توان به طور دقیق پیش بینی کرد. پس اگر این اندیکاتور های نام برده خواسته های شمارا برآورده نکردند به این معناست که از اندیکاتور صحیحی اسفاده نکرده اید و یا روش کار با آن را به درستی یاد نگرفته اید.

۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می‌شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله‌گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می‌پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی‌های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن‌هاست، به گونه‌ای که به راحتی می‌توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن‌ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می‌توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش‌بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارت‌اند از:

سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سه‌قلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می‌کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به ‌طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه‌دهنده و بازگشتی تقسیم می‌شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه‌قلو جزء بازگشتی‌ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه‌دهنده قرار می‌گیرند. طبق بررسی‌های انجام‌شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می‌شود که در معامله‌گری به دید وسیع‌تری دست‌یابید، که همین توانایی می‌تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش‌تعیین ‌شده دارند. میزان‌تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل‌گیری یک الگو مدت‌زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می‌رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این‌رو به منظور تمیز دادن آن‌ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست‌های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • یکی از بهترین روش‌های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب‌نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش‌یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

۱- الگوی سر و شانه

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقریباً می‌توان گفت محبوب‌ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات‌شده است. تشکیل این الگو می‌تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه‌مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه‌ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل‌گیری سه قله به ‌صورت متوالی تشکیل می‌شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه‌ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه‌های انسان در نمودار به وجود می‌آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره‌ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک‌روند قوی رخ می‌دهد و شیوه معاملات بازگشتی برحسب شرایط بازار، می‌تواند نشانه‌ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب‌الوقوع باشد.

تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل‌گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان‌دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده‌اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت‌ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می‌شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب‌نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت‌شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می‌کند. سپس با توجه به صعود قیمت‌ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش‌یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت‌شده) پیش روی خود می‌رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل‌گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می‌کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت‌ها می‌شوند، با این تفاوت که این‌روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش‌های خود موجب شکل‌گیری یک‌روند نزولی قوی می‌شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می‌شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می‌شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می‌شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه‌ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل‌گیری دره‌ها قابل‌تشخیص می‌باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی‌کننده یک سیگنال صعودی است.

۲- الگوی سقف و کف دوقلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانی‌مدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانه‌ای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشان‌دهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار می‌رود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشان‌دهنده این است که، پس از یک‌روند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانسته‌اند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یک‌روند نزولی قوی رخ می‌دهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت می‌کند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش می‌یابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابل‌توجهی افزایش‌یافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید می‌شود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمت‌هاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و دره‌ها از نقطه شکست است.

۳- الگوی سقف و کف سه‌قلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده‌شده را کف و سقف سه‌قلو می‌نامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوه‌ای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب می‌شود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سه‌قلو زمان بیشتری طول می‌کشد، به همین دلیل می‌توان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. به‌طور مثال در الگوی کف سه‌قلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه می‌رسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه‌شده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمت‌ها می‌شوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قله‌ها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابل‌ملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل می‌گیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکل‌گیری الگو، در صف خریداران قرار می‌گیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار می‌رود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.

۴- الگوی پرچم

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اولین نوع از الگوهای ادامه‌دهنده که به معرفی آن‌ها می‌پردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکل‌گیری یک‌روند قوی در بازار به وقوع می‌پیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یک‌روند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی می‌شود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابل‌اطمینانی داشته باشیم، می‌توان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک به‌صورت کانال‌های افقی، مورب و یا کنج، متوقف‌شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه می‌دهد. هر چه فاز اصلاحی مدت‌زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار می‌رود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر می‌دهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیل‌شده، تحرک قیمتی داشته باشد.

۵- الگوی مستطیل

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل را می‌توان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آن‌ها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. به‌طور کلی این الگو نیز از نوع ادامه‌دهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک‌روند پرقدرت محسوب می‌شود. زمانی که روند مشخصی قابل‌ملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، می‌توان بر مبنای آن تصمیم‌گیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت شیوه معاملات بازگشتی بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومت‌های افقی نوسان می‌کند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکان‌پذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص می‌کند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک‌روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کف‌های محدوده نوسانات است.

معامله گری به روش پرایس اکشن Price Action چیست؟

پرایس اکشن چیست

پرایس شیوه معاملات بازگشتی اکشن به انگلیسی Price Action یک تکنیک معامله یا تریدینگ و تحلیل بازار است که به معامله گر این امکان را می دهد تا تصمیمات خود برای انجام معاملات را با استفاده از حرکات (اکشن) واقعی قیمت بگیرد. شاید خیلی از شماها در وبسایت های تحلیلی داخلی و خارجی دیده اید که گاهی اوقات از واژه Price Action (پرایس اکشن) استفاده می کنند و یا دیده اید که دوره های آموزشی آنلاین برای این روش تحلیلی برگزار می شود. خب مسلما ذهن کنجکاو شما به دنبال یافتن پاسخ این سوال است که اصولا پرایس اکشن چیست و یا چرا بعضی معامله گران از این روش برای تحلیل بازار استفاده می کنند.

حال با ما باشید تا با پرایس اکشن آشنا شوید.

معامله به روش پرایس اکشن

این روش شاید ساده ترین روش معاملاتی و بسیار پایدار و دقیق است. تریدرهای پرایس اکشن جزو کسانی نیستند که بخواهند یک شبه میلیونر شوند. اما هنگامی که این روش به شکل درستی استفاده کنید، به شما کمک می‌کند تا تریدر بهتری شوید. در پرایس اکشن تریدینگ (Price Action Trading )، تریدرها بر اساس نمودار قیمت (بدون هیچ اندیکاتور، اکسپرت و غیره) به معامله می‌پردازند. پرایس اکشن به معنای عملکرد قیمت یا حرکات قیمت است. هر معامله‌گری که تصمیمات خود را براساس تحلیل تکنیکال و نمودار قیمت می‌گیرد به شیوه متفاوتی معامله می‌کند.

معامله گر پرایس اکشن به چه کسی گفته می شود؟

معامله گری که از روش پرایس اکشن استفاده می کند را پرایس اکشن تریدر می گویند این دسته از تریدرها همه چیز را ساده می بینند که در واقع روش بسیار موثری در معامله گری است. همه چیز را ساده ببین!

این تریدرها نوسانات قیمت، الگوهای نموداری، حجم معاملات و دیگر اطلاعات بازار را با یکدیگر ترکیب می کنند تا تصمیم بگیرند که وارد معامله شوند یا خیر. آنها به شکلی ساده و مینیمالیستی (توضیح سایت فراچارت: ساده‌گرایی یا به انگلیسی: Minimalism ) به بازار نگاه می کنند. البته این به بدان معنا نیست که این بهترین روش برای تحلیل بازار است. استفاده از این روش به درک خوبی از بازار نیاز دارد تا تریدر بداند که بازار چگونه حرکت می کند و نظم درونی آن به چه صورتی است. اما چیز خوبی که این روش دارد این است که تقریبا در هر بازاری کار می کند. بازار سهام، فارکس، فیوچرز، طلا، نفت و ..

ناب ترین نوع از پرایس اکشن تریدرها به Tape Trader مشهور هستند. آنها برای انجام معاملات خود نیازی به چارت ندارند (البته شاید گاهی اوقات نگاهی هم به چارت بیندازند مخصوصا اگر موقعیت معاملاتی باز داشته باشند). آنها به دنبال مناطق حمایتی و مقاومتی برای کسب سود می گردند. ابزار اصلی آنها در پنجره Time و Sales خلاصه می شود و یا شاید هم پنجره Depth of Market؛ البته اگر بتوانند چند کار را با هم انجام دهند. هیچ چیز دیگری لازم ندارند.

حرکات قیمتی یا پرایس اکشن چیست؟

حرکات قیمتی زیر شاخه ای از تحلیل تکنیکال است. در این روش تحلیلی، معامله گر از نمودار های شمعی (Candlestick) برای بررسی بازار استفاده می کند. هدف نهایی تحلیل پرایس اکشن یا حرکات قیمتی، پیدا کردن نقاطی در بازار است که احتمال بازگشت بازار از آن سطوح بسیار بالاست. در این روش از هیچ نوع اندیکاتور تکنیکالی استفاده نمی شود. و تمرکز معامله گر یا تحلیلگر تنها بر خود قیمت و تاریخچه قیمتی بازار است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.