باید این نکته را دانست که هیچ یک ازاین الگوها اطلاعات دقیق و کاملی به ما نمیدهند وفقط توانایی پیشبینی بالاتری به ما میدهند. در ادامه برخی الگوهای مهم را معرفی میکنیم.
روانشناسی بازار ارز دیجیتال
یکی از مهمترین عوامل موفقیت در بازار ارز دیجیتال که کمتر به آن توجه شده است، روانشناسی آن است. آن هنگامی که رمز شناخت بازار نزولی ارز ما افزایش قیمت چشمگیری داشت و به طمع سود بیشتر از فروشش خودداری کردیم، شاهد این است که علم روانشناسی بازار ارز دیجیتال چقدر با اهمیت است. با طوطیا همراه باشید تا بیشتر با روانشناسی بازار سرمایه آشنا شویم.
شاید فکر کنید هر زمان تحلیل تکنیکال را فول یاد گرفته و بر تحلیل بنیادی مسلط شوید، یک معاملهگر شکست ناپذیر خواهید شد! اما تجربه ثابت کرده که یک تحلیلگر خوب، لزوماً یک تریدر خوب نیست! تحلیلگران حرفهای زیادی بودهاند که با بهترین استراتژیهای تحلیل، به دفعات از بازار شکست خوردهاند. اکثر معاملهگران هنوز اهمیت روانشناسی بازار ارز دیجیتال را درک نکردهاند. احساسات شما و سایر تریدرهای بازار به قدری موثر است که حتی گاهی جهت بازار را تغییر میدهد. مطالعه این مطلب برای شما ضروری است چون کمک میکند از احساسات خود به هنگام معامله، در راستای موفقیت استفاده کنید.
ابعاد سه گانه بازار ارز دیجیتال
بعد مدیریت سرمایه
اکثر تحلیلگران کل انرژی خود را روی بُعد تحلیلی بازار گذاشته و به دو بعد دیگر کمتر اهمیت میدهند. اما واقعیت این است که افرادی هستند که در حوزه تحلیل استاد بوده اما بُعد روانشناسی بازار ارز دیجیتال یا بُعد مدیریت سرمایه در آن را نادیده گرفته و به همین دلیل نتوانستند تریدرهای خوبی باشند. تریدر حرفهای یک دوره تحلیل و مدیریت سرمایه را پشت سر گذاشته و اصول روانشناسی بازار را رعایت میکند. روانشناسی اصلیترین وجه تمایز یک تریدر با یک تحلیلگر در بازار ارز های دیجیتال است.
روانشناسی بازار یا ترید چیست؟
روان شناسی بازار یا ترید به مجموعه رفتارهایی گفته میشود که به معاملهگر کمک میکند احساساتش را کنترل کرده و از آنها در جهت پیروزی در معاملات استفاده کند. روانشناسی بازار یعنی علم به حرکت یک بازار با توجه به واکنشها و شرایط احساسی افرادی که در آن فعال هستند. بطور کلی به احساسات و رفتارهایی اشاره دارد که در زمان معامله بروز میکنند. احساساتی که تصمیمات تریدر را تحت تاثیر قرار میدهد که علم روانشناسی معامله یا بازار ارزهای دیجیتال در پی شناخت این احساسات و رفتارها است. در معاملهگری دو نوع احساس به شدت موج میزند که یکی ترس و دیگری طمع میباشد. سایر احساساتی که در ترید بروز می کنند عبارتند از: امید، خشم، هیجان، اضطراب، یاس، ریسکپذیری و.
تریدرهایی که از تحلیل تکنیکال در معاملات خود استفاده میکنند نیز میتوانند از روانشناسی بازار بهره ببرند. بررسی نمودار قیمت کریپتوها قطاری از احساسات معاملهگران را به نمایش میگذارد. شناخت احساسات حاکم بر بازار، فرصتهای سودده بسیاری به بار میآورد.
احساسات عمده تریدرها که بر بازار ارز دیجیتال موثر هستند
طمع، زیاده خواهی و تمایل شدید انسان به پول است. این حرص آنقدر زیاد است که گاهی منطق انسان را ضایع میکند. این ویژگی مقدمهی بسیاری از رفتارها و تصمیمات یک معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود. بارها شده در معاملهای به سود مطلوب رسیدیم اما همین حرص نگذاشته از معامله خارج شویم. برای مبارزه با طمع، باید یک سطح سود از پیش تعریف شده برای خود داشته باشید. حتی قبل از اینکه وارد معامله شوید، سطوح ضرر و سود خود را مشخص کنید تا در آینده برای هرگونه اتفاقی آماده باشید. روانشناسی معاملاتی درست زمانی نمود پیدا میکند که به سود خود راضی باشید و به دنبال سودهای غیر منطقی نباشید.
ترس، احساس دیگری است که موجب میشود معاملهگران معاملات خود را زود ببندند. در حین معامله، ریسکها میتوانند به اشکال مختلفی رخ دهند، مانند: برخی اخبار بد در مورد سهام یا بازار و یا انجام معامله و فهمیدن اینکه موضوعات، آنطور که انتظار داشتید پیش نمیرود. روانشناسی قوی معاملاتی زمانی است که معامله گران اجازه نمی دهند ترس، استراتژی خرید/فروش را به آنها دیکته کند. هر معامله گر ابتدا باید بفهمد که از چه چیزی می ترسد و چرا؟ پیشنهاد میشود، قبل از شروع به فعالیت به این مسائل فکر کنید تا بتوانید به سرعت مشکل را شناسایی کرده و راه حلی بیابید. تمرکز شما باید این باشد که اجازه ندهید ترس از دست دادن، شما را از کسب سود باز دارد.
امید، شناخت بازار نزولی افراد به امید کسب سود وارد بازارهای مالی میشوند. اصلاً اگر امید به سود کردن نباشد، انگیزهای نیز برای ورود به بازار وجود نخواهد داشت. امید یک تریدر را به تحرک در میآورد. برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق، باید روانشناسی معاملاتی قوی داشته باشید که به امید وابسته نباشد. اگر همچنان امیدوار باشید که همه چیز در آینده نزدیک تغییر کند، کل سرمایه خود را در معرض خطر قرار می دهید. اجازه ندهید امید منجر شود تا شما در یک تجارت زیان ده سرمایه گذاری کنید. برای رسیدن به موفقیت و حفظ آن به عنوان یک معامله گر، باید سخت تلاش کنید تا ذهنیت خود را پرورش دهید! بیایید ببینیم چگونه روانشناسی تجارت به شما کمک می کند تا ذهنیت بهتری را پرورش دهید!
پشیمانی، در معاملات به دو صورت اتفاق می افتد. یک معامله گر می تواند از انجام معامله ای که نتیجه نداده است پشیمان شود یا از انجام ندادن معامله ای که می توانست موثر باشد، پشیمان شود. برای مثال شما می توانید از خرید دوج کوین یا عدم خرید آن اظهار پشیمانی کنید واین موضوع بر روان شما تاثیر بگذارد. روانشناسی معاملاتی مبتنی بر پشیمانی می تواند برای یک معامله گر خطرناک باشد زیرا ممکن است منجر به انجام معاملات اشتباه شود. بهترین راه برای جلوگیری از یک تجارت پشیمان کننده این است که بپذیرید، نمی توانید همه فرصت های بازار را در اختیار داشته باشید. معامله در بازارهای سهام بسیار ساده است، یا شما برنده می شوید و یا برخی از فرصت ها را دست می دهید. هنگامی که این قانون را پذیرفتید، روانشناسی معاملاتی شما به طور خودکار، برای بهتر شدن تغییر می کند.
چرخه احساسات تریدرها در بازار
نوسانات قیمت در بازار متاثر از احساسات افراد است. عملاً رشد بازار به علت نگرش مثبت و اعتماد به نفس مشارکتکنندگان است. یعنی یک موج از احساسات مثبت تقاضا را افزایش میدهد. در مقابل احساست منفی نیز منجر به افزایش عرضه در بازار خواهد شد.
احساسات در بازار صعودی یا گاوی
از نظر روانشناسی بازار ، هنگامی که یک بازار روند صعودی دارد، سه نوع احساس در آن شدت میگیرد:
در چرخه روانشناسی بازار، احساسات اثر چرخشی دارند. در شناخت بازار نزولی واقع احساسات مثبت حاکم بر بازار با افزایش قیمتها مثبتتر میشوند. همین امر، به عواطف بازار سیر صعودی بخشیده و آن را به سمت بالاتر میکشاند.گاهی همین شور افراد میتواند باعث شکلگیری حباب قیمت در بازار شود. در چنین شرایطی اکثر تریدرها هیجانزده و غیرمنطقی میشوند. فراموش میکنند ارزش واقعی آن دارایی چقدر است و فقط به امید ادامه یافتن روند صعودی بازار، آن را میخرند. اینجاست که طمع به میان میآید و چشم منطق تریدرها را میبندد.
احساسات در بازار نزولی یا خرسی
از نظر روانشناسی بازار ، در بازاری که روند نزولی دارد، افراد احساس اندوه را تجربه میکنند. عصبانیت، افسردگی و احساسات نظیر این در افراد بروز خواهد کرد. آن احساس سرخوشی و طمع در افراد تبدیل به احساس ناخرسندی میشود. همین طور که بازار روند نزولی خود را طی میکند، احساسات حاکم بر بازار منفی و منفیتر خواهند شد. این احساسات معمولاً شامل اضطراب و وحشتزدگی هستند.در این شرایط سرمایهگذاران به دنبال علل کاهش قیمت ها میگردند. آنها نمیخواهند باور کنند روند صعودی به پایان رسیده است و وارد مرحله انکار میشوند.دارایی خود را میفروشند.وقتی بازار به این نقطه یعنی کف قیمت میرسد، روند نزولی متوقف شده و به ثبات خواهد رسید. اینجا احساس خشم و عصبانیت وجود سرمایهگذار را فرا خواهد گرفت. در نهایت با بهبود وضع بازار مجدد احساس امید و انتظار، سرمایهگذاران را به بازار جذب خواهد کرد.
چگونه روانشناسی تجارت خود را بهبود ببخشیم؟
طرز فکری صحیح برای خود ایجاد کنید. قبل از اینکه معاملات خود را شروع کنید، به خود یادآوری کنید که بازارها هرگز ثابت نیستند. روزهای خوب و روزهای بد خواهید داشت، اما روزهای بد خواهند گذشت.
به خود یادآوری کنید که در یک معامله واقعی قرار دارید. به یاد داشته باشید که محتاط باشید و تصمیمات سرمایه گذاری هوشمندانه تری بگیرید.
عادات معامله گران موفق را رعایت کنید بازار سهام منحصر به فرد است زیرا با هر معامله گر متفاوت رفتار می کند. وقتی نوبت به معامله میرسد، باید از کارهایی که همتایانتان انجام میدهند آگاه باشید.
تمرین کنید! تمرین! تمرین بهترین و مطمئن ترین راه برای به دست آوردن قدرت ذهنی است. این به شما کمک می کند تا روانشناسی معاملاتی خود را در طول زمان بهبود بخشید.
جمع بندی
درک روانشناسی تجارت و اجرای آن فرآیندی زمان بر است. شما باید به طور مداوم روانشناسی معاملات خود را در دوره های طولانی اصلاح کنید. به طور خلاصه، این سه اصل طلایی روانشناسی تجارت را به خاطر بسپارید، منضبط باشید، انعطاف پذیر باشید و هرگز یادگیری را متوقف نکنید. اگر این استراتژی ها را دنبال کنید، می توانید تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرید.
منظور از چرخه بازار رمزارزها چیست؟
امروزه بیت کوین (BTC) و سایر ارزهای دیجیتال به فاز جدیدی از پذیرش خود رسیده است و جامعه بزرگی از فعالان بازار از سرمایهگذاران خرد تا موسسات جهانی جذب صنعت رمز ارزها شده است.
علاوه بر این توسعه امور مالی غیرمتمرکز (Defi) راه را برای پذیرش گستردهتر داراییهای دیجیتال هموار کرده است به نحوی که در سالهای اخیر صنعت بلاکچین عمیقاً تحت تأثیر جریان سریع سرمایه جهانی قرار گرفته است.
به طور کلی بیت کوین و ارزهای دیجیتال به شدت بیثبات هستند و در عمر ۱۳ ساله خود با افزایش شدید و کاهش قابل توجه قیمتها غریبه نیستند.
از آنجاییکه تجربه نشان داده نوسانات قیمت ارزهای دیجیتال طی الگوهای چرخهای خاصی صورت میگیرد، شناخت چرخه بازار رمز ارزها و داشتن درک درست از چرخههای بازار میتواند برای انواع سرمایهگذاران در این بازار بسیار سودمند باشد.
در ادامه به شناخت چرخه بازار رمزارزها و مراحل آن میپردازیم.
چرخه بازار رمزارزها، و لزوم شناخت آن
نوسانات بازار رمزارزها بخشی طبیعی از فعالیت بازار است. نوساناتی که با افزایش شدید رکوردهای تاریخی قیمتها و سقوط شدید متاثر از کاهش قیمتها است معمولا سرمایهگذاران خرد از بازار خارج میکند. بدلیل غیر قابل پیشبینی بودن میزان نوسانات حتی باتجربهترین سرمایه گذاران و معاملهگران نیز میتوانند غافلگیر شوند.
سرمایه گذار ماهر لازم است علاوه بر شناخت تدابیرپایهای مانند افزایش مقیاس پذیری، امنیت و معرفی بهترین و امن ترین کیف پولهای ارز دیجیتال که از طرف فعلان صنعت و صرافی های صورت میگیرد، باید دانش و آگاهی خود در زمینه بازار رمزارزها بروز کند. در زمینه دانش تجربی معامله گر بازار ارزهای دیجیتال با شناخت درست چرخه های بازار قادر است بیش از دیگران بر فاد (FUD) «شک، عدم اطمینان و ترس» در روند نزولی مسلط باشد، و همچنین میتواند فومو (FOMO) یا احساس روانی « ترس از دست دادن موقعیت» در روند صعودی را کنترل کند.
مراحل چرخه بازار رمزارزها
در هر بازار مالی، چرخههای بازار یک اتفاق طبیعی است. با این حال، چرخههای بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوپا بودن بازار به شیوهای منحصربهفرد عمل میکنند. مشابه سایر چرخههای بازار، چرخه رمز ارزها را میتوان به عنوان دورهای بین بالاترین و پایینترین زمان یک بازار و به طور خاصتر، مراحل میانی آن تعریف کرد که طی آن نوسانات قیمتها رخ میدهد.
از لحاظ تفسیر، تجزیه و تحلیل و عملکرد دارایی چرخه های بازار به طور کلی شامل چهار مرحله مجزا شامل: انباشت، فاز صعودی ، توزیع و فاز نزولی است. چرخههای بازار ارزهای دیجیتال میتواند به کوتاهی چند ماه باشد، یا تا چند سال ادامه یابد.
1. فاز تجمع یا انباشت ((Accumulation))
فاز انباشت در آخرین مراحل روند نزولی، که قیمت داراییها نوسان کمتری دارد، آغاز میشود در این مرحله این احساس که بدترین سناریو به پایان رسیده است شروع شده و فعالان بازار، سرمایه گذاران بزرگ و موسسات نهادی و معاملهگران با تجربه شروع به خرید ارز دیجیتال (https://tabdeal.org/buy-cryptocurrency ) در قیمتهای پایین میکنند. حتی اگر احساسات کلی نزولی باقی بماند، قیمت ها برای سرمایه گذاران سودآور به نظر میرسد.
فاز انباشت را میتوان با یک دوره تثبیت مشخص کرد. روند مشخص است و بلاتکلیفی زیادی در بازار وجود ندارد، مرحله انباشت دوره قیمت گذاری جدید دارایی ها محسوب شده و معمولاً قبل از شروع روند صعودی است. پس از یک دوره طولانی ادغام، مرحله انباشت زمانی به پایان میرسد که احساسات بازار از منفی به خنثی تغییر میکند.
2. مرحله صعودی
در این مرحله، بازار نسبتاً باثبات به نظر میرسد و شروع به صعود میکند. بازیگران قدرتمند خرید دارایی را به مرحله اشباع میرسانند و خرید بیشتر معامله گران باعث تقویت روند صعودی می شود. اگرچه برخی از فروشندگان با فروش دارایی به تخلیه ادامه میدهند، ولی روند کلی همچنان مثبت است.
پس از مدتی، فومو (FOMO) شروع به کار میکند، که اغلب باعث افزایش قیمت دارایی میشود. با افزایش حجم معاملات، ارزش دارایی ها به اوج های (ATH) جدید می رسد. و در ادامه با رسیدن شاخص طمع به بالاترین حد، سرمایه گذاران برجسته شروع به فروش و تخلیه بازار میکنند.
در نهایت، آهنگ رشد قیمتها شروع به کند شدن میکند و باعث می شود، بازار عقب نشینی اندکی را تجربه کند. در این مرحله، ممکن است گروههایی از سرمایهگذاران به دلیل فرصت جدید خرید وارد عمل شوند، که با این اقدام قیمت را به آخرین حد صعودی سوق میدهند. با این حال، از آنجایی که روند صعودی دیگر پایدار نیست، قیمتها به اوج میرسند. مرحله صعودی، گذار از احساسات خنثی به صعودی و به دنبال آن وقوع سرخوشی احساسات است.
3. فاز توزیع (Distribution)
مرحله توزیع را میتوان با تسلط فروشندگان پس از کاهش احساسات صعودی بازار شناسایی کرد. قیمت های بازار پس از یک شناخت بازار نزولی روند صعودی طولانی معمولاً در بازه محدودی در نوسان هستند . معامله گران برجسته احتمالاً در این مرحله سرمایه خود را توزیع کرده یا به بخشی از داراییهای خود را فروش میرسانند، اما رفتار مالی سرمایه گذاران بزرگ توام با احتیاط است، تا تغییرات ناگهانی در قیمت های بازار باعث اصلاحات عمیق در قیمت نشود.
در فاز توزیع علاوه بر احساس طمع، ترکیبی از ترس و امید نیز نسبت به تجدید حیات در بازار وجود دارد. بنابراین فاز توزیع شامل سیگنال های اوج قیمت بوده، والگوهای قیمت نیز مانند الگوی سقف دوقلو و سرو شانه، شکل شاخصهای صعودی را به خود میگیرند. در ادامه با پیشرفت مرحله توزیع ، احساسات بیشتر به سمت منفی تغییر پیدا میکند، تا جایی که حتی یک خبر بد می تواند بر قیمتها تأثیر منفی بگذارد و باعث تشدید فروش شود.
مرحله توزیع نیز با نوسانات بالا مشخص میشود و افرادی که دیرتر وارد میشوند اغلب در پایان بازنده هستند. بسیاری از سرمایه گذاران به قیمت بالا رضایت میدهند یا متحمل زیان اندکی میشوند. این دوره می تواند بسیار کوتاه باشد، اما از شناخت بازار نزولی آنجایی که شامل تثبیت، شکست و عقب نشینی در مقیاسهای کوچک است، ممکن است تا چندین ماه نیز طول بکشد.
4. مرحله نزولی
کاهش قیمت چهارمین و آخرین مرحله از چرخه بازار است. این مرحله برای معاملهگران مبتدی و بیتجربه اغلب ناراحت کننده است. برخی از سرمایه گذاران به جای متحمل شدن زیان، سرمایه گذاری خود را حفظ میکنند. با این حال، زمانی که بازار بیش از نیمی از اوج ارزش خود را از دست میدهد، آنها شروع به فروش میکنند. در واقع جاماندههایی که در مرحله توزیع یا در شروع مرحله کاهش قیمت خرید کرده اند، امید خود را از دست می دهند و برای کاهش ضرر داراییهای خود را می فروشند.
از طرفی چون این شرایط تقریبا نشان دهنده کف قیمتی دارایی است، میتواند یک سیگنال خرید برای سرمایهگذاران اولیه باشد که داراییها را با قیمتهای پایین خریداری میکنند.
سخن پایانی
چرخه بازار رمزارزها براساس تفسیر، تجزیه و تحیل و عملکرد دارایی به 4 مرحله انباشت، فاز صعودی، توزیع و فاز نزولی تقسیم میشود. با توجه به ماهیت ناپایدار بازار رمزارزها و تکرار چرخه بازار، آشنایی و درک درست از چرخه بازار ارزها میتواند با افزایش تسلط بر احساسات منفی (شک، ترس و عدم اطمینان) و کنترل احساس روانی ترس از دست دادن، ضمن ارائه اطلاعات زمانی درست جهت ورود و خروج به بازار یا خرید در قیمتهای پایین، سود معاملهگران را حداکثر نموده و زیانشان را به حداقل برساند.
5 الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال و کاربرد آن ها
شناخت الگوهای قیمتی درتحلیل تکنیکال یکی از بخشهای مهم در بازار سهام است که معامله گران باید آنها را بشناسند. معامله گران با استفاده ازاین تحلیلها خرید و فروش خود را در بازار مالی انجام میدهند. پس شناخت این تحلیلها و استفاده از تحلیلهای تکراری که قبلا از آنها استفاده شده و نتیجه مثبتی دادهاند میتواند شناخت بازار نزولی به ما کمک بزرگی کند. به طور کلی یکی از قابلیتهای بارز تحلیل تکنیکال قابلیت بارز تکرار شوندگی الگوی قیمتی در روند است. ما در این مطلب به بررسی ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت.
به طور کلی مهم ترین این الگوها عبارت اند از: سر و شانه، کف دوقلو، سقف دوقلو، مستطیل، کف و سقف شناخت بازار نزولی ۳ قلو، پرچم. الگوها در تحلیل تکنیکال به کمک میکنند تا بتوانیم به درک بهتری از بازار برسیم و در رابطه با حرکات قیمتی در آینده ذهنیت داشته باشیم.
تعریف الگوی قیمتی
به طور کلی الگوهایی که در نمودار قیمت اوراق بهادار تشکیل میشود را با نام الگوی قیمتی و یا الگوهای تحلیل تکنیکال میشناسیم، این الگوها در هر نقطه و زمانی ممکن است ایجاد شوند. شناسایی نوع الگو پیش از اینکه شکل گیری به حد معینی برسد مهمترین چالشی است که تحلیل گران با آن رو به رو هستند.
انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
الگوها به دودسته کلی ادامه دهنده و برگشتی تقسیم میشوند:
- الگوهای ادامه دهنده: در این الگو، قیمت روندی که در حال حاضر از آن استفاده میشود را ادامه میدهد و آن را توسعه میدهد. الگوی پرچم، مثلث و مستطیل از انواع آن هستند.
- الگویهای برگشتی: در صورت تشکیل یک الگوی خاص در آنها همان روال صعودی قبل را به نزولی تبدیل میکنند.
باید این نکته را دانست که هیچ یک ازاین الگوها اطلاعات دقیق و کاملی به ما نمیدهند وفقط توانایی پیشبینی بالاتری به ما میدهند. در ادامه برخی الگوهای مهم را معرفی میکنیم.
1- الگوی سقف دوقلو یا (double top):
الگوی سقف دوقلو درمقابل الگوی کف دوقلو قرار دارد و در نتیجه معکوس آن است. سادهترین و راحتترین الگوی برگشتی که به راحتی قابل تشخیص میباشد همین الگوی سقف دو قلو و یا double top میباشد. این یک الگوی نزولی است و در زمان برگشت نشان دهنده روند صعودی است.
پدید آمدن این الگو بر روی نمودار تغییر میان مدت یا بلند مدت درروند صعودی را نشان میدهد. این الگو بسیار قوی است و برای شناسایی آن باید منتظرشکسته شدن خط حمایت باشیم. درصد خطا در سقف دو قلو ۹ درصد بوده و احتمال رسیدن به هدف بسیار بالا است.
2-الگوی سر و شانه:
به گفته تعداد زیادی از سرمایه گذاران و تریدرها الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین و معتبرترین الگوها در تحلیلهای تکنیکال به حساب میآید. این الگو دارای سه قله است، دوتای بیرونی آن ارتفاعهای برابری دارند و قلهی وسط از بقیه بالاتر است. الگوی سروشانه دارای ظاهر نموادری خاصی میباشد که شروع روند بازگشتی دارد و نشانگر تغییربازار است.
سر و شانه از لحاظ قدرت دارای دقت بسیار بالایی میباشد و می تواند نشان دهنده روند صعودی یا نزولی در بازار باشد.
3-الگوی کف و سقف دو قلو:
کف و سقف دو قلو یک نمونه الگوی قیمتی بازگشتی و پرتکرار می باشد. همانطور که از نامش پیداست دارای دو سقف یا قله و دوکف یا دره تشکیل شده است. بهترین بازدهی آن پس از حرکات شدید و بلند مدت قیمت محسوب می شود. این الگو نشان دهنده بازگشت قیمت از مسیر قبلی است. در واقع هدف تکنیکالی آن در سقف و کف به اندازه فاصله میان قله ها و دره ها از نقطه شکست است.
4-الگوی کف و سقف سه قلو:
هنگامی که الگوی قیمتی دوقلو در حال شکست سطوح قیمت باشد و خریداران و فروشندگان عمل خود را چندین بار تکرار کنند این نمودار شکل میگیرد. از آنجا که این الگو در ابتدا همان کف و سقف دوقلو بوده است از لحاظ تکنیکالی شباهت بسیاری به آن دارد. یک جریان شناخت بازار نزولی صعودی قبل از الگوی سقف و یک جریان نزولی قبل از الگوی کف قرار دارد. الگوی سقف و کف سه قلو از کمیابترین الگوهای بازگشتی است و به مراتب کمتر از الگوی کف و سقف دوقلو کاربرد دارد.
5-الگوی قیمتی پرچم (flag):
این الگو جزوی از الگوهای ادامه دهنده درزمان کوتاه مدت است. الگوی پرچم در اکثرمواقع پس ازشکل گیری یک جریان قوی دربازارشکل میگیرد. از الگوی پرچم درتشخیص احتمال ادامه یافتن جریان مالی در خلاف جریان قبلی استفاده میشود.
پرچم زمانی در نمودار مشاهده میشود که به صورت پیوسته شاهد حرکات به سوی بالا و پایین در نمودارهای سهامی باشیم که جریان صعودی یا نزولی دارند. در این نمودارها به سختی میتوان قلهها و درهها را به صورت موازی به هم وصل کرد. به طورکلی پرچم نشان دهنده نبود اطمینان به نمودار قیمتی یک سهم است.
جمع بندی:
به طور کلی اگر میخواهید از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی روند در بازار استفاده کنید و یا تحلیل بنیادی باید الگوی قیمتی بازار را که تکرار شوندگی بیشتری دارند را بشناسید. الگوها به شما کمک میکنند تا پیش بینی بهتر و دقیقتری از حرکات قیمتی بازار داشته باشید در نتیجه تریدهای موفقتر و پر سودتری را تجربه کنید. در میان ۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال که در این مطلب مورد بررسی قرار گرفت، الگوی پرچم کاربرد بیشتری دارد و به کرات میتوانید آن را در نمودارها مشاهده کنید.
شناخت بازار نزولی
در بازارهای معاملاتی کارکشن ها خیلی مهم هستند و می توانند سرنخ های خوبی برای ورود به معامله باشند.حال این کارکشن ها در روش پرایس اکشن جبل عاملی دارای انواع مختلفی هستند ،اینکه چه خصوصیاتی دارند ؟چطور شکل می گیرند ؟و چطور باید آنها را در بازار شناسایی کنیم. در این مقاله با ما همراه باشید تا به بررسی انواع اصلاح قیمت و انواع کارکشن یا همان اصلاح ها بپردازیم.
همیشه این مسئله را بدانید که اکستنشن و کارکشن در بازارهای معاملاتی حکم دم و بازدم را دارند، همانطور که ما انسان ها برای زنده بودن و برای ادامه بقا نیاز به این داریم که دم و بازدم را هر دو باهم داشته باشیم و هرگز یکی از آن به تنهایی ما را نمی تواند زنده نگه دارد. برای بازارهای معاملاتی هم دقیقا همینطور است. یعنی هر وقت که دیدید بازار یک حرکت صعودی یا نزولی را بی وقفه دارد تکرار می کند. بدانید که یا آن تایم فریمی که بازار را می بینید تایم فریم مناسبی نیست و باید به تایم فریم بالاتر بروید یا اینکه اگر تایم فریم بالاتر هم نیز همینطور است بدانید که به طور ناسالم و به طور غیر واقعی قیمت در حال رشد کردن است و این در واقع یک حباب است. پس باید دم و بازدم در بازار های معاملاتی وجود داشته باشد.
در روش چارتیکال یا همان سنتیمنتال گذشته بازارهای معاملاتی وقتی که اصلاح دارند. موقعیت ورود به معاملات را برای ما می سازند، حال چه معاملات ادامه دهنده باشند. چه معاملات برگشتی به هر حال این اصلاح ها را نیاز داریم و دلیل اینکه چرا نیاز داریم همان برهان خلف است. که در مقالات بعدی توضیح خواهیم داد.
انواع کارکشن
کارکشن ها هر چند که در جایگاه دم و بازدم بازار هستند و باید وجود داشته باشند تا ما مطمئن باشیم که در یک بازار سالم و پایدار معامله می کنیم اما خود انواع کارکشن هم نیز به ما سرنخ هایی را می دهد . به عنوان مثال الان در بازار چه مقدار نقدینگی است یا در حال حاضر بازار چه مقدار حرکاتی را خواهد داشت.
خوب تا الان فهمیدیم که اکستنشن ها و کارکشن ها نقش بسیار مهمی در سرنخ هایی که در بازارها برای معاملاتی که می خواهیم بگیریم دارند. حال می خواهیم دقیق تر بررسی کنیم که چطور از این سرنخ ها باید استفاده کنیم.
گفتیم که این دم و بازدم در بازارهای معاملاتی اکستنشن ها و کارکشن ها هستند. یعنی ما چه برای معاملات ادامه دهنده چه برای معاملات بازگشتی نیاز داریم. که این کارکشن ها و اکستنشن ها و سرنخ هایی که به ما می دهند. را در نظر بگیریم و به نفع خودمان از آن سرنخ ها استفاده کنیم.
کارکشن استال
یکی از انواع اصلاح ،کارکشن استال می باشد. کارکشن هایی که از جنس استال هستند بعد از اینکه اکستنشن کامل می شود و قیمت می خواهد کارکشن انجام دهد نمی شناخت بازار نزولی تواند بیشتر از 15 درصد مقدار اکستنشن را برگشت بزند و کارکشن شود ،یعنی هنگامی که یک اکستنشن ساخته شده است وبه اندازه ی مثلا 100 پیپ است وقتی می خواهد کارکشن آن شکل بگیرد نمی تواند بیشتر از 15 پیپ یا همان پانزده درصد را اصلاح کند.
فشار موجود در استال یعنی آن معامله گر هایی که با سماجت خودشان و با تمایلات و هیجانات خودشان پول های زیادی را در اعداد بدتر بر اساس تئوری حراج (که در مقالات قبلی برایتان توضیح دادیم)دائما و سرسختانه در حال معامله بوده اند.
آنقدر این فشار هیجانات و تمایلات معامله گران اکستنشن زیاد است که وقتی قیمت میخواهد کارکشن بسازد این فشار نقدینگی اجازه نمی دهد که قیمت بیشتر از 15 درصد اکستنشن را پس بزند، پس حالت استال پیش می آید.اما این حالت استال باید بین 2 تا 5 کندل باشد یعنی آنقدر فشار زیاد باشد. که بیش از این نمی تواند در این منطقه بماند و مجداد حرکت خود را ادامه میدهد.
نکته بسیار مهم درباره استال اینست که استال پس از اسپایک شکل میگیرد شناخت بازار نزولی که اسپایک اولین حرکت یک روند جدید است. که بسیار پر قدرت است و از کندلهای کوچک شروع میشود. و به تدریج کندل ها بزرگ تر میشوند و این یعنی تنها در ابتدای روند ها استال را میتوان یافت. که در مقالات بعد راجب آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.
کارکشن پولبک
حالت بعدی حالت پولبک است . بعد از اینکه قیمت یک اکستنشن داشت می تواند یک کارکشنی را داشته باشد، اما بیشترین حدی که این کارکشن می تواند برگردد 50 درصد است و نباید بیشتر از 50 درصد اکستنشن خودش را اصلاح کند. مثلا در روند صعودی اگر اکستنشن 100 پیپ بوده نباید بیشتر از 50 پیپ ریزش وجود داشته باشد و در غیر این صورت دیگر یک کارکشن نیست و اگر بیشتر از 50 درصد بریزد ، یک اکستنشن می شود که در این صورت با دیدن یک کارکشن ضعیف منتظر می شویم که روند نزولی ادامه پیدا کند .
پس هرگاه که بعد از یک اکستنشن، کارکشن بیش از 15 درصد اما کمتر از پنجاه درصد برگشت شد کارکشنی از نوع پولبک داریم .
حال چرا بیشتر از 50 درصد نباید اصلاح اتفاق بیفتد؟
به این خاطر که فرض بگیرید قیمت برای اینکه اکستنشن صعودی را بسازد در آن باید صد لات معامله انجام شود یا صد هزار قرارداد معامله انجام شود تا آن اکستنشن صعودی ساخته شود .پس یک حرکت پرقدرتی در یک جامعه ای شکل گرفته است که منجر به یک اکستنشن شده است، حال اگر تا پنجاه درصد قیمت خودش را اصلاح کند یعنی آن معامله گرهایی که سازنده ی اکستنشن بوده اند، حال فرقی ندارد که این اکستنشن صعودی باشد یا نزولی ، اگر تا 50 درصد کارکشن را اصلاح کند در واقع هنوز حداقل 50 درصد سازندگان اکستنشن پابرجا هستند و هنوز تمایلاتشان تغییر نکرده است و به طور جدی حرکت قیمت به سمت صعود ضعیف نشده است.
اما فرض بگیرید این اصلاح بیشتر از پنجاه درصد شود و مثلا به 60 درصد برسد، خب وقتی 60 درصد اصلاح کند یعنی صد واحد معاملاتی داشته ایم که معاملات از جنس خرید بوده اند اما 60 درصد اصلاح کرده است یعنی 60 واحد معاملات فروش در بازار آمده است پس 40 واحد معامله ی خرید باقی مانده است و این یعنی جامعه کوچک تری از سازندگان اکستنشن باقی مانده اند.
پس هرچند که ما یک حرکت پرقدرت داشته باشیم آن اصلاح برای ما خیلی مهم است که حتما مطمئن باشیم هنوز جامعه بزرگتر، جامعه ی سازنده ی اکستنشن است، چون اگر به عنوان مثال اصلاح به 60 درصد برسد در واقع جامعه ی قوی تر با این 60 درصد هستند و اگر یک کارکشن برخلاف آن ایجاد شود دیگر حرکت صعودی نیست بلکه می توان گفت که یک حرکت نزولی است.
سخن پایانی
در روش چارتیکال یا همان سنتیمنتال گذشته اصلاح ها یا همان کارکشن ها سرنخ های خوبی برای تشخیص و ورود به معاملات می باشند .این کارکشن ها دارای انواع مختلفی می باشند .کارکشن استال و کارکشن پولبک.
کارکشن استال بعد از اینکه اکستنشن کامل می شود قیمت بیشتر از 15 درصد مقدار اکستنشن را نمی تواند کارکشن بزند.
در کارکشن پولبک هرگاه که بعد از یک اکستنشن، کارکشن بیش از 15 درصد اما کمتر از پنجاه درصد برگشت شد کارکشنی از نوع پولبک خواهیم داشت.
اما نوع دیگری هم از اصلاح وجود دارد که به آن کمپلکس پولبک گفته میشود. که در مقاله بعد به آن می پردازیم با ما همراه باشید.
شناسایی کف بازار با روش توماس بولکوفسکی
روش توماس بولکوفسکی برای شناسایی کف بازار
برای معاملهگری در بازارهای بورسی و کسب درآمد از این طریق لازم است کف بازار را به خوبی بشناسید و زمان مناسب برای خرید سهمهای مختلف را تشخیص دهید. اگر یک سهام را در زمانی که در کمترین قیمت خود، یا کف بازار، قرار دارد خریداری کنید میتوانید آن را با قیمت بالاتری به فروش برسانید و سود زیادی را به دست بیاورید.
به علت کوتاه مدت بودن دورههای معاملهگری، شناسایی کف بازار بسیار مهم است. اگر شما قادر به شناسایی بهترین و مقرون به صرفه بودنترین موقعیتها برای خرید سهام نباشید، این امکان وجود دارد که سهام خود را با مبلغ زیادی خریداری کنید و حتی متحمل ضرر و زیان شوید.
روشهای مختلفی وجود دارند که با استفاده از آنها میتوانید قیمتهای کف بازار را برای هر سهم تعیین کنید. یکی از بهترین و پر کاربردترین روشهای شناسایی کف بازار، شناخت بازار نزولی روشی است که توسط «توماس بولکوفسکی» ارائه شد.
«توماس بولکوفسکی» یکی از بهترین و برجستهترین نویسندگان در حوزه الگوهای نموداری است که متدهایی را برای شناسایی قیمت کف بازار ارائه کرده است.
در این مقاله از سرمایه سازی ضمن معرفی این متدها تلاش کردهایم تا به شما کمک کنیم قیمت کف بازار را تجزیه و تحلیل کنید و مهارتهای معاملهگری خود را افزایش دهید.
اگر میخواهید به یک معاملهگر حرفهای در بازار بورس تبدیل شوید و سود زیادی را از این طریق به دست بیاورید، آشنایی با این متدها برای شما خالی از لطف نخواهد بود.
روش اول شناسایی کف بازار به روش توماس بولکوفسکی: تغیرر روند ۱ ۲ ۳
این روش که توسط شخصی به نام «ویکتور اسپراندو» طراحی شده است و «توماس بولکوفسکی» در کتاب خود آن را معرفی کرده است، روش ۱ ۲ ۳ نام دارد. در این روش لازم است که دو نقطه را در بالاترین و پایینترین قسمت نمودار تعیین کنید و آنها را با یک خط به هم متصل کنید.
سپس این نقاط را نقاط A و C بنامید به طوری که نقطه C در اوج و نقطه A در کف باشد. این خط را به گونهای رسم کنید که برای اولین بار، نخستین نقطه قیمت را پس از پایینترین نقطه نمودار قطع کند و این نقطه اتصال را نقطه ۱ بنامید.
این نقطه، نخستین نشانه برای تغییر روند نمودار است. این روند را روی قسمتهای دیگر نمودار ادامه دهید و نقطه اتصال بعدی را ۲ بنامید. نقطه ۲ میتواند پایینتر از نقطه A یا بالاتر از آن قرار بگیرد.
همچنین بخوانید : کف سازی در بورس
تمامی قسمتهایی که توسط خطوط رسم شده قطع میشوند، توسط فرود خطوط تست میشوند. روند قیمتها در این نمودار نباید نزولی باشد و لازم است سیر صعودی خود را طی کند.
قیمتها را در بالاترین و آخرین نقطه اوج ببندید. برای مثال نقطه اوج B بین نقاط A و ۲ است و تغییر روند ۱ ۲ ۳ در جایی کامل میشود که نقطه ۳ بالاتر از B واقع شود. این روش در ۷۳ درصد مواقع میتواند به شما کمک کند که کف بازار را تعیین کنید.
روش دوم : کف بالاتر
کف بازار میتواند ناشی از اشکال مختلفی باشد. در سال ۱۹۲۹ بازیابی v شکل در اثر یک سقوط شکل گرفت. پس از آوریل ۱۹۳۰ بازار روند نزولی بیشتری داشت و در تاریخ ۱۱ ام سپتامبر همان سال، حالت v شکل به خود گرفت.
این بازار کاهشی در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ در یک کفی شبیه به سر و دوشانه تحتانی به پایان رسید. در سقوطی که در سال ۱۹۸۷ رخ داد، همچنین یک آرایش کف دوگانه با منظره نامناسب اتفاق افتاد. در هر حالتی که در روند سهام یک وضعیت نزولی و کف اتفاق بیفتد، دیر یا زود یک کف بالاتر ایجاد خواهد شد.
چنانچه در تغییرات هفتگی قیمت یک سهام، ایجاد کفهای متعدد جدیدی را مشاهده کنید، خواهید دانست که این سهام هنوز به مرحله کف خود نرسیده است. این کفهها ممکن است با توجه به هفتگی یا ماهانه بودن نمودار به شکل نقطه ۲ بالاتر از ۱ یا به شکل v مشاهده شوند.
در هر یک از این نمودارها میتوانید نقطه کف بازار را ببینید. کفهای بالاتر، نقاط اوج بالاتر نامیده میشوند. چنانچه شما روش ۱ ۲ ۳ را به خوبی تمرین کرده باشید، میتوانید به راحتی از این مرحله عبور کنید. نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که کف بالاتر همیشه پیش از تغییرات کاهشی به افزایشی مشاهده میشود.
روش سوم : بررسی الگوهای نموداری
پس از این که بازار در کف خود قرار گرفت، نمودار به حالت صعودی تغییر میکند؛ اما این زمان، همچنان زمان مناسب برای خرید سهمها نیست. پس از گذشت از یک سیر صعودی، بازار مجددا روند نزولی را از سر خواهد گرفت و با شکست مواجه خواهد شد.
همچنان قیمتها به شدت نزول خواهند کرد و بازار ارقام پایینتری را برای سهام به شما ارائه خواهد کرد. در نهایت قیمتها به یک حد یکنواخت رسیده و در آن حد باقی میمانند.
در آخر زمانی فرا میرسد که قیمتها هم به صعود و هم به نزول علاقمند هستند؛ اما هر کف و اوج در قسمتی بالاتر از مرحله قبلی قرار میگیرند و به طور کلی قیمتها سیر صعودی خواهند داشت. این زمان بهترین زمان برای خرید سهم است.
روش چهارم : لوله های تحتانی
زمانیکه نمودار سهام به نزدیکی بزرگترین فرود خود برسد، لولههای تحتانی به تعداد زیاد و به صف ظاهر میشوند.
پیدایش آنها به این معنا است که بازار به زودی به نقطه کف خود خواهد رسید؛ اما نمیتواند پایدار بودن یا پایدار نبودن بازار را نشان دهد. کفی بعدی که پس از این مرحله ایجاد خواهد شد، همان کف حقیقی بازار است.
پیدا کردن لولهها به مهارت نیاز دارد و کار آسانی نیست؛ اما شاید بتوانید پس از بررسی تعداد زیادی سهام، نهایتا آنها را پیدا کنید.
روش پنجم : پس از روانشناسی شناخت کف بازار
چنانچه از وضعیت سهام خود ناراضی هستید و دائما به فکر فروش آن هستید، احتمالا یک یا دوهفته دیگر بازار به کف قیمتها خواهد رسید؛ زیرا به احتمال زیاد، دیگران هم احساسی مشابه با شما دارند و سهام خود را به سرعت به فروش میرسانند.
همچنین بخوانید : آموزش بورس از صفر
اگر همه شروع به فروش سهمهای خود کنند، بازار با ریزش شدید قیمتها مواجه خواهد شد و طولی نخواهد کشید که قیمتها به کف خود نزدیک میشوند.
سپس در زمانیکه میزان فروشها کمتر میشود، قیمتها مجددا روند صعودی خود را در پیش میگیرند و ارزش سهام افزایش خواهد یافت و بازار از حالت کف خود خارج میشود.
نتیجه گیری
در این مقاله، ۵ روش برای شناسایی کف بازار را که توسط توماس بولکوفسکی توصیه شدهاند به شما معرفی کردیم. استفاده از این روشها، زمان رسیدن قیمتها به کف را تا حدی قابل پیشبینی میکند و شما میتوانید در این زمانها سهامی با قیمت مناسب را خریداری کنید و در موقعیتهای بهتر به فروش برسانید.
روشهای شناسایی کف بازار همواره برای معاملهگران سودمند خواهند بود و به آنها کمک میکنند تا سود بالایی را از معاملات خود دریافت کنند. شما نیز با مطالعه این مقاله میتوانید این روش را آموخته و با انجام آن به سود خوبی دست پیدا کنید.
دیدگاه شما