ادغام چابهار با کریدور شمال_جنوب؛ برگ برنده تهران
ایجاد مسیرهای تجاری جدیدتر از طریق بندر چابهار به عنوان قطب غالب، هم شکوفایی و هم اهرم دیپلماتیک را برای ایران در آسیای مرکزی به ارمغان خواهد آورد.
همگرایی منافع، کشورهای ایران، چین درجه اهرم عملیاتی چیست؟ و روسیه را بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک کرده است. با بدتر شدن روابط با غرب، روسیه و چین به دنبال تغییر جریان های قدرت جهانی به روش هایی هستند که به نفع آنها باشد.
ادغام ایران در معماری اوراسیایی چین و روسیه به همان اندازه که برای روابط اقتصادی و امنیتی در سراسر اوراسیا اهمیت دارد، به همان اندازه پیچیده است. از آنجایی که پکن و مسکو همزمان با همکاری در چارچوب سازمان همکاری شانگهای به دنبال پیشبرد اهداف استراتژیک مربوطه خود هستند، ادغام ایران دارای پتانسیل تغییر موازنه استراتژیک بین این دو کشور است.
ایران مدتهاست که به دلیل تحریمهای مستمر اعمالشده بر آن و نگرش خصمانه ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر ژئوپلیتیکی با مشکل مواجه بوده است. با این حال، اخیراً در قالب آغاز عملیات در بندر چابهار، وارد یک پوشش نقره ای شده است.
این بندر که در جنوب شرقی ایران در دهانه دریای عمان قرار دارد، دارای موقعیت استراتژیک ایده آلی است که شبه قاره هند را با افغانستان و همچنین کشورهای آسیای مرکزی مانند قرقیزستان و ازبکستان متصل می کند. بندر چابهار کاهش قابل توجهی در هزینه و زمان حمل کالا و بار برای تجارت بین هند و افغانستان و همچنین برای تجارت بین شبه قاره هند و آسیای مرکزی ارائه می دهد.
اگر تمام ظرفیت های چابهار محقق شود، نه تنها می تواند به دروازه تجارت هند با اروپا، روسیه و کشورهای CIS تبدیل شود، بلکه به یکی از مهم ترین بنادر در جهان تبدیل می شود
به همین ترتیب، کریدور تجارت بینالمللی شمال_جنوب مسیر حمل و نقل چند وجهی بسیار سریعتری را برای تجارت با اروپا ارائه میدهد. همچنین، این کریدور به ضرورت استراتژیک مسکو برای حفظ نفوذ خود بر حوزه قفقاز جنوبی و دریای خزر کمک می کند. افزایش سرعت تجارت برای محموله های بین اروپا و هند در مقایسه با مسیر سنتی در امتداد کانال سوئز می تواند بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد باشد.
از این رو، توسعه بندر چابهار به ایران این امکان را داده است تا از طریق ارتقاء این عملیات تجاری دریایی، به عنوان یک مرکز تجارت منطقه ای ظهور کند. اگر چابهار به تمام ظرفیت های خود برسد، نه تنها می تواند به دروازه تجارت هند با اروپا، روسیه و کشورهای CIS تبدیل شود، بلکه به یکی از مهم ترین بنادر در جهان تبدیل می شود.
موقعیت استراتژیک ایران در قلب حاشیه جنوبی اوراسیا نیز این کشور را به محور جغرافیایی در طرح یک کمربند_یک جاده چین تبدیل کرده است. توانایی ایران برای فرافکنی قدرت از طریق افغانستان با حضور نیروهای آمریکایی در این کشور کنترل شده بود، اما خروج ایالات متحده و خلاء قدرت درجه اهرم عملیاتی چیست؟ همراه آن، ایران را با گشودن راههای جدید برای ارتباط با آسیای مرکزی مواجه کرد.
با تردید کشورهای آسیای مرکزی مانند قزاقستان برای حمایت از تلاشهای روسیه در اوکراین، نقش مسکو در منطقه بسیار مورد تردید است. ایران در تلاش برای ایجاد اجماع در مورد تعهدات بلندمدت به بندر چابهار به عنوان یک مرکز تجاری اصلی، زمان خود را از دست نداده است. بر همین اساس، در نشست اخیر هند و آسیای مرکزی، همه کشورهای شرکت کننده، بر لزوم تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک توافق کردند.
ایران و هند متعهد شدهاند که به کشورهای آسیای مرکزی سهمی در بندر چابهار ارائه دهند و مناطق اختصاصی را برای عملیات تجاری خود در نظر بگیرند
در همین راستا، ایران و هند متعهد شدهاند که به کشورهای آسیای مرکزی سهمی در بندر چابهار ارائه دهند و مناطق اختصاصی را برای عملیات تجاری خود در نظر بگیرند. به طور همزمان، توافقنامه ای برای ساده سازی فرآیندها و قوانین گمرکی برای اطمینان از جابجایی کارآمدتر و بدون مانع حاصل شده است.
به گفته افراد مطلع، هند و ایران به توافق بلندمدت برای عملیات در بندر استراتژیک چابهار نزدیک شدهاند. این قرارداد بلندمدت با اعتبار ۱۰ سال و به طور خودکار تمدید میشود و بهمنظور جایگزینی پیمان اولیهای است که عملیات هند در پایانه شهید بهشتی بندر چابهار را پوشش میدهد و به صورت سالانه تمدید میشود.
این اقدام در زمانی صورت میگیرد که چین علاقه فزایندهای به سرمایهگذاری در بنادر و سایر زیرساختهای ساحلی در ایران نشان میدهد و طرف ایرانی به دهلی نو فشار میآورد تا توسعه پایانه شهید بهشتی را که توسط دولت هند اداره میشود، افزایش دهد. این توافق بلندمدت در جریان سفر ماه گذشته سارباناندا سونووال، وزیر کشتیرانی و آبراه به ایران، به ویژه در دیدار با رستم قاسمی، وزیر توسعه شهری ایران، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. هند قرار است در ماه جاری ( اکتبر ) یک کارگروه مشترک در مورد چابهار با کشورهای آسیای مرکزی در جهت ارتقاء استفاده از بندر ترتیب دهد. همچنین اقداماتی برای ادغام این بندر با کریدور حمل و نقل بین المللی شمال_جنوب در حال انجام است.
ایجاد مسیرهای تجاری جدیدتر، با چابهار به عنوان قطب غالب، هم شکوفایی و هم اهرم دیپلماتیک را برای ایران در آسیای مرکزی به ارمغان خواهد آورد
مقامات قرقیزستان اعلام کرده اند که در صورت استفاده از بندر چابهار، مدت زمان ترانزیت کالا بین قرقیزستان و هند می تواند از مدت زمان فعلی ۳۰ تا ۴۵ روز به تنها دو هفته کاهش یابد. این تغییرات قریبالوقوع نوید بسیار خوبی برای ایران میدهد، زیرا ایجاد مسیرهای تجاری جدیدتر، با چابهار به عنوان قطب غالب، هم شکوفایی و هم اهرم دیپلماتیک را برای ایران در آسیای مرکزی به ارمغان خواهد آورد.
بر همین اساس، ظهور چابهار بسیار اهمیت دارد چرا که در درجه اول مسیرهای تجاری را باز می کند که قبلا غیر قابل دوام بوده اند. بخش بزرگی از این انسداد قبلی به دلیل تلاش های مزمن پاکستان برای آسیب رساندن به هند از طریق مسدود کردن درجه اهرم عملیاتی چیست؟ راه های تجاری آن از طریق افغانستان بوده است. این امر از لحاظ تاریخی برای پاکستان ارزش آزاردهندهای در برابر افغانستان ایجاد کرده است و هدف آن تقویت تجارت خود پاکستان با همسایه شمالی و همچنین اعطای اهرم دیپلماتیک گسترده به اسلام آباد بر کابل بوده است.
با این حال، این انسداد فرصتی را برای ایران فراهم کرده تا با ارائه راه حلی به افغانستان برای انسداد پاکستان، که مسیرهای تجاری این کشور را خفه کرده و توسعه اقتصاد نوپای آن را فلج می کرد، خود را به عنوان یک مرکز منطقه ای تجارت معرفی کند.
پاکستان امیدوار بوده به عنوان یک نیروگاه منطقه ای ظهور کند. از نظر جغرافیایی، اگرچه بندر گوادر قابل دوام است، اما موقعیت آن مشکل ساز شده است. حتی از نظر مرکزی، پاکستان با کنار گذاشتن مردم از مزایای توسعه گوادر، مرتکب خطا شد که جمعیت محلی خود را در بلوچستان از خود بیگانه کرد. در نتیجه این اشتباهات، بندر گوادر هم از نظر مالی، هم به شکل بدهی های چینی و هم مسائل عملیاتی و هم از نظر عملکردی، بر پایه های ضعیفی استوار است.
این توالی وقایع به نفع ایران بوده است. در زمانی که تهران تحت تحریم های امریکا تا حد زیادی در سطح جهانی در حال منزوی شدن است و با فشارهای مداوم مبارزه کرده است، بندر چابهار به جمهوری اسلامی این فرصت طلایی را اعطا کرده تا خود را به عنوان قطب تجارت منطقه ای معرفی کند و در رابطه با همسایه خود در آسیای میانه یعنی پاکستان و افغانستان برتری داشته باشد.
این تحولات ممکن است نوید دهنده دوران بهبود رقابت پذیری و دوام اقتصادی برای اقتصاد ایران و افزایش وزن منطقه ای باشد.
حاشیه ایمنی چیست
حاشیه ایمنی چیست : مدیران هر واحد اقتصادی نیاز به گزارشات مالی دقیق به منظور امکان برنامه ریزی برای آتیه دارند. گزارشات هر چه کامل تر باشند، چراغ راهنمای بهتری برای شرکت ها محسوب می شوند. برای آن که مدیران بتوانند بهتر از گزارشات استفاده نمایند، حسابداران اقدام به تهیه نسبت های مالی می نمایند و یکی از نسبت های کاربردی مالی، نسبت حاشیه ایمنی می باشد.
چه زمانی حاشیه ایمنی محاسبه می گردد
به صورت کلی درجه اهرم عملیاتی چیست؟ نسبت حاشیه ایمنی در دو زمان زیر می تواند محاسبه گردد :
- در طول دوره مالی
- برای دوره مالی آتی
قبل از آن که به ارائه توضیحات در خصوص این نسبت بپردازیم، لازم است یا نقطه سر به سر آشنا شویم
نقطه سربه سر چیست
در شرایطی که درآمدهای یک واحد اقتصادی با هزینه های آن یکسان باشد، در اصطلاح حسابداری به آن نقطه سر به سر اطلاق می گردد.
حسب توضیح فوق مشخص است که در نقطه سر به سر، واحد اقتصادی فاقد سود و یا زیان است.
برای آنکه بتوانیم نسبت حاضیه ایمنی را محاسبه نماییم، ابتدا بایستی دست به محاسبه نقطه سر به سر بزنیم.
هدف از ایجاد هر واحد اقتصادی، دسترسی به سود است، لذا این که محاسبه نماییم که در چه میزان تولید یا فروش، به این سود دسترسی پیدا درجه اهرم عملیاتی چیست؟ می نماییم، نکته مهمی است.
به منظور گزینه فوق، پس از آن که نقطه سر به سر را محاسبه نمودیم، اقدام به محاسبه حاشیه ایمنی ای که ما را به سود می رساند، می نماییم.
روش های محاسبه نقطه سر به سر
توضیحات مربوط به نقطه سر به سر ارائه شد، لیکن برای محاسبه نقطه سر به سر، سه روش زیر وجود دارد :
- به صورت سطح تولید یا درصد بهره برداری
- به صورت سطح قیمت محصول
- به صورت سطح درآمد یا فروش
برای این که محاسبه نماییم که در چه سطحی فاقد سود یا زیان هستیم، یا به عبارتی دیگر نقطه سر به سر مجموعه ما کجاست، ممکن است براساس سطح تولید محصولات اقدام نماییم.
روش اول
در این روش محاسبه می شود که در چه سطحی از تولید ( به لحاظ تعدادی ) به نقطه سر به سر نائل می آییم.
روش دوم
در حالت دوم براساس قیمت محصولات، محاسبه انجام می شود، معمولاً این روش در مراکزی که سطح تولید به لحاظ تعدادی محدود و مشخص است، مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش مشخص می شود که با چه نرخی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم.
روش سوم
حالت سوم که در این مبحث نیز کاربردی است و در بازار کار نیز بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، حسابدار محاسبه می نماید که در چه سطحی از فروش و درآمد به لحاظ مبلغی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم. مثلاً حسابدار محاسبه می نماید که جمع هزینه های دوره مورد نظر معادل مبلغ 1000000 ريال شده است، فروش یا درآمد نیز در سطح مبلغی 1000000 ريال ما را به نقطه سر به سر خواهد رساند.
محاسبه حاشیه ایمنی در طول دوره مالی
در ادامه توضیحات در خصوص ” حاشیه ایمنی چیست ” معروض می دارد که ممکن است حسابدار در طول دوره مالی جاری اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماید. قابل ذکر است که حاشیه ایمنی مترادف Margin of safety ratio می باشد و به صورت مخفف با MS نمایش داده می شود.
نسبت حاشیه ایمنی در طول دوره مالی جاری بر اساس فرمول زیر محاسبه می گردد :
فروش واقعی / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش واقعی ) = MS
در خصوص فروش در نقطه سر به سر که توضیحات ارائه شد، فروش واقعی نیز حاصل جمع فروش های دوره جاری از زمان آغاز دوره تا روز محاسبه می باشد، پس از مشخص شدن این دو مورد، مبالغ را در فرمول فوق الذکر جای گذاری نموده و حاشیه ایمنی را محاسبه می نماییم.
محاسبه حاشیه ایمنی برای دوره مالی آتی
لازم است که قبل از شروع دوره مالی، در زمان بودجه بندی، بر اساس بودجه های در نظر گرفته شده و تجارب حاصل از دوره های قبل، اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماییم تا بتوانیم بهتر به اهداف آتی خود نائل آییم.
در این صورت به منظور محاسبه نسبت مذکور، از فرمول زیر استفاده می نماییم :
فروش مورد انتظار / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش مورد انتظار ) = MS
در این حالت با توجه به این که میزان و مبلغ فروش به صورت دقیق مشخص نیست، تیم مالی، اقدام به برآورد مبلغ فروش برای دوره آتی می نمایند و به این طریق فروش مورد انتظار را به دست می آوریم.
پس از محاسبه مبلغ فروش مورد انتظار بر اساس توضیحات فوق و مبلغ فروش در نقطه سر به سر بر اساس بودجه و تجارب قبلی، مبالغ مذکور را در فرمول فوق الذکر جای گذاری و مبلغ نسبت حاشیه ایمنی را برای دوره مالی آتی محاسبه می نماییم.
مبلغ حاشیه ایمنی چقدر باید باشد
حسب توضیحات فوق، مبلغ مربوط به حاشیه ایمنی، مبلغ سود واحد اقتصادی است و لذا هر چه میزان حاشیه ایمنی بالاتر باشد، سود آوری بیشتر و موفقیت بیشتری خواهیم داشت و لذا مدیران بایستی حاشیه ایمنی را بالا در نظر گرفته و برای دستیابی به آن تلاش نمایند.
امیدواریم که کلیپ تهیه شده برای شما کاربردی بوده باشد و قادر به پاسخ گویی به سوال ” حاشیه ایمنی چیست ” شده باشید و مراتب رضایت شما را به همراه داشته باشد.
اهرم عملیاتی در برابر اهرم مالی: تفاوت چیست؟
اهرم عملیاتی و اهرم مالی دو معیار متفاوت است که برای تعیین سلامت مالی یک شرکت استفاده می شود.
اهرم عملیاتی در مقابل اهرم مالی: یک نمای کلی
اهرم عملیاتی نشانه ای از چگونگی ساختار هزینه های شرکت است و برای تعیین نقطه سربه سر یک شرکت استفاده می شود. نقطه سربه سر جایی است که درآمد حاصل از فروش هم هزینه های ثابت و هم متغیرهای تولید را پوشش می دهد. اهرم مالی به میزان بدهی مورد استفاده برای تأمین مالی عملیات یک شرکت گفته می شود.
غذاهای کلیدی
- اهرم عملیاتی نشانه ای از چگونگی ساختار هزینه های شرکت است و برای تعیین نقطه سربه سر یک شرکت استفاده می شود.
- اهرم عملیاتی می تواند به شرکت ها کمک کند تا نقطه شکست خود را برای سودآوری تعیین کنند.
- اهرم مالی به میزان بدهی استفاده شده برای تأمین مالی عملیات یک شرکت گفته می شود.
اهرم عملیاتی و هزینه های ثابت
اهرم عملیاتی اندازه ای را که یک شرکت یا پروژه خاص به برخی از هزینه های ثابت و متغیر نیاز دارد ، اندازه گیری می کند. هزینه های ثابت آن دسته از هزینه ها یا هزینه هایی هستند که بدون توجه به تعداد فروش تولید شده توسط یک شرکت نوسان ندارند.
برخی از نمونه های هزینه های ثابت عبارتند از:
- حقوق
- اجاره دادن
- خدمات رفاهی
- هزینه بهره
- استهلاک
اهرم عملیاتی و هزینه های متغیر
هزینه های متغیر هزینه هایی هستند که در رابطه مستقیم با تولید یک شرکت متفاوت هستند. هزینه های متغیر با افزایش تولید افزایش می یابد و با کاهش تولید کاهش می یابد. به عنوان مثال ، موجودی و مواد اولیه هزینه های متغیری هستند در حالی که حقوق برای دفتر شرکت هزینه ثابت است.
اهرم عملیاتی می تواند به شرکت ها کمک کند تا نقطه موفقیت خود را برای سودآوری تعیین کنند. به عبارت دیگر ، نقطه ای که سود حاصل از فروش هم هزینه های ثابت و هم هزینه های متغیر را پوشش می دهد.
شرکتی با اهرم عملیاتی بالا درصد بالاتری از کل هزینه های آنها را به عنوان هزینه های ثابت دارد. شرکتهای دارای قدرت عملیاتی پایین درصد کمتری از کل هزینه های خود را به عنوان هزینه های ثابت دارند.
یک شرکت تولیدی ممکن است از اهرم عملیاتی بالایی برخوردار باشد زیرا باید کارخانه و تجهیزات مورد نیاز برای فعالیت را حفظ کند. از طرف دیگر ، یک شرکت مشاور دارای دارایی ثابت کمتری از این نوع تجهیزات است و بنابراین ، از قدرت عملیاتی پایینی برخوردار است.
استفاده از درجه بالاتری از اهرم عملیاتی می تواند خطر مشکلات جریان نقدی ناشی از اشتباهات در پیش بینی فروش آینده را افزایش دهد.
اهرم مالی توضیح داده شده است
اهرم مالی معیاری است که نشان می دهد شرکت چقدر از بدهی برای تأمین مالی عملیات خود استفاده می کند. شرکتی که سطح بالایی از اهرم نیرو دارد به سود و درآمدی نیاز دارد که برای جبران بدهی اضافی که در ترازنامه خود دارد ، به اندازه کافی بالا باشد.
سرمایه گذاران به اهرم شرکت نگاه می کنند ، زیرا این شاخص توانایی پرداخت شرکت است. همچنین ، بدهی می تواند به بزرگ شدن سود و سود هر سهم کمک کند. با این حال ، هزینه ای در ارتباط با اهرم به صورت هزینه بهره وجود دارد. وقتی درآمد و سود یک شرکت در حال افزایش است ، اهرم نیرو برای یک شرکت و سرمایه گذاران خوب عمل می کند. با این وجود ، هنگامی که درآمد یا سود تحت فشار قرار می گیرد یا کاهش می یابد ، بدهی و هزینه سود همچنان باید پرداخت شود و اگر درآمد کافی برای تأمین بدهی و تعهدات عملیاتی وجود نداشته باشد ، می تواند مشکل ساز شود.
پایگاه داده و منابع علمی حسابداری
به طور كلي اهرم حاوي هشداري از اطلاعات مديران درباره فرصت هاي سرمايه گذاري است. نظريه هاي ساختار سرمايه بيان مي كنند كه مديران شركت هاي داراي فرصت هاي رشد مناسب بايد اهرم كمتري انتخاب كنند؛ زيرا اگر ميزان بدهي خارجي خود را افزايش دهند، نمي توانند از مزاياي فرصت هاي سرمايه گذاري خود استفاده كنند و در نتيجه ميان رشد و اهرم ارتباط منفي ايجاد مي شود، زيرا مديران شركت هاي با رشد بالا، اهرم پايين را انتخاب خواهند كرد. چنين نتايجي مي تواند در رگرسيون هايي وجود داشته باشد كه رشد را كنترل مي كنند(نوروش و يزداني، 1389،ص.32).
يكي از مسائل اساسي در مديريت مالي انتخاب اهرم براي شركت هاست. اينكه چه مقدار بدهي بايد در پرتفوي مالي گنجانده شود يكي از مدل هاي ساختار سرمايه براساس فرضيات منتقدانه اي است كه مديران شركت هاي سهامي درجه اهرم عملیاتی چیست؟ بزرگ با اشاعه و بسط مالكيت سعي در بهتر نمودن منافع مالكان را دارند. تئوري مودليناني مير، تئوري ايستا و تئوري ترتيب اهرمي در اين طبقه جاي مي گيرند(عيوب مهارف، 2002، ص.92). اهرم مالي عامل توانايي مالي شركت را مشخص مي كند. اعتقاد بر اين است كه اهرم مالي درجه توانايي مالي را كاهش مي دهد.
نتيجه تحقيقات نشان مي دهد كه تغييرات اهرم مالي در تبيين عملكرد عملياتي دوره جاري، رابطه ارزشي و قدرت توضيح دهندگي دارد به طوري كه مي توان با مشاهده تغييرات اهرم مالي در دوره جاري، عملكرد عملياتي شركت را در اين دوره تجزيه و تحليل كرد
اهرم ها به چهار گروه طبقه بندي مي شوند(نيكومرام، رهنماي رودپشتي و هيبتي، 1388):
نسبتهای اهرمی چیست؟ تعریف، فرمول و کاربرد
در تجزیهوتحلیل صورتهای مالی پس از بررسی آیتمها و اقلام مختلف حسابداری و تحلیل و مقایسهی آنها بین شرکتهای مختلف یا تحلیل یک آیتم از یک شرکت در طول یک بازهی زمانی، ممکن است هنوز به دیدگاه صحیح و درست در تحلیل نرسیده باشیم. از این رو به مفهوم نسبتهای مالی برای بررسی موشکافانهتر روی میآوریم. نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند که در مقالات جداگانه به آنها اشاره کردهایم و در این مقاله به سراغ نسبتهای اهرمی خواهیم رفت. برای این منظور سعی خواهیم کرد تا تعریف و کاربرد نسبتهای اهرمی در تحلیل بنیادی را بیان کنیم و همینطور به اثر اهرمی و فرمولهای محاسبهی نسبت اهرمی اشاره کرده و در پایان این نسبتها را برای یک نماد منتخب بورسی محاسبه کنیم.
ساختار سرمایه ی شرکت و اهمیت آن در نسبت اهرمی
پیش از تعریف و صحبت دربارهی نسبت مالی اهرمی لازم است تا ابتدا با ساختار سرمایهی شرکتها آشنا شویم. اگر شما قصد تأسیس یک شرکت و یا راهاندازی یک کسبوکار را داشته باشید با روشهای مختلفی برای ایجاد سرمایهی لازم بابت تأسیس شرکت روبهرو خواهید بود. اینکه از چه طریقی میتوان این سرمایه را تأمین کرد و یا راههای دستیابی به آن چیست موضوعی است که در مقالهی مربوط به فعالیتهای تأمین مالی مفصلاً به آن اشاره کردیم.
تأمین مالی میتواند هم از طریق سهامداران شرکت تحت عنوان حقوق صاحبان سهام صورت گیرد و هم میتواند از طریق خلق بدهی یا افزایش آن صورت گیرد. وجه افتراق نحوهی تأمین مالی شرکتها دقیقاً همان عاملی است که سبب میشود تا ساختار سرمایهی شرکتها نیز متفاوت باشد. ممکن است برخی از شرکتها ساختاری مبتنی بر حقوق صاحبان سهام داشته باشند و برخی دیگر مبتنی بر بدهی باشند. با ذکر این نکته که شرکتها میتوانند هر یک از این دو روش و یا ترکیبی از آنها را در ایجاد سرمایهی خود داشته باشند به سراغ تعریف نسبتهای اهرمی خواهیم رفت.
نسبت مالی اهرمی (Leverage Ratio) به چه معناست؟
نسبتهای مالی اهرمی ابزاری سودمند برای بررسی و سنجش قدرت مالی شرکتها در بازپرداخت دیون میانمدت و بلندمدت است. از جمله پارامترهای مهم سنجش میزان قدرت بازپرداخت دیون میانمدت و بلندمدت در شرکتها طبیعتاً پارامتر بدهی آنها است. اما وجه تسمیهی نسبت مالی اهرمی آن است که اگر شرکتی برای خلق دارایی و بهرهگیری از آن در راستای ایجاد سود به سراغ خلق و یا افزایش بدهی برود در واقع از اهرم مالی بدهیها برای خلق سود استفاده کرده است. البته طبیعتاً خلق بدهی حامل برخی درجه اهرم عملیاتی چیست؟ هزینههاست و انتظار داریم تا سود حاصل از ایجاد دارایی ایجاد شده از طریق افزایش بدهی، هزینههای استقراض را پوشش داده و حتی بیشتر از آن نیز باشد تا عواید مدنظر نصیب شرکت شوند.
آیا بهرهگیری از اهرم مالی همیشه سودمند است؟
باید به این نکته نیز توجه داشت که استفاده از اهرم مالی در عین سودمندی میتواند حاوی خطراتی نیز باشد. اساساً خلق بدهی و یا افزایش آن از طرق مختلف (به طور مثال دریافت تسهیلات بانکی) تعهداتی را برای شرکت به بار میآورد. این تعهدات هزینههای قطعی شدهای هستند که شرکت باید در زمانهای مشخصی بهعنوان هزینه بهره پرداخت کند. درحالیکه اطمینانی بابت سود حاصل از دارایی هایی که از طریق بدهی ایجاد شدند وجود ندارد. بنابراین وجود هزینههای قطعی و نااطمینانی در جریان درآمدی یا سود حاصل از خلق بدهی عاملی است که میتواند خطر استفادهی بدون برنامهی دقیق و هوشمندانه از اهرم مالی را گوشزد کند.
این موضوع میتواند بهوضوح در صورتهای مالی نیز جلوه پیدا کند و سود عملیاتی را پس از کسر هزینههای مالی که نشأتگرفته از اهرم مالی هستند، تبدیل به زیان خالص کند. دربارهی این موضوع در مقالهی مربوط به جریان نقدی فعالیت تأمین مالی توضیحات بیشتری ارائه دادهایم.
نسبت اهرمی در بانکها
یکی از محلهایی که در آن نسبتهای اهرمی اهمیت بالایی پیدا میکنند مسائل مربوط به بانکها است. همانطور که میدانیم یک از وظایف اصلی بانکها دریافت وجوه از افرادی که با مازاد وجوه مواجهاند و پرداخت تسهیلات به متقاضیان آن وجوه است. طبیعتاً بانکها در ازای وجوهی که از سپردهگذاران دریافت میکنند تعهداتی را مبنی بر ارائهی سود در قبال آنها خواهند داشت. بدین ترتیب در بانکها جریان هزینهای قطعی ایجاد میشود. اگر بانکها در اعطای تسهیلات و دریافت بازپرداختها موفق نباشند با خطر بهرهگیری از اهرم مالی مواجه خواهند بود.
در این بین بانکها باید سودی مازاد بر سود اعطایی به سرمایهگذاران را به دست آورند تا هم هزینههای خود را پوشش دهند و هم پوششی برای ریسک نکول بدهی و عدم بازپرداخت آن توسط برخی از متقاضیان وام را فراهم کنند. در کنار این موارد فراموش نکنیم که بانکها قادر به وامدهی به اندازهی کل سپردههای جذب شده نیستند چرا که طبق مقررات باید ذخیرههای قانونی و اضافی را نزد بانک مرکزی تأمین کنند. بدین ترتیب نسبتهای اهرمی و تحلیل و مقایسهی آن-ها برای بانکها از اهمیت بالایی برخوردار است.
انواع نسبت اهرمی
در قالب سنجش شرکتها در بهرهگیری از اهرم مالی و همینطور میزان قدرت آنها در بازپرداخت دیون میانمدت و بلند مدتشان نسبتهای متفاوتی را با پارامترهای متفاوتی میتوان محاسبه کرد که در ادامه به تعریف و تشریح پنج نسبت اهرمی مهم خواهیم پرداخت.
نسبت بدهی یکی از انواع نسبت اهرمی:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یکی از انواع نسبت اهرمی:
برای محاسبهی این نسبت کل بدهی را به حقوق صاحبان سهام تقسیم میکنیم. این نسبت ممکن است به فراخور سیاست توسط شرکت بزرگتر یا کوچکتر از یک باشد. این نسبت بهنوعی وضعیت ترکیب دارایی مبتنی بر حقوق صاحبان سهام یا مبتنی بر بدهی را نشان میدهد. اگر این نسبت عدد بالایی داشته باشد نشانهی بالا بودن ریسک شرکت از منظر هزینههای مالی تحمیلشده بر آن است و اگر این نسبت مقداری کمتر از یک داشته باشد نشاندهندهی آن است که در تشکیل داراییها، خلق و افزایش بدهی در موضع ضعف بودهاند و تأکید بیشتر بر حقوق صاحبان سهام بوده است که چنین امری برای قرضدهندگان به شرکت مثبت ارزیابی میشود.
ضریب مالکانه یکی از انواع نسبت اهرمی:
نسبت بدهی بلندمدت یکی از انواع نسبت اهرمی:
در این نسبت اهرمی، میزان بدهی بلندمدت را بر مجموع میزان این بدهی و حقوق صاحبان سهام تقسیم می-کنیم. همانطور که میدانیم بدهی بلندمدت آن دسته از بدهیهایی هستند که سررسید بازپرداخت آنها در بیش از یک سال آتی است. طبیعتاً بالا بودن این نسبت درجه اهرم عملیاتی چیست؟ بیانگر استفادهی بیشتر از اهرم مالی در بلندمدت و همینطور از طرفی دیگر متحمل ریسک شدن شرکت است.
نسبت پوشش هزینه بهره یکی از انواع نسبت اهرمی:
بدین ترتیب به پنج نوع از مهمترین نسبتهای اهرمی اشاره کردیم. با دیدگاههای مختلف میتوان از منظرهای دیگری نیز نسبتهای اهرمی متعددی را برای شرکتها تعریف کرد.
نمونهی تحلیل نسبت اهرمی
در ادامهی این مقاله، نسبتهای اهرمی را در یک بازهی چهارساله برای شرکت ماشینسازی اراک محاسبه و تحلیل میکنیم.
نسبتهای اهرمی در این شرکت غالباً روندی نوسانی داشتهاند. از اولین نسبت که همان میزان بدهیها تقسیم بر داراییها است شروع میکنیم. همانطور که مشخص است این نسبت روند منظمی نداشته است و در برخی از سالها بیشتر داراییها از خلق بدهی و در بعضی از سالها بیشتر از حقوق صاحبان سهام خلق شده است.
در کل برقراری ترکیب مناسب بین بدهیها و حقوق صاحبان سهام سبب شده تا شرکت هم بتواند از مزایای اهرم مالی بهره ببرد و هم اینکه گرفتار مخاطرات اهرم مالی و افزایش چشمگیر هزینه-های مالی نشود. این استفاده توأمان از هر دو کانال بدهی و حقوق صاحبان سهام در دومین نسبت، یعنی نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام نیز پرواضح است. در این نسبت نیز در سال از سنوات مورد بررسی نرخ حدود صد درصدی دیده میشود که نشان از برابری بدهی و حقوق صاحبان سهام دارد. در سال ۹۹ بدهی به حقوق صاحبان سهام ترجیح داده شده و مجدداً در سال ۱۴۰۰ سعی شده تا این بار حقوق صاحبان سهام مورد توجه قرار گیرد.
ضریب مالکانه نیز میزان قابلتوجه و نسبتاً مطلوبی را در طول سنوات مورد بررسی داشته است و تنها در سال پایانی کاهشی بوده است. همچنین این شرکت بدهیهای بلندمدت چشمگیری نداشته است و از همه مهمتر خصوصاً در دو سال پایانی مورد بررسی توان خوبی درپوشش هزینه بهرهی خود داشته است.
سخن پایانی آکادمی دانایان پیرامون نسبت اهرمی
همانطور که بارها در طول مقاله به آن اشاره کردیم بهرهگیری از اهرم مالی در عین سودمندیهایی که میتواند داشته باشد ممکن است از طریق خلق جریانات هزینهای قطعی در مقابل جریانات احتمالی درآمدی شرکت را با ریسکهایی مواجه کند. بنابراین پیبردن به وضعیت اهرم مالی شرکتها، رهگیری روند آن در طول چند سال و حتی مقایسهی این وضعیت بین شرکتهای مختلف اطلاعات سودمندی را از منظر ریسک شرکتها در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد. بنابراین توجه به نسبتهای اهرمی و بهرهگیری از آن در کنار سایر ابزارهای تحلیلی بسیار مفید خواهد بود.
دیدگاه شما