درس معامله گری


لبه معامله‌گری

درس معامله گری

استاد کارینا در کنار ساحل دریا در حال قدم زدن بود خوب این عادی بود چون او همیشه اعتقاد دارد که طبیعت تنها بستری هست که می تواند دردهای تو را آرام کند بدون اینکه توقعی از تو داشته باشد. در این حین یکی از شاگردان استاد موقعیت را مناسب می بیند و شروع به گپ زدن با او می کند بعد از کمی گفتگو کاغذی را از کیف خود بیرون آورده و به استاد نشان میدهد که این آخرین تحلیل من هست از یکی از سهام ها که چاپ کردم میخواستم نظر شما را بدانم. کارینا نگاهی سر سری به برگه می اندازد و آن را روی زمین گذاشته مشتی ماسه بر روی آن می ریزد.

شاگرد که حسابی متحیر می شود علت را جویا می شود کارینا می گوید در تحلیل تو اثری از قیمت ندیدم تو مهمترین رکن بازار را در میان انبوهی از الگوهای هارمونیک، کانالها، خطوط روند، سطوح PRZ (سایت فراچارت: منظور سطوح و مناطق همپوشای فیبوناچی)، موج شماری های الیوت، واگرایی ها و … پنهان کردی و در نهایت بر روی همه آنها یک سیستم ایچیموکو هم قرار دادی. پس قیمت کجاست؟

سال 1998 بود که بزرگترین درس معامله گری خودم را از گری کاسپاروف یاد گرفتم. در یک مهمانی که یکی از دوستان مشترک ما ترتیب داده بود با اعجوبه شطرنج دنیا آشنا شدم او در این مجلس خاطره ای تعریف کرد که برای همیشه نگرش مرا به معامله گری تغییر داد:

من در یک بازی شطرنج به یک آماتور باختم، آری گری کاسپاروف معروف به یک آماتور باخته بود، همه تعجب کردند و علت باخت را جویا شدند و او اینگونه عنوان کرد، در بازی با او نمیدانستم که آماتور است، برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت میگشتم، گاهی به خیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم، اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم، آنقدر در پی حرکت های او بودم و دنبال رو مسیر او شدم، که مهره های خودم را گم کردم، بعد که به سادگی مات شدم فهمیدم حرکت های او از سر مهارت نداشتن بود و فقط مهره ها را حرکت میداد و من از لذت بازی غافل شدم چون به دنبال نقشه ای بودم که وجود نداشت، بازی را باختم اما درس بزرگ تری یاد گرفتم که تمام حرکت ها از سر حیله نیست، حرکت های ساده را باور نداریم و به دنبال نقشه هایش میگردیم، آنجاست که مسیر را گم میکنیم، میبازیم ….‌

آری بعد از این داستان که گری تعریف کرد من روزها در فکر بودم و این آغازی بود برای تحول فکری من و نوع نگرشم به مارکت. تو هم به جای این نقاشی ها کمی چارت را ساده تر ببین، و به رفتار و آرایش قیمت توجه کن. البته من هیچ کدام از این ابزارها را رد نمی کنم ولی هر یک باید در موقعیت مناسب خودش استفاده شود و استفاده بی هدف از آنها تو را از جاده اصلی دور میکند.

به بازار ساده نگاه کن و اینقدر آنرا سخت و پیچیده نکن، فهمیدن این موضوع برای من سالها طول کشید امید وارم برای تو کمتر طول بکشد و در حالی که لبخندی به شاگردش میزد گفت چون تو چون منی را داری و من چون خودم را وقتی در سن تو بودم نداشتم که مهارتهای معامله گری را بدون چشم داشت برایم بازگو کند.

هر ثروتی که از این بازار که چراغ خانه ای را روشن کند و به آرامش مالی یک خانواده کمک کند برای من کافیست و به هدف معنوی خودم رسیده ام. حال برو و کاغذت را از زیر ماسه ها بیرون بکش و آنرا قاب کن و در اتاقت قرار ده و امروز را هرگز از یاد مبر.

منوی اصلی

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

::- بزرگترین سرمایه ما دانش ماست -::
"اگر از من نکته ای آموختید یا با خاطرات و پاسخ هایم به شما کمک کرده ام و میخواهید جبران کنید دعای خیر کنید یا بجای من به نیازمندان و بیماران کمک هرچند بسیار کوچک کنید یادر امور خیریه خود مرا شریک کنید و اگر نتوانستم کمکی به شما کنم یا خاطراتم درست نبوده و باعث اشتباه شده حلالم کنید.(احسان وفادار) "

پیشنهاد :
" هر سال بازده دارایی خود را محاسبه کنید بازده دارایی از تقسیم سود خالص بر کل دارایی بدست می آید. به کمک این نسبت می توانید تشخیص دهید که راهی که می روید درست است یا غلط "

هشدار : بنده با هیچ گروه تحلیلی یا سیگنال فروشی(در فضای مجازی اعم از سایتها,شبکه های اجتماعی و . ) همکاری ندارم و کلیه مطالب من در این وبلاگ به رایگان نوشته می شود و هر گونه فعالیت به اسم و اعتبار اینجانب, قطعا کلاهبرداری بوده و در صورت آگاهی از آن, توسط وکیل بنده تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.

روانشناسی معامله‌ – ذهنیت معامله‌گر برتر در بورس

روانشناسی معامله

برای آغاز معامله در بورس ابتدا باید ذهنیت معاملاتی مناسب داشته باشیم. در این مقاله سعی میکنیم مشخصه‌های یک ذهنیت معامله‌گری درست را بیان کنیم. روانشناسی معامله در کنار داشتن استراتژی معاملاتی و مدیریت ریسک و سرمایه، میتواند تضمین کننده موفقیت در بازارهای مالی از جمله بازار بورس باشد. با ماهمراه باشید.

اهمیت روانشناسی معامله در موفقیت یک معامله‌گر

در دنیای معامله گری Edge یا لبه معامله گری جایی هست که شانس موفقیت ما در معاملات کمی بالاتر از احتمال شکست است. یک لبه معاملاتی موفق از تلاقی سه شرطی تشکیل میشود که در شکل زیر می بینید.

لبه معامله گری

لبه معامله‌گری

🔶 استراتژی معاملاتی: همه روش‌های تحلیلی که برای تحلیل سهام استفاده میشود اعم از تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی، تابلوخوانی و … باید به یک سیستم یا استراتژی معاملاتی ختم شود، این استراتژی در واقع دلایل خرید یا فروش و علت معامله را برای ما مشخص میکند.

🔶 روانشناسی بازار و روانشناسی معامله: بدون احاطه بر موضوع روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری در پایبندی به استراتژی معاملاتی با مشکل مواجه خواهیم شد و احتمالا تحت تاثیر هیجانات بازار قرار خواهیم گرفت.

🔶 مدیریت ریسک و سرمایه: بخش سوم لبه معامله گری است که عدم توجه به آن میتواند بازدهی بلند مدت یک استراتژی معاملاتی را به شدت کاهش دهد و یا حتی منفی کند، اصول مدیریت ریسک و سرمایه است.

بنابراین احاطه بر روانشناسی ذهن معامله‌گر برای موفقیت در بورس ضروری است. در ادامه به بررسی یک ذهن برتر در معامله‌گری خواهیم پرداخت.

مسئولیت پذیری در قبال معاملات انجام شده

مسئولیت پذیری در معامله گری

معامله یک فرایند شخصی است و یک معامله‌گر حرفه‌ای مسئولیت معاملات انجام شده خود را کاملا می‌پذیرد. باید بدانید مسئولیت سود و زیان با شماست، هیچ کس دیگر در این امر مسئول نیست. معمولا افراد مبتدی وقتی سودی در بازار به دست می‌آورند آن را به حساب دانش و تبحر خود می‌گذارند و زمانی که ضرر نصیب آنها میشود، این ضرر را متوجه عوامل بیرونی میدانند و عواملی مثل دولت، حقوقی، بازار و … را مقصر قلمداد می‌کنند.

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

تا زمانی که این ذهیت را داشته باشید نمی‌توانید در معامله‌گری پیشرفت کنید. چرا که از ضررهای خود درس نمی‌گیرید و از روش اشتباهی سود میکنید که در نهایت باید آن سود را به بازار پس دهید.

یک معامله‌گر حرفه‌ای وقتی ضرر میکند برمی‌گردد و به دنبال دلیل آن است تا دوباره اشتباه خودش را تکرار نکند. اما یک معامله‌گر مبتدی فقط شکایت میکند و زمین و زمان را مقصر میداند غیر از خودش را! همچنین در بسیاری از مواقع سودی که یک معامله‌گر مبتدی بدست میآورد کاملا تصادفی بوده است، ولی سرخوشی ناشی از سود اجازه تفکر به فرد را نمیدهد و او متوجه این قضیه نیست، این در حالی که ذهنیت یک معامله‌گر برتر پیش از انکه از سود کردن خوشحال باشد، به دنبال دلیل آن سود بوده است تا بتواند آن را در آینده تکرار کند.

نقاط قوت و ضعف شما ربطی به معامله‌گری ندارد!

شخصیت معامله گر

نقاط ضعف و قوت شخصیت خود را به معامله گر بودنتان ربط ندهید. اگر شما فردی شجاع هستید، دلیل بر آن نمیشود که در معامله‌گری شجاع باشید! اصولا دنیای معامله در بازارهای مالی مثل بورس، با دنیای شخصی شما هیچ ارتباطی ندارد.

🔶 چون صبح قبل از درس معامله گری درس معامله گری شروع معاملات صدقه داده‌اید انتظار یک معامله موفق نداشته باشید!
🔶 چون هوش اجتماعی شما پایین است دلیل نمیشود حتما معامله گر بدی خواهید بود!
🔶 اگر فکر میکنید همیشه بد می‌آورید، این لزوما دلیل بر آن نیست که در معامله زیان کنید!
🔶 اگر در خرید و فروش ملک موفق بوده‌اید دلیل بر موفقیت شما در بورس نیست!

یک درس معامله گری معامله‌گر حرفه‌ای ذهنیت کاملا متفاوتی نسبت به بازار دارد و نگرش او بر پایه تحلیل و اصول صحیح سرمایه گذاری است نه بر پایه‌ی ویژگی‌های شخصی خودش. در این زمینه مقاله 3 اصل طلایی سرمایه گذاری در بورس را مطالعه کنید.

ترس، طمع، خوشحالی و ناامیدی در معامله‌گری جایی ندارد

احساسات در روانشناسی معامله

احساسات و عواطف انسانی را از معامله دور کنید. همچنین خوشحالیتان را برای کارهای خوب دیگری که می‌کنید بگذارید و ترس‌هایتان را معطوف به ناراحتی عزیزانتان کنید. شوق در معامله باعث می‌شود رویاپردازی کنید و ترس موجب از دست رفتن فرصت‌های مناسب می‌شود. بجای اینها سعی کنید معقول باشید، که این معقول بودن یعنی داشتن یک سیستم معاملاتی بر اساس روش تحلیلی مشخص و مدیریت سرمایه.

برای ورود یا خروج به معامله حتما درس معامله گری به خاطر داشته باشید که شما روند ساز نیستد. یعنی تلاش نکنید روندها را با نوع خرید و استراتژی معاملاتی خودتان شکل بدهید بلکه همواره توجه کنید که بازار از همه بزرگ تر است. پس سعی کنید بجای روندسازی به روندیابی بپردازید. در روانشناسی معامله احساسات جایگاهی ندارد و این عقل و منطق است که برای شما ثروت به همراه خواهد داشت.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.

درس معامله گری

یک تحلیلگر خوب الزاما یک معامله گر خوب نیست. هستند کسانی که از نظر تحلیلی در سطح قابل قبولی باشند اما هنگام معاملات عملکرد مناسبی ندارند. آنچه که یک معامله گر حرفه ای را از یک تحلیلگر متمایز می سازد، تسلط وی بر رفتار شناسی بازار و توان کنترل هیجانات در تصمیم گیری های فردی است.

یکی از آفت های درونی که اکثر معامله گران بازار با آن سر و کار دارند ” تعجیل ” است.

یک معامله گر موفق علاوه بر یادگیری روش ها و متد های تحلیل گری و معامله گری همواره باید روی ذهن و احساسات درونی خود مسلط باشد. بسیار دیده می شود که شخص معامله گر در اوایل یک بازار صعودی به سرعت شناسایی سود میکند در حالی که تازه اول راه می باشد و یا در حالت دیگر، در مواقعی که با ضرر اندکی مواجه میشود به سرعت اقدام به فروش میکند و درست در همان لحظه بازار حرکتی در خلاف جهت پیشبینی او انجام می دهد. این واکنش نادرست شخص معامله گر می تواند ناشی از دو مورد باشد:

  1. ناتوانی در تحلیل گری که ناشی از فقدان آموزش صحیح در زمینه روش ها و متد تحلیل، شناسایی نقشه بازار و روانشناسی بازار همچنین مباحث مربوط به معامله گری میباشد
  2. عدم توانایی کنترل بر احساسات درونی نظیر عجله، تعصب و …

در مورد اول ظاهرا مشکل ساده تر قابل حل است. چرا که با دیدن آموزش های لازم و تمرین به نتایج قابل قبولی خواهد رسید.

اما در خصوص مورد دوم که با شخصیت انسان سر و کار دارد شاید کار کمی سخت تر باشد و لازم باشد علاوه بر استفاده دقیق از متد های کنترلی و برنامه های تدوین شده گاها شخص آموزش های خاصی در زمینه کنترل احساسات ببیند.

در بازار سهام ایران به وفور شاهد معامله گرانی هستیم که با رفتارهای هیجانی علی رغم اینکه دارایی خود را از دست میدهند، ذهنیت خود و اطرافیان درس معامله گری خود را تنها به دلیل نداشتن خود کنترلی و برنامه صحیح برای خود نسبت به این بازار منفی میکنند.

برای گریز از این آفت مهم سرمایه گذاری که همواره در کمین معامله گران است راه هایی وجود دارد که در زیر به چند مورد از آن اشاره میکنیم:

درس اول: اولویت اول؛ حفظ سرمایه

به گفته بزرگان بورس، اولویت اول سرمایه گذاری بایستی حفظ سرمایه باشد. به همین دلیل باید تمرکز خود را در انتخاب سهم هایی که بنیاد قوی دارند بالا برده و تنها راه پی بردن به قوت بنیاد شرکت ها از تحلیل وضعیت شرکت و صورت های مالی آن می گذرد.

درس دوم: در جهت حرکت آب شنا کنید

در بازار سهام بسیار مهم است که معامله گران روندهای قیمتی را بشناسند و با توجه به آنها دست به خرید و فروش بزنند. مجموعه ای از حرکات صعودی و نزولی یک روند را تشکیل می دهند. مهم ترین کار معامله گران در بازار سهام آن است که روندهای صعودی و نزولی را تشخیص دهند و آنگاه تصمیم به نگهداری یا فروش سهم نمایند.

درس سوم: مدیریت سرمایه داشته باشید

احتمالا بارها برایتان پیش آمده که به دلیل نبود نقدینگی کافی از خرید سهمی که فکر می کردید در قیمت بسیار مناسبی قرار گرفته محروم شده اید. یا پس از خرید سهمی در یک مرحله و به صورت یک جا در روزهای کاری بعد به دلیل افت قیمتی نتوانستید سهام را بفروشید. در واقع همه این مشکلات از عدم داشتن مدیریت سرمایه ناشی می شود.

درس چهارم: استراتژی معاملاتی انتخاب کنید و به آن پایبند باشید

در هر کاری باید ابتدا هدف را مشخص کنیم و بر اساس آن استراتژی مناسب برای رسیدن به آن هدف را برگزینیم. بازار سهام نیز از قاعده مستثنی نیست. در بازار سهام چندین گروه سرمایه گذار مشغول فعالیت هستند. حقوقی ها و سرمایه گذاران بلند مدتی در یک طرف درس معامله گری و نوسان گیران و سفته بازان در طرف دیگر که هر کدام برای خود استراتژی جداگانه ای دارند.

درس پنجم: استراتژی خود را مورد ارزیابی قرار دهید

هر سرمایه گذار در بازار سرمایه به دنبال پیدا کردن را و روش مناسب و به کارگیری استراتژی معین برای کسب بازدهی است. اما چیزی که مهم است این است که یک استراتژی خاص را نمی شود برای تمامی بازارها و تمامی بازه های زمانی تجویز کرد. بنابراین هر استراتژی ای که برای معاملات انتخاب می کنید اولا بایستی با توجه به شرایط بازاری که در آن به فعالیت مشغولید برگزینید و ثانیا به طور پیوسته به ارزیابی کارایی آن بپردازید.

درس ششم: بازار همواره فرصت خرید بهینه می دهد

بهترین استراتژی در برخی موارد نقد بودن و نظاره کردن بازار است. با انگیزه اینکه صرفا در هر شرایطی مالک سهمی باشید و از نوسانات بازار عقب نمانید نبایستی اقدام به خرید کنید. مطمئن باشید بازار فرصت خرید بهینه در اختیار شما قرار می دهد. معامله نکردن توانایی بزرگی است که اغلب معامله گران از داشتن آن محروم هستند. چراکه توان کنترل و اداره ی خود را ندارند.

درس هفتم: ذهنتان را از پیش فرض ها بشویید

معمولا افراد در بازار به دنبال اخبار و اطلاعاتی می روند که باورهای آن ها را تأیید کند. و از اطلاعاتی که در تضاد با باورهایشان باشد پرهیز می کنند. این خطای رفتاری در بین بعضی از سرمایه گذاران شایع است که وقتی برای بار اول سهمی را می خرند و در سهم مربوطه زیان می کنند در ذهنشان نوعی بدبینی نسبت به آن سهم شکل می گیرد و حالت تدافعی نسبت به آن می گیرند. تئوری اقتضایی عنوان می کند در هر شرایطی با توجه به موقعیت ها و شرایط پیش آمده و با توجه به اطلاعات حال حاضر بایستی تصمیم گیری کرد.

درس هشتم: زیان های شروع کار،هزینه آموزش شماست

معمولا درس معامله گری افراد بدون مقدمه و آموزش لازم وارد بازار می شوند و با اولین یا دومین زیان احتمالی چون آمادگی لازم برای اینگونه مواقع را نداشته اند،به این نتیجه می رسند که بازار را ترک کنند. به جرأت میتوان گفت هزینه های آموزش به بالا رفتن تجربه و بهتر شدن عملکردتان در بازار سرمایه منجر می شود.پس هزینه های آموزش و زیان های ابتدایی که ممکن است در بازار سهام به سراغ شما بیاید بگذارید به حساب هزینه آموزش.

درس نهم: قیمت ها در بازار تعیین می شوند نه در ذهن ما

عده ای از سهام داران تعصب زیادی روی تعیین قیمت های خاص و بعضا دور از انتظار برای ورود یا خروج به سهام شرکت ها دارند، بدون اینکه به واقعیت ها توجه داشته باشند. اصولا قیمت هر سهمی در بازار و توسط عرضه و تقاضا تعیین می گردد. حال این تغییر قیمتی و روند عرضه و تقاضا خواه به مذاق ما خوش بیایید یا نیاید بازار کار خود را خواهد کرد.

درس دهم: مدام خرید و فروش نکنید

یکی از رفتارهایی که اهالی بازار سهام به آن عادت کرده اند، خرید و فروش پی در پی در بازه های زمانی کوتاه مدت است. شاید به کرات برایتان اتفاق افتاده است که پس از خرید سهمی و در جا زدن چند روزه ی آن اقدام به فروش کرده اید و بلافاصله پس از خروج شما از سهم شروع به رشد شارپ کرده است. علت اصلی این مشکل عادت به خرید و فروش مداوم است.

فلسفه در تحلیل و معامله‌گری

معامله‌گری در تحلیل‌ها‌ باید به اندازه یک پرنده انعطاف داشته باشد!

بگذارید این مسئله را از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم. تا به‌حال شنیده‌اید که یک پرنده وقتی روی یک شاخه می‌نشیند، ترس این را داشته باشد که شاخه بشکند؟ قطعا جواب منفی است. دلیل این امر آن است که پرنده به بال خودش اطمینان دارد، نه به شاخه. به پریدن. این شاخه نشد، یک شاخه دیگر.

معامله‌گری در تحلیل‌ها‌ هم باید به اندازه یک پرنده انعطاف داشته باشد. اگر مدیریت سرمایه و ریسک را رعایت کنید، به اندازه کافی به خودتان اطمینان دارید. یادتان باشد که بازار قسم نخورده تا تحلیل‌های ما را عمل کند. این تحلیل نشد، یک تحلیل دیگر. این یعنی پریدن. جالب اینجا است که اگر تنها ۵۰+۱% درصد معامله‌های شما هم درست باشد، باز هم حسابتان سودآور است.

چقدر در تحلیل‌ها و معامله‌گری منعطف هستید؟

به این موضوع فکر کنید، شما چقدر در تحلیل‌ها و معامله‌گری منعطف هستید؟

یکی از مشکلاتی که معمولا در تحلیل و معامله‌گری پیش می‌آید این است که تحلیل‌گر در نمودار به‌دنبال آرزوهای خود می‌گردد. این یعنی چه؟

یعنی این که تحلیل‌گر از قبل تصمیمش را گرفته و اکنون درنمودار به‌دنبال علایمی برای توجیه تصمیم خود می‌گردد. به این ترتیب تحلیل‌گر ما بزرگترین اشتباه را انجام می‌دهد. دقت کنید که این کار باعث می‌شود تا شما چشم‌تان را بر روی واقعیت‌ها ببندید و تنها چیزی را می‌بینید که دوست دارید. به همین علت معامله شما دارای انعطاف لازم یست. شاید حدستان درست از آب دربیاید، اما مطمئنا شیوه و منطق تحلیلتان اشتباه است.

تحلیل احساسی و تبعات آن

همیشه به یاد داشته باشید که واقعیت بازار و آن‌چه که ما دوست داریم اتفاق بیفتد، ممکن است دو چیز متفاوت از هم باشند. اگر درگیر احساسات در تحلیل‌هایمان شویم، ممکن است نتیجه کار ما نیز یک تحلیل احساسی باشد. اما راه حل کجاست؟

یکی از راه‌هایی که درس معامله گری می‌توان تحلیل احساسی را کنترل و مهار کرد این است که بعد از اتمام تحلیل، نمودار را به حالت معکوس (invert) قرار داده و مجددا نمودار را تحلیل کنید. اگر نتیجه تحلیلتان مخالف با جهت قبل بود، احتمال تحلیل احساسی ضعیف است. اما اگر نتیجه مشابه قبل بود. باید به کار خود شک کنید.

مثال:

نمودار زیر مربوط به سهام درس معامله گری شرکت توئیتر است. در تحلیل اول این نمودار به‌نظر می‌رسد که پس از یک دوره اصلاح قیمتی و کفسازی مجدد، اکنون در حالت تغییر فاز از اصلاحی به فاز صعودی هستیم. بنابراین انتظار می‌رود که قیمت پس از تشکیل کف قیمتی بالاتر نسبت به قبل و شکست محدوده مقاومتی به روند صعودی خود ادامه دهد.

تحلیل و معامله‌گری

در ادامه همان نمودار را به حالت معکوس (invert) در می‌آوریم و مجدد تحلیل می‌کنیم. در این حالت به‌نظر می‌رسد که نمودار توئیتر بعد از اتمام یک فاز اصلاحی در حالت رنج قرار دارد و محدوده حمایتی تشکیل شده و شدوهای زیر کندل‌ها نیز این موضوع را تائید می‌کنند. در این حالت انتظار می‌رود که پس از اتمام ساختار کف دوقلو به روندی صعودی بازگردد.

تحلیل و معامله‌گری

دقت کنید که هر دو نمودارهای بالا درواقع یکی هستند و تنها تفاوت آن‌ها معکوس کردن قیمت است. اما نتیجه کار دو چیز متفاوت شده است و این درحالی است که تنها یک جواب درست باید وجود داشته باشد. پس می‌توان نتیجه گرفت که یکی از تحلیل‌های ما حاصل یک تحلیل احساسی بوده است و باید به آن شک کرد.

تجربه نشان داده که حدود ۸۰% تا ۹۰% معاملات جهان در پوزیشن‌های صعودی است تا نزولی. این امر نشان می‌دهد که ذهن انسان بیشتر به‌دنبال خرید و کسب سود از صعود بازار است تا کسب سود از نزول آن. پس در این حالت امکان خطای بیشتری وجود دارد.

تحلیل‌گر یا پیشگو

به مثال زیر خوب توجه کنید:

روزی مدیرعامل یک شرکت سرمایه‌گذاری، کارمند تحلیل‌گر خود را فرا می‌خواند و از او می‌خواهد تا کف قیمتی سهام x را در همین محدوده فعلی برای ورود سنگین تحلیل کند. تحلیل‌گر هم پس از چند ساعت برمی‌گردد و به وی می‌گویدکه می‌توانید خریدتان را انجام دهید.

مدیرعامل همان لحظه تلفن را برداشته و دستور می‌دهد که هرچه سهم x دارند در بازار بفروشند. این کار باعث سقوط شدید قیمت در سهم می‌شود و تمام تحلیل‌های تحلیل‌گر را خراب می‌کند.

مدیرعامل با عصبانیت به تحلیل‌گر می‌گوید پس چه شد؟ چرا قیمت ریخت؟ این چه تحلیلی بود؟ شما اخراجید.

این موضوع یکی از مواردی است که سالیان سال مرا به‌عنوان یک فعال در حوزه بازارهای مالی آزار داده است. زیرا واژه تحلیل‌گر در بیشتر موارد به معنای کلمه “پیشگو” در بین مردم تعبیر می‌شود. این درصورتی است که تحلیل‌گر، پیشگو نیست که از آینده اطلاع داشته باشد. بیاید برای درک بهتر، موضوع را کمی بیشتر باز کنیم.

تحلیل‌گر درواقع عوامل و شواهد بازار را در کنار یکدیگر گذاشته

و با درنظر گرفتن همه آن‌ها سعی دارد تا بیشترین احتمال ممکن در قیمت را به‌دست بیاورد.

تحلیل‌گر کیست؟

تحلیل‌گر درواقع عوامل و شواهد بازار را در کنار یکدیگر گذاشته و با درنظر گرفتن همه آن‌ها سعی دارد تا بیشترین احتمال ممکن در قیمت را به‌دست بیاورد. دقت کنید که این جمله دو مفهوم را به‌وجود می‌آورد.

وقتی صحبت از بیشترین احتمال ممکن می‌کنیم درواقع احتمال کم را ازبین نبرده‌ایم. پس باید شرایط امکان به‌وجود آمدن احتمال کمتر را هم در معاملاتمان ببینیم. اگر ندیدیم، می‌شود همین ضرری که کرونا به دنیا زد. همان قوی سیاه. یعنی احتمال کمتر می‌تواند ضررهای بزرگ‌تری را به ما وارد کند.

به مثال زیر دقت کنید:

مردی با چشمان بسته و در مسیری مستقیم در حال حرکت است. او ۳۰ سال است که این کار خود را ادامه داده است و تنها برای استراحت توقف می‌کند و چشم‌بند خود را برمی‌دارد. اکنون او تنها ۳ قدم با لبه یک پرتگاه فاصله دارد. به‌نظر شما او در ۳ قدم آینده خود، از پرتگاه به پایین می‌افتد یا چشم‌بند خود را برمی‌دارد و توقف می‌کند؟

از نگاه فلسفی در یک لحظه هر دو دیدگاه ما می‌تواند درست باشد. اما در واقعیت تنها یک جواب صحیح وجود خواهد داشت که ما از آن بی‌اطلاعیم. اما به‌عنوان یک تحلیل‌گر و مشاهده تمام شواهد موجود می‌توان نتیجه گرفت که احتمال پرت شدن آن فرد بیشتر است. پس اگر شرط می‌بستیم، حتما روی پایین افتادن فرد شرط‌بندی می‌کردیم.

سوال: با این شرط‌بندی، آیا امکان این وجود ندارد که فرد تصمیم دیگری بگیرد؟

درواقع این کاملا درست است که تمامی شواهد و تحلیل‌ها و شرط‌بندی‌ها روی پایین افتادن فرد، دارای احتمال بیشتری است، اما همچنان این احتمال وجود دارد که فرد مثل قبل، بازهم به‌علت خستگی توقف کرده و چشم‌بند خود را بردارد.

چرا تحلیل اشتباه می‌شود؟

دلایل زیادی برای اشتباه کردن وجود دارد. یکی از دلایل مهم برای این اشتباهات ایستا دیدن شرایط حال حاضر است. کسی فکر نمی‌کرد که شستن مرتب دست و صورت، رعایت فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک یکی از مهم‌ترین هنجارهای رفتار اجتماعی در سال ۲۰۲۰ میلادی باشد. زیرا دنیا شرایط قبل از شیوع ویروس کرونا را ثابت فرض کرده بود.

در تحلیل و معامله‌گری نیز همین‌طور است. معمولا اشتباه تحلیل‌گران این است که همه‌چیز را به‌صورت تک بعدی می‌بینند و چند بعدی نمی‌بینند. عمل را می‌بینند و عکس‌العمل را نمی‌بینند. البته توجیه خوبی هم برای این اشتباهات وجود دارد. این که معمولا تحلیل‌گران از تحلیل‌های اشتباه خود زیان نمی‌کنند.

جالب است بدانید که اکثر تحلیل‌‌گران، همراه با تحلیل خود معامله نمی‌کنند. معمولا آن‌ها را با هدف “دیدی من درست گفتم؟” و برای معروف شدن، منتشر می‌کنند.

عدم وجود مسئولیت‌پذیری

عواقب انتخاب یک خلبان هواپیمای ناوارد، به خود خلبان نیز برمی‌گردد. زیرا به‌غیر از جان مسافران، خودش هم در هواپیما حضور دارد و جان خودش هم درخطر است. اما اکثر اوقات در تحلیل‌گری این‌طور نیست.

درواقع اگر تحلیل‌گر، در معاملات براساس تحلیل خودش حضور نداشته باشد، هیچ عواقبی برای وی نخواهد داشت. به این ترتیب مردم هم به هواپیمایی که خود خلبان در آن حضور ندارد، کمتر اعتماد می‌کنند.

البته در این‌جا باید به بحث تقدم و تاخر هم توجه شود. این‌که اول معامله کنید و بعد تحلیل، می‌تواند شما را به سمت “تحلیل احساسی” هدایت کند. اما اگر معامله بر اساس تحلیل باشد، این درست است.

هدف از مطرح کردن چنین موضوعی این نیست که چرا اکثر تحلیل‌گران درمعاملات خود حضور ندارند، یا اینکه چرا زیان نمی‌پردازند. بلکه درک این واقعیت است که علت اشتباه بودن اکثر تحلیل‌ها این است که تحلیل‌گر در بازی حضور ندارد. وقتی هم دربازی حضور نداشته باشید، از اشتباهات خود درس نمی‌گیرید و این مساله باعث می‌شود تا مجددا اشتباهات خود را تکرار کنید.

مثال:

مدیران دو باشگاه فوتبال پرسپولیس و استقلال، از بودجه‌ای که توسط دولت تهیه می‌شود، حقوق می‌گیرند. این مساله باعث می‌شود تا آن‌ها در بازی حضور نداشته باشند و از اشتباهات مدیریتی خود در این باشگاه‌ها درس نگیرند. در طول سالهای گذشته، تنها با عوض شدن مدیریت، اشتباهات را به گردن دیگری انداخته‌اند. به همین علت است که بحث خصوصی‌سازی باشگاه‌های ورزشی مهم است.

این قضیه در همه‌جا صدق می‌کند. حتی در علوم سیاسی، اجتماعی و انسانی. شاید اگر تمام مدیران برای ارائه راه‌حل حقوق می‌گرفتند، وضعیت‌مان خیلی بهتر بود. زیرا در این‌صورت تمام مدیران هم در بازی حضور داشتند و از اشتباهات خود زیان می‌کردند و درس می‌گرفتند.

پذیرفتن اشتباهات در تحلیل

اگر درگیر احساسات و عواطف نشوید، پذیرفتن اشتباه و شکست در تحلیل هم برایتان کار ساده‌ای خواهد بود. این امر با کسب تجربه و به مرور زمان به‌دست می‌آید. اما باید از اشتباهات هم درس بگیریم. پذیرفتن این‌که تحلیل‌های ما هم گاهی اشتباه درمی‌آید، شاید درنگاه اول خیلی راحت باشد، اما وقتی خودتان در بازی حضور دارید، همه‌چیز فرق می‌کند. هیچ کس دوست ندارد ضرر کند و این یک واقعیت است که ما هم ضرر می‌کنیم.

اما مشکل اینجا است که شما نمی‌توانید کسی را قانع کنید که در اشتباه است. در چنین مواقعی تنها راه فهمیدن و پذیرفتن اشتباهات یک تحلیل، روبه‌رو شدن با واقعیت است. یعنی وقتی شما پیامدهای اشتباهاتتان را ببینید، متوجه می‌شوید که اشتباه کردید و در این نقطه تازه شروع به یادگیری خواهید کرد. به این روش اصطلاحا یادگیری سلبی (یادگیری از طریق منفی) می‌گویند. این مساله معمولا کمی زمان‌بر هم می‌شود؛ اما اگر دربازی بمانید، زمان همه‌چیز را حل خواهد کرد.

آن‌چیزی که ما از طریق یادگیری سلبی می‌آموزیم، تعریفی از منطق صحیح در تحلیل است. منطق صحیح یعنی آن‌چیزی که در طول تاریخ اشتباه بودن آن هنوز ثابت نشده است. جالب این‌جاست که منطق‌های تحلیل در سبک‌های متفاوت هم در بعضی از مسایل باهم به نتیجه مشترکی می‌رسند. به‌عنوان مثال الگو‌های ساختاری در سبک‌های متفاوت تحلیل در برخی از موارد یکی هستند؛ اما با اسامی متفاوت. به نمودارهای زیر دقت کنید

نمودار قیمتی سهام شرکت Snapchat (شماره ۱):

تحلیل و معامله‌گری

نمودار قیمتی سهام شرکت Snapchat (شماره ۲):

تحلیل و معامله‌گری

هر دو نمودارهای فوق با منطق تحلیل خود در دوسبک متفاوت، بازهم به یک نتیجه مشابه دست می‌یابند. در نمودار اول بر اساس الیوت و ساختار مثلث و در نمودار دوم با روش کلاسیک و بر اساس الگوی سر و شانه معکوس. اما در نهایت نتیجه هر دوی آن‌ها یکی است. اگر این منطق تحلیل را هر شکل دیگری در نمودار تعریف کنیم، به این علت که با مفهوم واقعیت متفاوت است، محکوم به شکست خواهد شد.

جمع‌بندی

فرمول‌ها و قواعد ریاضی در تحلیل رفتاری نمودارها روی کاغذ قشنگ است، اما به‌درد دنیای واقعی نمی‌‌خورد. تنها نکته حائز اهمیت و اساسی درس معامله گری در تحلیل، درنظر گرفتن احساسات جمعی انسان‌ها در شرایط مختلف بازار است.

اگر به گذشته نگاه کنید، می‌بینید که از لحاظ تکنولوژی، انسان پیشرفت زیادی در طول زمان داشته است. همین امر باعث می‌شود که نیازهای انسان‌ها هم درطول تاریخ تغییر کند. اما تنها نکته‌ای که همچنان ثابت مانده، احساسات هستند.

احساس ترس در انسان قرن ۲۱ با انسان قرن اول از یک جنس است. بنابراین عکس‌العمل آن‌ها هم به یک شکل خواهد بود. پس تنها با درک صحیح از احساسات جمعی در بازارهای مالی می‌توانیم به تحلیل منطقی برسیم و با حضور در بازی و روبه‌رو شدن با واقعیت‌ها است که می‌توانیم بیشتر یاد بگیریم و از اشتباهات خود بکاهیم.

درس های وارن بافت برای تریدرها

وارن بافت کیست؟ برای یادگیری درس های وارن بافت برای تریدرها بهتر است اول با این گرگ پیر آشنا شوید.

مرد 87 ساله‌ی آمریکایی که جز ثروت‌مندترین افراد حال حاظر سرمایه گذاری دنیا شناخته می‌شود و مطاله کتاب و تحقیقات وی، می‌تواند برای شناخت بازار سرمایه‌گذاری مفید باشد. اولین سرمایه‌گذاری موفق وی در سن 27 سالگی رقم خورد و الان در رتبه سومین فرد ثروتمند دنیا شناخته می‌شود. او در جواب این سوال که «چگونه به ایده‌های خاص سرمایه‌گذاری دست پیدا می‌کند؟» را اینگونه پاسخ داد: من افراد با تجربه‌تر از خودم را ملاقات می‌کنم و در انتها من صاحب تجربه می‌شوم و آن‌ها صاحب سرمایه.

وارن بافت چرا مشهور شده است؟

مهم‌ترین دلیل شهرت وارن بافت را می‌توان موفقیت بسیار زیاد وی در بازار سرمایه‌گذاری دانست. در سال 1965 کل سهام شرکتی به نام برکشایر هاتاوی را خرید. پس از ورشکست شدن این شرکت، وارن بافت با مدیریت خود توانست خود را به عنوان موفق‌ترین سرمایه‌گذار به دنیا ثابت کند. او از 11 سالگی در زمینه سرمایه‌گذاری توانست روز به روز سهام خود را بالاتر ببرد و در 20 سالگی با کسب درآمد 10 هزار دلاری توانست از دانشگاه فارغ التحصیل شود.

پیش از آنکه به درس های وارن بافت برای تریدرها بپردازیم بهتر است ابتدا با قانون‌های مهم وی آشنا شوید و بدانید وارن بافت چگونه ترید می کرد؟ افراد زیادی با مطالعه زندگینامه و قوانین وارن بافت، تحول بزرگی در نحوه سرمایه‌گذاری خود ایجاد کردند.

قوانین مهم در زندگی وارن بافت

درس های وارن بافت برای تریدرها به صورت مختصر:

اولین قانون: هیچوقت سرمایه خودتان را از دست ندهید. شتابزده و بدون بررسی سهام تصمیم نگیرید.

دومین قانون: یک کسب و کار ایده‌آل پیدا کنید. هیچوقت بصورت احساسی کسب و کاری را انتخاب نکنید.

سومین قانون: بهترین سهام را پیدا کنید. در شناخت ریسک‌های بازار مهارت کسب کنید.

همان‌طور که گفته شد، عده‌ای از افراد برای پیشروی در بازار ارز های دیجیتال، بازار بورس و سرمایه‌گذاری از درس‌ها و گفته‌های وارن بافت استفاده می‌کنند. درسهای وارن بافت برای تریدرها و معامله‌گران کم تجربه شامل نکته‌های ریز و مهمی است که در این بخش به توضیح آن می‌پردازیم.

درس های وارن بافت برای تریدر ها

درس اول: به خودتان ایمان داشته باشید چون شما یک سرمایه‌گذار موفقید

به حرف‌های پوچ دیگران توجه‌ای نکنید. اگر فکر می‌کنید بازاری ارزش ریسک کردن دارد، به خودتان اعتماد داشته باشید و وارد شوید. ایمان داشته باشید که با ورود در این بازار می‌توانید به کسب درآمد کافی برسید.

درس دوم: روی توانایی خود سرمایه‌گذاری کنید

طبق گفته وارن بافت بورس یک بازار دوم است و نباید همه سرمایه را در بورس خرج کنید. سرمایه‌گذاری فقط مختص به بورس نیست، ممکن است شما با سرمایه‌گذاری روی مهارت ها و توانایی‌های خود بتوانید به موفقیت حتمی برسید. به عنوان مثال اگر شما مهارت سایت‌نویسی دارید، بهتر است روی این مهارت کار کنید و سعی کنید کسب و کاری مرتبط با سایت نویسی راه بی‌اندازید.

درس سوم: دنبال کردن اخبار مطمئن

یکی از مهم‌ترین درس‌های وارن بافت برای تریدرها، دنبال کردن اخبار مطمئن است. به گفته وی، اگر سهام یک شرکت بزرگ و با تجربه دچار افت شد سریع واکنش نشان ندهید. این شرکت ممکن است ضررات پیش آمده را جبران کند و موجب سود‌دهی دوباره شود. پس برای ورود به بازار و تصمیم‌های درست سعی کنید اخبارهای مطمئن را دنبال کنید.

درس چهارم: از اشتباهات خود و دیگران درس بگیرید

تاکنون سرمایه‌گذار یا تریدر بدون اشتباه وجود نداشته. حتی وارن بافت هم در بعضی از معاملات خود دچار اشتباه و ضرر شده. ولی نا امید نشدن و لیست کردن اشتباهات را می‌توان یکی دیگر از درس های وارن بافت برای تریدرها دانست.

درس پنجم: سرمایه‌گذار روزانه نباشید

اگر قصد دارید در سهام شرکتی سرمایه‌گذاری کنید، انتظار سوددهی در ابتدا را نداشته باشید. پس از تحقیق و بررسی شرکت موردنظر اطمینان حاصل کنید که گزینه خوبی برای کسب سود باشد. سپس اقدام به سرمایه‌گذاری طولانی مدت کنید. حداقل سعی کنید 10سال سهام خود را داشته باشید.

درس ششم: خرید سهام یا خرید بخشی از کسب و کار

قبل از سرمایه‌گذاری و خرید سهم، بهتر است بدانید که کار شما فقط خرید سهم نیست، در واقع شما دارید قسمتی از آن کسب و کار را برای خود خریداری می‌کنید. پس دانستن تمام راز و رمزهای کسب و کار مورد نظر از وظائف شماست.

درس هفتم: تنوع بخشی همیشه جوابگو نیست

تنوع بخشی، معمولا از ویژگی‌های افراد تازه‌کار می‌باشد. افراد تازه‌کار با این تفکر که تغییر در خرید سهم یک شرکت می‌تواند از اتفاق افتادن ضرر جلوگیری کند، موجب از دست رفتن سرمایه می‌شوند. اما افراد با تجربه هیچ‌وقت به دنبال تغییر خرید در سهام شرکت دیگری نیستند و با صبر و بررسی از جلوگیری ضررهای احتمالی جلوگیری می‌کنند.

کتاب 24 استراتژی وارن بافت

در این بخش ترید به سبک وارن بافت را یاد بگیرید. این کتاب در سال 2001، پس از شناخته شدن وارن بافت به عنوان ثروت‌مندترین فرد دنیا منتشر شد. در این بخش به اغلب درس های وارن بافت برای تریدرها می‌پردازیم.

بخش اول

فصل اول این کتاب درباره انتخاب سادگی و دوری از پیچیدگی‌هاست. همچنین می‌گوید برای سرمایه‌گذاری نیازی نیست از از اعداد ریاضی استفاده کنید، برای سرمایه‌گذاری کافی است سادگی کسب و کار موردنظر را بشناسید.

بخش دوم

در این فصل وارن بافت به اهمیت اصول حسابداری در سرمایه‌گذاری می‌پردازد. او به این موضوع اشاره می‌کند که برای سرمایه‌گذاری اول بهتر است بازار مالی را کامل در کنید و به اصول حسابداری شناخت داشته باشید.

بخش سوم

یکی از مهم‌ترین درس های وارن بافت برای تریدرها، حفظ اخلاق کاری در بازار سرمایه است. باید به این نکته توجه کنید که در مواقع سخت و دشوار، با عجله تصمیم نگیرید. با حفظ خونسردی و اخلاق مداری در کم‌ترین زمان ممکن می‌توانید بهترین شرکت‌ها را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنید.

بخش چهارم

به گفته وارن بافت، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سرمایه‌گذار موفق صبر است. او می‌گوید که اگر قصد نگه داشتن سهام برای حداقل یک دهه را ندارید، اصلا وارد بازار بورس نشوید.

بخش پنجم

در فصل پنجم این کتاب درباره معنی و مفهوم سهام توضیح می‌دهد. سهام‌ها درس معامله گری به تنهایی مفهومی ندارند، در واقع این کسب و کار است که به سهام معنی و مفهوم می‌دهد. بهتر است قبل از خرید سهام باید به سوددهی بلندمدت و هدف آن شرکت دقت کنید. همچنین روی شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری کنید که در آینده برای شما جذاب باشند.

بخش ششم

بهترین شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری کدامند؟ طبق گفته وارن بافت بهترین شرکت‌ها برای‌سرمایه‌گذاری، شرکت‌هایی هستند که بیش از اندازه به سرمایه وابسته نباشند، قیمت‌هایشان به صورت دولتی تنظیم نشده باشد و کالا وخدمات مورد نیاز مشتری را فراهم کنند.

سخن آخر

راه‌های زیادی برای کسب درآمد و سود است. در مقاله نوسان گیری یاد گرفتید در بازه زمانی کوتاه مدت به سود برسید. اما وارن بافت برخلاف این شیوه عمل کرده و همچنان موفق است. بنابراین شما می‌توانید از راه و روش‌های مختلفی به سود برسید. کافی است ناامید نشوید و قبل از هر روش آن را به خوبی بشناسید. کسب مهارت قبل از ورود در هر روش را می‌توان مهم‌ترین عامل موفقیت شما دانست.

پیج اینستاگرام محمد فاموریان

این نوشته در آموزش معامله‌گری و ترید ارسال شده و با ارز دیجیتال، ترید، تریدر، وارن بافت برچسب گذاری شده است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.