ارزش گذاری شرکت
چه در صورتی که فرمولی برای سرمایه گذاری بخواهید کسب و کاری را بخرید یا استارت آپ خودتان را بفروشید، باید قیمتی برای آن تعیین کنید. یک سری روش های مختلف برای ارزش گذاری شرکت وجود دارد؛ این ارزش شامل ارزش دارایی ها، ارزش کسب و کارهای مشابه و اندازه پیش بینی شده برای جریان پولی آینده می باشد. حتی در صورتی که شما فردی را برای ارزیابی شرکت استخدام کنید و ارزش یک کسب و کار را با موفقیت برآورد کنید، شناخت روش های محاسبه ارزش برای شما اهمیت زیادی خواهد داشت. برای اینکه بطور دقیقتر بدانید ارزش گذاری چیست، به مقاله آن در سایت مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان (گروه متیس) مراجعه کنید.
برای سفارش خدمات ارزش گذاری شرکت، استارت آپ و … تماس بگیرید.
ارزش گذاری دارایی، ارزش گذاری شرکت، ارزش گذاری استارت آپ، مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان آماتیس (متیس)
چرا ارزش گذاری شرکت اهمیت دارد؟
محاسبه ارزش شرکت در صورت تمایل شما برای خرید یا فروش اهمیت دارد، ولی این مورد تنها دلیل اهمیت ارزش گذاری نیست؛ سایر دلایل ارزش گذاری عبارتند از:
- در صورتی که شما به دنبال تأمین مالی باشید، وام دهنده ها، بانک های سرمایه گذار و سرمایه گذاران مخاطرهآمیز تمایل خواهند داشت که در مورد ارزش شرکت شما مطلع شوند.
- در صورتی که شما دارای شرکتی باشید و شریکتان بخواهد از آن خارج شود، باید ارزش سهم شریکتان از شرکت را محاسبه کنید.
- در یک طلاق هم ارزش شرکت ضرورت پیدا می کند، چرا که دارایی های مربوط به زندگی ازدواجی باید به صورت عادلانه تقسیم شوند.
ارزش گذاری شرکت می تواند یک موضوع اختلاف برانگیز باشد. برای مثال در سناریوی شراکت، ممکن است شریک شما نسبت به سهم واقعی که دارد مقدار بالاتری بخواهد. به همین دلیل روش های ارزش گذاری هدفمند مفید می باشند.
ارزش گذاری شرکت با استفاده از قیمت سهام
زمانی که یک شرکت به صورت عمومی معامله می شود، به راحتی و با استفاده از قیمت سهام می توان ارزش بازاری آن را برآورد کرد. فرض کنید که 500000 سهم یک شرکت به صورت عمومی مبادله شود و ارزش هر سهم در حال حاضر برابر با 20 دلار باشد. در این قیمت ارزش کل شرکت برابر با 10 میلیون دلار خواهد بود.
این روش ساده ترین روش برای مشخص کردن ارزش شرکت است، ولی بهترین روش موجود نیست. قیمت سهم مبتنی بر ارزش درک شده از شرکت است و نشان دهنده ارزش واقعی شرکت نمیباشد. جنبه ذهنی قیمت سهام یکی از دلایل نوسان آن است. استفاده صرف از قیمت سهام برای ارزش گذاری ریسک زیادی دارد، چرا که:
ریسک های استفاده از قیمت سهام در ارزش گذاری
- ممکن است سرمایه گذاران ارزش سهم را بر مبنای موفقیت یک محصول در حال ساخت جدید برآورد کنند. زمانی که یک محصول شروع به کار می کند، ممکن است قیمت ثابتی داشته باشد یا ارزش سهام کاهش یابد.
- سرمایه گذارانی که میخواهند سهام یک شرکت را خریداری کنند، ممکن است ارزش گذاری موثقی از آن کسب و کار نداشته باشند.
- ممکن است سرمایه گذاران رشدی را در آینده پیشبینی کنند که هیچ وقت اتفاق نیفتد.
- ممکن است سرمایه گذاران این فرض را داشته باشند که به دلیل رشد شرکت در یک سال اخیر، همین رشد در سال آینده هم وجود خواهد داشت. هیچ لزومی برای مصداق داشتن این پیشبینی در همه موارد وجود ندارد.
- ممکن است قیمت سهام در واکنش به خبرهای بدی تغییر پیدا کند و نشان دهنده ارزش واقعی شرکت نباشد.
- در صورتی که یک شرکت به صورت سنگین مورد معامله قرار نگیرد، قیمت سهام معنادار نخواهد بود.
البته در صورتی که شرکت شما به صورت عمومی مورد معامله قرار نگیرد (شرایطی که اکثر کسب و کارهای کوچک دارند)، برای تخمین ارزش شرکت به یک روش متفاوت نیاز خواهید داشت و این روش یک تخمین نادرست به شما خواهد داد.
ارزش گذاری شرکت
ارزش گذاری یک شرکت با استفاده از comps
فرمول دیگری که برای تعیین کردن یک قیمت وجود دارد، عبارت از مقایسه کردن شرکت با یک شرکت مشابه است. برای مثال در صورتی که بخواهید کسب و کار خودتان را بفروش برسانید، میتوانید شرکت خودتان را با شرکتهایی مقایسه کنید که در منطقه جغرافیایی شما هستند و در یک صنعت مشابه فعالیت میکنند.
یکی از روشهای مناسب برای بدست آوردن comps عبارت از پیدا کردن کسب و کارهای اخیرا فروش رفته و مشخص کردن قیمت فروش است. یک روش دیگر عبارت از انتخاب کردن یک شاخص همانند نسبت قیمت / درآمدها است که در صورت در دسترس بودن اطلاعات کافی میتوان از آن استفاده کرد.
استفاده از این روش یک سری محدودیت هایی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- این امکان وجود دارد که نتوانید فروشهای قابل قیاس را پیدا کنید.
- در صورتی که اطلاعات مربوط به فروش به روز نباشد، نشان دهنده ارزش بازاری فعلی نخواهد بود.
- شرکتهای محدودی وجود دارند که با هم مشابه هستند. نحوه تعدیل کردن فرمول به منظور نشان دادن تفاوتهای کلیدی (برای مثال ممکن است تجهیزات یک شرکت قدیمی باشد یا کارمندانش آموزش بهتری دیده باشند) به مهارت خاصی نیاز دارد.
برای سفارش خدمات ارزش گذاری شرکت، استارت آپ و … تماس بگیرید.
ارزش دارایی ها
یک ارزیابی مبتنی بر ارزش دارایی ها عبارت از روشی است که به محاسبات ریاضی پیچیدهای نیاز ندارد. در این روش باید ارزش فرمولی برای سرمایه گذاری دارایی های خودتان را جمع کنید، بدهی های خودتان را کسر کنید و در نهایت ارزش کل شرکت خودتان را بدست بیاورید. برای این فرمول ارزش گذاری دو رهیافت وجود دارد که عبارتند از:
- ادامه دادن به فعالیت: در این رهیافت فرض میشود که کسب و کار ادامه پیدا کند و شما داراییهای اصلی خودتان را نفروشید.
- تسویه: در این رهیافت ارزش کسب و کار بر مبنای دریافتی شما در صورت تعطیل کردن آن، فروش داراییهای خودتان و پرداخت بدهیهایتان محاسبه میشود. این فرمول، تخمین حد پاینی را از ارزش شرکتتان ارائه می کند، چرا که فروش های تسویه ای معمولا با قیمت بازاری یکسان نیستند.
یکی از نواقص ارزش گذاری شرکت بر مبنای دارایی این است که یک کسب و کار خوب ارزش بیشتری نسبت به ارزش تجهیزات، ملک ها، موجودی فرمولی برای سرمایه گذاری انبار و سایر دارایی ها دارد.
هزینه شروع فعالیت
یک فرمول دیگر که برای ارزش گذاری شرکت وجود دارد (هر چند که به صورت گسترده استفاده نمیشود)، عبارت از تخمین هزینه شروع همان کسب کار از نقطه صفر است. برای مثال در صورتی که شما یک شرکت تولیدی را بررسی کنید، میتوانید هزینه خرید تجهیزات، اجاره فضای مورد نیاز، خرید ماشین آلات و استخدام نیروی کار را محاسبه کنید. با استفاده از این روش میتوانید ارزش شرکت تأسیس شده را تخمین بزنید.
روش نرخ جریان پول تنزیل شده (DCF)
روش DCF یک روش انعطاف پذیر برای تخمین ارزش شرکت است. ارزشگذاری شرکت با استفاده از DCF در مقایسه با روش ارزیابی دارایی به محاسبات عددی پیچیده تری نیاز دارد. با این وجود در نظر گرفتن میزان درآمد آتی شرکت در این روش باعث میشود که دید مناسبتری در مورد ارزش واقعی شرکت داشته باشیم.
منطق مربوط به مبنا قرار دادن جریان پول نقد برای ارزیابی یک شرکت عبارت از این است که پول آن چیزی است که مالکان میخواهند و به آن نیاز دارند. در صورتی که درآمد آتی شرکت شما شگفتانگیز باشد، ولی جریان پولی شما منفی باشد، نخواهید توانست بدهیهای خودتان، اجارهها و حقوق کارکنانتان را پرداخت کنید.
فرمول محاسبه DCF
- درآمد آتی خودتان را محاسبه کنید. میتوانید درآمد خودتان را بر مبنای پیشبینی رشد ساده تخمین بزنید یا عواملی همانند قیمت، حجم، رقابت و مشتری را در آن دخیل کنید. گزینه دوم زمانبرتر و سخت تر است.
- هزینهها و داراییهای سرمایهای خودتان را مشخص کنید. ترکیب این موارد با درآمد باعث خواهد شد که شما جریان پولی آیندهتان را مشخص کنید.
- ارزش نهایی جریان پولی را مشخص کنید. برای مثال ارزش کل جریان پولی شما بعد از پنج سال چقدر خواهد بود؟
- در نهایت به منظور مشخص کردن ارزش واقعی بر مبنای فرمول های استاندارد، از ارزش نهایی استفاده کنید. در صورتی که جریان پولی شرکت منجر به ایجاد ارزش نهایی 17.5 میلیون دلاری شود و این ارزش برای پرداخت بدهیهای شما کافی نباشد، برای مشخص کردن ارزش پول آیندهتان در زمان حال باید جریان پولی خودتان را تنزیل کنید. عدد به دست آمده نشانگر ارزش شرکت شما خواهد بود.
مزیت های فرمول DCF:
استفاده از DCF برای ارزش گذاری شرکت دارای مزیت های زیادی است که برخی از آنها عبارتند از:
- این روش هیچ نیازی به اطلاعات سایر شرکت ها ندارد.
- می توانید انتظارات و فرضیات خودتان در مورد آینده شرکت را در محاسبات DCF دخیل کنید.
- بر اساس شرایط مختلفی که ممکن است در آینده پیش بیاید، میتوانید از سناریوهای مختلفی در DCF استفاده کنید.
- هرچند که این روش به محاسبات ریاضی پیچیدهای نیاز دارد، ولی با استفاده از Excel میتوانید محاسبات آن را ساده تر کنید.
معایب DCF:
با این وجود ارزش گذاری با استفاده از DCF یک سری معایب هم دارد، که برخی از آنها عبارتند از:
- شما برای مشخص کردن رشد و جریان پولی آتی از یک سری فرضیات استفاده می کنید. همین مورد باعث وسوسه شدن برای خوشبینی بیش از حد می شود.
- تغییر دادن فرضیات منجر به تغییر قابل توجه جریانات پولی آینده میشود.
- تخمین ارزش با استفاده ازDCF یک روش پیچیده است و به همین دلیل احتمال خطا یک احتمال بالا است.
- هرچند که استفاده از اکسل منجر به تسهیل استفاده از روش DCF میشود، با این وجود استفاده از اکسل هم به مهارت و تجربه کافی نیاز دارد.
ضریبی از درآمد
درآمد هم مانند جریان پولی یک ابزار سنجش از میزان درآمدی می باشد که یک شرکت میتواند ایجاد کند. روش ضریب درآمد از این مورد (درآمد) برای ارزشیابی یک شرکت استفاده میکند. در این روش باید درآمد سالیانه فعلی شرکت را حساب کنید، آن را در عددی همانند 0.5 یا 1.3 ضرب کنید و ارزش شرکت را حساب کنید.
تعیین این ضریب در اختیار شما نیست. برای مثال این ضریب در صنعت محصولات خانگی 2.56 و برای صنعت غذا برابر با 1.3 است. استفاده از روش ضریب درآمد برای شرکتی که دارای 360.000 دلاری در هر سال می باشد، در صنعت غذا ارزشی معادل 500.400 و در صنعت محصولات خانگی ارزشی معادل 921.600 را برای شرکت تعیین خواهد کرد.
تحلیل گران کسب و کار به جای اینکه از فرمول ضریب درآمد برای تعیین ارزش شرکت استفاده کنند، از این روش به منظور تعیین یک حد بالا از ارزش شرکت استفاده میکنند.
مازاد و بدهی
بعد از تعیین عددی برای ارزش شرکت، شما فقط با این عدد سروکار خواهید داشت. اکثر روشها هیچ اهمیتی نسبت به پول نقد در دسترس و میزان کل بدهی شرکت قائل نیستند. شما قبل از تعیین ارزش یک شرکت باید این موارد را مد نظر قرار دهید.
برای مثال فرض کنید که میخواهید شرکت خودتان را بفروشید و روش جریان پول تنزیل شده ارزش خالص شرکت را برابر با 560.000 دلار برآورد کند. با این وجود شما یک وام 200.000 دلاری داشته باشید. در صورتی که بدهیها متعلق به شرکت باشد، خریدار فقط حاضر به پرداخت 360.000 دلار خواهد بود.
در صورتی که پول در دسترس شما بیش از پول مورد نیاز برای مخارج فوری باشد، تمایل خواهید داشت تا قیمت کسب و کار خودتان را بالا ببرید و مازاد پول نقد خودتان را به نحوی نشان دهید. همچنین شما میتوانید این مازاد پول نقد را به نحوی از شرکت خارج کنید و بقیه موارد را به خریدار انتقال دهید.
استفاده از یک متخصص
در صورتی که به تنهایی اقدام به ارزش گذاری شرکت نکنید، احتمال انجام دادن این کار به صورت بهتر افزایش خواهد یافت. حتی در صورتی که شما دانش مناسبی نسبت به بحثهای مالی و نرم افزارهای صفحه گسترده (همانند اکسل، اکسس و … ) داشته باشید، باید به این نکته توجه کنید که ارزش گذاری یک مجموعه مهارت تخصصی است. یک ارزیاب حرفه ای نسبت به استفاده از ضرایب مناسب، دادههای مربوط به شرکتهای مشابه، شرایط مربوط به بازار و نحوه استفاد از آنها در شرکتهای منحصر به فرد نسبت به شما تخصص بیشتری دارد.
نکته حائز اهمیت دیگری که وجود دارد عبارت از این است که متخصصان هدفمند هستند. چه در صورتی که شما به دنبال یک استراتژی خروج باشید یا اینکه خودتان را برای خرید یک شرکت مدنظرتان آماده کنید، فقط یک تصور سطحی از این کار خواهید داشت. استفاده از یک متخصص ارزیاب حرفهای باعث خواهد شد که شما از اشتباهات احتمالی دوری کنید.
همچنین یک ارزیابی واقعی منجر به تسریع پروسه میشود. یک ارزیابی حرفه ای نسبت به نحوه قیمت گذاری یک شرکت بمنظور فروش مناسب فرمولی برای سرمایه گذاری آن در محیط بازار فعلی تسلط بیشتری دارد. (منبع: https://economictimes.indiatimes.com/)
انتخاب فرمول ارزش گذاری شرکت
تغییر دادن فرضیات حتی در حین استفاده از یک فرمول (برای مثال استفاده از روش ارزش گذاری DCF برای یک شرکت) باعث میشود که میزان ارزش تخمین زده شده به صورت قابل توجهی تغییر کند. در روشهای ضریبی، تغییر ضریب منجر به بدست آمدن ارزش های متنوعی میشود. استفاده از فرمول ارزش گذاری مبتنی بر دارایی باعث میشود که ارزش تخمینی نسبت به روش ارزش جریان پولی تغییر کند. همچنین ارزش تخمین زده شده در روش Comps ممکن است بالاتر از ارزش تخمین زده شده در اکسل باشد.
اگر بخواهیم شرکت را بفروشیم
در صورتی که هدف شما فروش باشد، باید از روشی استفاده کنید که قیمت تعیینشده توسط آن بهترین قیمت ممکن و در عین حال یک قیمت واقعی باشد. همچنین در صورتی که بخواهید کسب و کاری را بخرید، قیمت تعیین شده علاوه بر اینکه باید تا حد ممکن پایین باشد، بلکه همچنین باید قیمتی باشد که فروشنده را نسبت به قبول آن ترغیب کند. علاوه بر این هیچ علم دقیقی در مورد بهترین گزینه و روش تخمین وجود ندارد. بنابراین در حین ارزش گذاری حتما باید موارد زیر را مد نظر قرار دهید:
- از خودتان بپرسید که چه نیازی به ارزشگذاری دارید. در صورتی که میخواهید مزایا و معایب مربوط به خرید یک شرکت را ارزیابی کنید، باید در مورد سودده بودن این خرید اطمینان کسب کنید. همچنین در صورتی که بخواهید شرکت خودتان را بفروشید، نیازهای متفاوتی خواهید داشت.
- آیا شرکت شما سرمایه سنگینی دارد؟ در صورتی که شرکت شما دارایی سنگینی همانند زمین یا دارایی های مهم داشته باشد، ارزش دفتری دارایی ها ممکن است بالاتر از ارزش تخمین زده شده با استفاده از جریان پولی تنزیل شده یا روش ضریب درآمد باشد.
- نرم های صنعت شما به چه نحوی هستند؟ ارزش گذاری مبتنی بر دارایی بیشتر برای تولید کنندگانی مناسب است که تجهیزات زیادی دارند. در صورتی که شما خدمات حرفه ای ارائه دهید و تجهیزات خاصی نداشته باشید، استفاده ار روش مربوط به ارزش دارایی ها نامناسب خواهد بود.
سایر روش ها
در صورتی که بخواهید وقت خودتان را صرف اینکار کنید، می توانید با استفاده از روش های مختلف تخمین های متعددی را در مورد ارزش شرکت بدست بیاورید. روش استاندارد مورد استفاده بانکداران به این صورت می باشد: بررسی شرکت های قابل قیاس و فروش های اخیر و بعد از آن استفاده از تحلیل جریان پولی تنزیل شده. استفاده از برآورد میانگین این روش باعث می شود که سرمایه گذاران ایده مناسبی در مورد میزان سرمایه گذاری خودشان در یک شرکت بدست بیاورند.
ارزش گذاری در گروه مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان آماتیس
ارزش گذاری شرکت ها در شرایط کرونایی
همه گیری ویروس منحوس کرونا چالشی غیر طبیعی برای متخصصان ارزش گذاری ایجاد کرده، چرا که ما در مورد نحوه برخورد شرکت ها، کسب و کارها و صنایع با محدودیتهای ایجادشده در نتیجهی شیوع کووید 19 و اینکه آیا اقتصادهای جهان قدرت ادامه دادن به فعالیتهای خودشان بطور طبیعی را دارند، آگاه نیستم. بنابراین شرایط خاصی در چنین فضایی حاکم است. جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ارزش گذاری شرکت در شرایط کرونایی، بهتر است به مقالهای که در این خصوص نوشتهایم مراجعه کنید.
برای سفارش خدمات ارزش گذاری شرکت، استارت آپ و … تماس بگیرید.
فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI
معادل ROI نرخ بازگشت سرمایه (Return on Investment) است. این نسبت سود حاصل از سرمایه گذاری را در قالب درصدی از هزینه ی اولیه به شما نشان می دهند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) بصورت درصدی از هزینه ی خرید محاسبه می شود و به سرمایه گذاران نشان می دهد در پروژه X چقدر سود بدست آورده اند. بنابراین این نسبت برای ارزیابی چگونگی عملکرد سرمایه گذاری در اندازه های متفاوت از این نسبت استفاده می شود.
بطور مثال نرخ بازگشت سرمایه در سرمایه گذاری در بورس را می توان با سرمایه گذار دیگر در زمینه املاک مقایسه کرد. در مقایسه دو نرخ بازگشت سرمایه، نوع سرمایه گذاری مهم نیست، زیرا در محاسبه ROI فقط به هزینه ها و سود هر سرمایه گذاری توجه می شود.
محاسبه ROI یکی از پرطرفدارترین نسبت ها در سرمایه گذاری است، مدیران از این نسبت برای مقایسه عملکرد در تجهیزات سرمایه ای استفاده می کنند و از طرف دیگر سرمایه گذاران با این نرخ تشخیص می دهند کدامیک از سهام خریداری شده بازگشت سرمایه بهتری برایشان داشته است.
فرمول نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه، با کم کردنِ هزینه از درآمد کل و تقسیم آن بر هزینه ی کل محاسبه می شود.
ROI = (سود از سرمایه گذاری – هزینه سرمایه گذاری) / هزینه سرمایه گذاری
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) به سادگی انجام می شود اما در عین حال می تواند پیچیده باشد. زیرا هزینه و درآمد کل برای هر فرد می تواند متفاوت باشد. شاید برای یک مدیر، به جای درآمد و هزینه در این فرمول، فروش خالص و هزینه ی کالای فروخته شده مطرح باشد.
یا یک سرمایه گذار که دید جهانی تری دارد، از کل فروش و همه هزینه هایی که در فرایند تولید و فروش محصول پرداخت شده اند استفاده کند.
۲ دلیل محاسبه نرخ بازگشت سرمایه
برای یک کارشناس بازاریابی دیجیتال اندازه گیری ROI دو دلیل اصلی دارد:
- بررسی تأثیر فعالیت های بازاریابی : با توجه به هزینه های زیادی که معمولاً تیم مارکتینگ صرف تبلیغات می کنند، مدیران دوست دارند نتیجه میزان اثرگذاری این تبلیغات را بدانند. محاسبه MROI به بررسی میزان اثرگذاری انواع تبلیغات بر سودآوری شرکت کمک می کند.
- تصمیم گیری برای صرف هزینه در انواع مختلف تبلیغات: می توانید MROI را برای کمپین ها و برنامه های مختلف تبلیغاتی به صورت جداگانه اندازه گیری کنید و با مقایسه، به کمپین های با ROI بالاتر، هزینه های مارکتینگ را بهینه کنید. بررسی MROI در تعیین بودجه بازاریابی، تخصیص بودجه به برنامه ها و کمپین های مختلف کمک می کند.
توسعه نرخ بازگشت سرمایه
به تازگی، سرمایه گذاران و کسب وکارهای خاصی به توسعه شکل جدیدی از ROI به نام بازگشت اجتماعی سرمایه (SROI) علاقه نشان داده اند. SROI ابتدا در دهه پیش توسعه پیدا کرد و تاثیرات اجتماعی پروژه ها را در بر گرفت و تلاش کرد تا افرادی را که تحت تاثیر برنامه ریزی برای تخصیص سرمایه یا سایر منابع هستند را شامل شود.
بازگشت اجتماعی سرمایه (SROI)
طبق نظریه اقتصاد اجتماعی اسکاتلند، "SROI" یا ارزش افزوده سازمان ها از طریق پی گیری منافع اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی، و با دادن ارزش مالی به آنها، قابل ملاحظه است. این شیوه بر اساس اصول حسابداری استاندارد و تکنیک های ارزیابی کیفی سرمایه، صورت می گیرد.
در واقع سرمایه گذاران اجتماعی هم مانند دیگر سرمایه گذاران، در پی آن هستند که بدانند آیا سرمایه آن ها، درآمد اجتماعی دارد یا خیر؟!
بر خلاف دیگر سرمایه گذاری ها، در سرمایه گذاری اجتماعی، سنجش بازده سرمایه به صورت کمّی، امکان پذیر نیست. چراکه نمی توان به طور دقیق و با اعداد و ارقام نشان داد که مقدار بازگشت سرمایه اجتماعی به چه میزان بوده است.
به طور مثال اگر فرد نیکوکاری به یک موسسه خیریه، هدیه ای بدهد، "بازگشت" آن هدیه چگونه خواهد بود؟ چقدر نتیجه "خوب" حاصل خواهد شد؟
اولاً دانستن اینکه چه چیزی "خوب" است، بسیار سخت است و دوم اینکه معنی کردن "خوب" با محاسبات عددی و بر مبنای پول هم امکان پذیر نیست، مثل اینکه بخواهیم یک سمفونی را به شیمی آلی ترجمه کنیم، همچنین شناسایی علت و معلولات در فرآیند کارآفرینی اجتماعی نیز بسیار دشوار است. پس ما فقط می توانیم بگوئیم در این سرمایه گذاری اجتماعی «چند شغل» و «برای چند نفر» ایجاد شده است و. "
نتیجه
در صورت مثبت بودن نرخ بازگشت سرمایه ، می توان آنرا بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن ROI، یعنی کل هزینه ی سرمایه گذاری به علاوه ی مقداری سود، به سرمایه گذار بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایه ی منفی یعنی درآمد آن قدر نبوده که کل هزینه ها را پوشش دهد. پس نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.
این نسبت، ارزش زمانیِ پول را در نظر نمی گیرد. البته برای خرید و فروش ساده ی سهام این حقیقت آن قدرها اهمیت پیدا نمی کند، اما برای محاسبه ی دارایی ثابتی مثل ساختمان یا خانه که هر سال به ارزش آن افزوده می شود، بسیار مهم است. به همین خاطر است که وقتی دریافتی های این فرمول را نسبت به ارزش فعلی محاسبه می کنیم، معمولا مقدار آن تغییر می کند.
پیشنهاد ویژه
شما هم می توانید جزء تیم تولید محتوای انبار آنلاین باشید و کسب درآمد کنید.
نحوه محاسبه سود صندوق های سرمایه گذاری چگونه است؟
در شرایطی که تورم روز به روز ارزش پول را کاهش میدهد، آگاهی مردم نسبت به ضرورت سرمایهگذاری بیشتر از قبل شده است.
- سود صندوق های سرمایه گذاری چگونه محاسبه میشود؟
- نحوه محاسبه سود صندوق های سرمایه گذاری
- بازده روزانه سالانهشده چیست؟
- روش پرداخت سود در صندوقهای مختلف
- گزارش بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری
- جمعبندی
روشهای مختلفی برای تبدیل نقدینگی وجود دارد. بورس و بازار سرمایه یکی از محبوبترینها هستند اما فعالیت در این بازار به دانش، تخصص و البته زمان کافی نیاز دارد. صندوقهای سرمایهگذاری برای افرادی که میخواهند مدیریت دارایی خود را به دست متخصصان بسپارند، یک گزینه عالی محسوب میشوند. در این مطلب به بررسی نحوه محاسبه سود صندوق های سرمایه گذاری میپردازیم.
سود صندوق های سرمایه گذاری چگونه محاسبه میشود؟
صندوق سرمایهگذاری در حقیقت شرکتی است با یک کادر متخصص، که سرمایه را از مردم جمع و در ترکیبی از سهام، سپرده بانکی و اوراق بهادار سرمایهگذاری میکند. بسته به ترکیب داراییهای هر صندوق، سود و البته ریسک آن متفاوت است. همان طور که میدانید، ریسک و سود مهمترین فاکتورهای تصمیمگیری در هنگام سرمایهگذاری هستند. صندوقهای سرمایهگذاری در سهام، سود بالاتر و البته ریسک بالاتری دارند؛ صندوقهای درامد ثابت، سود کمتر و ریسک کمتری دارند و صندوقهای مختلط از نظر ریسک و سود، در فرمولی برای سرمایه گذاری بین دو گزینه قبلی قرار میگیرند.
نحوه محاسبه سود صندوق های سرمایه گذاری
بازده به سودی اشاره دارد که از سرمایهگذاری نصیب افراد میشود. در هنگام سنجش عملکرد هر نوع سرمایهگذاری، افراد معمولا از نرخ بازده استفاده میکنند که به صورت درصدی بیان میشود. این نرخ از تقسیم سود سرمایهگذاری بر سرمایه اولیه ضرب در 100 به دست میآید. به طور مثال اگر شما دو میلیون تومان سرمایهگذاری کرده باشید و پس از مدتی 200 هزارتومان سود به دست آورید، بازده 10 درصدی نصیبتان شده است.
برای محاسبه بازده و سود صندوق های سرمایه گذاری نیز از همین فرمول استفاده میشود. محاسبه بازده صندوقها به صورت دورهای انجام میشود و قیمت ابطال یا فروش واحدها در فرمول به کار میرود.
برای مثال تصور کنید تعدادی واحد صندوق را با قیمت ابطال 200 هزارتومان خریداری کردهاید. پس از یک ماه، قیمت ابطال هر واحد به 220 هزار تومان رسیده است؛ یعنی در این مدت 20 هزارتومان افزایش قیمت داشته است. بنابراین طبق فرمول بالا، بازدهی یک ماهه این سرمایهگذاری 10 درصد بوده است. همین محاسبات را میتوان برای بازدهی، هفتگی، چند ماهه یا سالانه نیز انجام داد.
در مورد صندوقهایی که پرداخت سود نقدی دورهای دارند، باید رقم سود نقدی را نیز در فرمول در نظر گرفت. تصور کنید 200 واحد از یک صندوق را خریداری کردهاید و در سررسید یک ماهه، به هر واحد 20 هزار تومان سود نقدی تعلق میگیرد. قیمت ابطال هر واحد در زمان خرید 100 هزار تومان بوده است و پس از یک ماه به 110 هزار تومان افزایش پیدا کرده است. در این حالت، شما هم از افزایش قیمت واحد سود بردهاید و هم سود نقدی دریافت کردهاید. محاسبه بازدهی در این شرایط، به شکل زیر انجام میگیرد:
با این حساب، شما در دوره یک ماهه، ششصد هزار تومان بازده نقدی داشتهاید.
بازده روزانه سالانهشده چیست؟
علاوه گزارش بازدهیهای دورهای، در وب سایت صندوقهای سرمایهگذاری یک گزارش دیگر نیز به نام بازده روزانه سالانهشده مشاهده میشود. در این گزارش، بازده یک روز خاص در نظر گرفته میشود و بر اساس آن محاسبه میشود که اگر صندوق در سال هر روز به اندازه روز مورد نظر بازدهی داشته باشد، بازده سالانه چقدر خواهد بود. فرمول بازده روزانه سالانهشده به این شکل است:
در این فرمول Rt بازدهی روز مورد نظر و RA بازدهی سالانهشده است.
روش پرداخت سود در صندوقهای مختلف
سود صندوق های سرمایه گذاری از دو طریق در اختیار مردم قرار میگیرد:
- پرداخت نقدی دورهای
- سود حاصل از فرمولی برای سرمایه گذاری افزایش قیمت واحدها صندوق
صندوقهای مختلف طبق آن چه در امیدنامه ذکر شده است، به سرمایهگذاران سود میدهند. اگر روش پرداخت نقدی باشد، دورههای پرداخت نیز مشخص هستند. معمولا دورهها یک، سه یا شش ماهه در نظر گرفته میشوند. در این شرایط، مدیر موظف است طی دو روز کاری پس از پایان هر دوره سود را به حساب سهامداران واریز کند.
پرداخت نقدی بیشتر در صندوقهای درآمد ثابت دیده میشود. این صندوقها برای افرادی که ریسکپذیری پایینی دارند مناسب هستند و پرداخت سود دورهای برای این گونه افراد، جذابیت بسیاری دارد. از این جهت، صندوقهای درامد ثابت به سپردههای بانکی شباهت دارند. پس از پرداخت سود نقدی، ارزش واحدهای صندوق به قیمت مبنا برمیگردد. البته همه صندوقهای درامد ثابت سود نقدی پرداخت نمیکنند. برای نمونه صندوق یاقوت آگاه از نوع درامد ثابت است اما سود آن از طریق افزایش قیمت واحدها به مشتریان میرسد و پرداخت نقدی ندارد. در میان صندوقهای درامد ثابت که در حال حاضر فعال هستند، 51 مورد به صورت ماهانه سود نقدی پرداخت میکنند.
سود صندوق های سرمایه گذاری در سهام معمولا به صورت نقدی پرداخت نمیشود. در میان صندوقهای سرمایهگذاری در سهام که فعلا در بازار فعال هستند، تنها دو مورد تقسیم سود ماهانه دارند. اساسا قیمت سهام نوسانی است و نمیتوان در مورد آن رقم سود مشخصی را تضمین کرد. سود سرمایهگذاری در این صندوقها معمولا از طریق افزایش قیمت واحدها به دست میآید.
در پایان هر دوره میتوانید بازده آن دوره را طبق فرمولی که در بالا ارائه شد محاسبه کنید. اگر واحدها را بفروشید سود به صورت نقدی در اختیارتان قرار میگیرد و اگر نفروشید، ممکن است سود بیشتری به دست فرمولی برای سرمایه گذاری آورید. برای نمونه میتوان به صندوق مشترک آگاه اشاره کرد که پربازدهترین صندوق سرمایهگذاری در بورس تهران است و از زمان تاسیس تا کنون بیش از 10 هزار درصد بازدهی داشته است.
صندوق هستی بخش آگاه نیز از نوع صندوقهای سهامی قابل معامله است و با نماد آگاس شناخته میشود. این صندوق نیز سود نقدی پرداخت نمیکند اما از آغاز فعالیت در سال 94 تا کنون بیش از 650 درصد بازدهی داشته است.
صندوقهای سرمایهگذاری مختلط نیز شرایطی مشابه صندوقهای سهامی دارند و در بیشتر موارد، سود آنها از طریق افزایش بهای واحدها محاسبه میشود. البته صندوق نیکوکاری یکم آگاه از نوع مختلط است و در دورههای سه ماهه سود نقدی نیز پرداخت میکند. این صندوق از زمان تاسیس در سال 90 تا کنون، در حدود 1743 درصد بازدهی داشته است.
گزارش بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری
مدیر هر صندوق موظف است بازده را در طول دورههای زمانی مختلف محاسبه و روی وب سایت منتشر کند. به این ترتیب تمامی سرمایهگذاران به صورت شفاف به اطلاعات عملکرد صندوق دسترسی خواهند داشت. این دادهها باید حداکثر تا ساعت 14 روز کاری بعد از اتمام دوره منتشر شده باشد. در گزارش بازدهی هر صندوق موارد زیر را مشاهده خواهید کرد:
- بازدهی سالانه صندوق از ابتدای تاسیس تا پایان آخرین سال به تفکیک هر سال
- بازدهی سالانه صندوق از ابتدای تاسیس تا پایان آخرین سال مالی به تفکیک هر سال
- بازدهی روزانه صندوق از ابتدای تاسیس به صورت ساده و سالانهشده
- بازدهی صندوق در یک هفته، یک ماه، سه ماه و یک سال گذشته
- نمودار بازدهی صندوق در هر هفته
در این گزارشها، سال مالی و سال شمسی از هم جدا در نظر گرفته شدهاند. موعد سال مالی هر صندوق در تاریخ تاسیس آن صندوق سر میرسد اما منظور از سال شمسی، سال تقویمی است. معمولا در پنل کاربری سرمایهگذاران هر صندوق، امکان محاسبه بازده به صورت شخصی نیز وجود دارد؛ یعنی هر کاربر میتواند بازده سرمایهگذاری خود را با توجه به تعداد روزهایی که از زمان خرید گذشته محاسبه کند.
علاوه بر گزارشهایی که در وب سایت هر صندوق منتشر فرمولی برای سرمایه گذاری میشود، سرمایهگذاران به گزارشهای کلی نیز دسترسی خواهند داشت. مثلا وب سایت fipiran.com اطلاعات کاملی از همه صندوقها ارائه میدهد و امکان مقایسه بین صندوقها را فراهم میکند. در این وب سایت، نوع صندوقها تفکیک شده و بازدهی دورهای هر یک اعلام شده است. این فهرست را میتوان بر اساس بازدهی کم یا زیاد مرتب و با مقایسه همه موارد، بهترین گزینه را برای سرمایهگذاری انتخاب فرمولی برای سرمایه گذاری کرد.
جمعبندی
بازدهی و سود مهمترین فاکتوری است که در هر گونه فعالیت اقتصادی در نظر گرفته میشود. در زمان انتخاب صندوق سرمایهگذاری نیز نوع عملکرد و بازدهی مهمترین معیار تصمیمگیری است. به همین دلیل، دانستن نحوه محاسبه سود صندوق های سرمایه گذاری اهمیت بسیاری دارد. در وب سایت مربوط به هر صندوق گزارش عملکرد دورهای را میتوان مشاهده کرد. وب سایت فیپیران نیز اطلاعات تمامی صندوقها را به نمایش میگذارد و امکان مقایسه عملکرد و میزان سوددهی صندوقها را برای کاربران فراهم میکند. شما میتوانید با مراجعه به وب سایت آگاه اینوست اطلاعات کامل تری در این مورد کسب کنید.
فرمولی ساده برای سرمایهگذاری
اگر به دنبال پیروی از سبکی ارزشمند و مناسب در سرمایهگذاری هستید، وارن بافت الگوی مناسبی برای شما است. سبک و استراتژی این سرمایهدار بنام آمریکایی هماکنون راهگشای بسیاری از فعالان بازار سرمایه است. او که خود را 85درصد بنجامین گراهام و 15درصد فیلیپ فیشر میداند، اکنون بهعنوان استاد و راهنمای برجستهای در امر سرمایهگذاری برای مردم جهان شناخته میشود.
وارن بافت کیست؟
وارن بافِت، کارآفرین، بازرگان، سرمایهگذار و نیکوکار آمریکایی است. بافت در ۳۰ آوریل ۱۹۳۰ زاده شد و بهعنوان موفقترین سرمایهگذار قرن بیستم شناخته میشود. او هماکنون بهعنوان مدیر عامل اجرایی و رییس هیاتمدیره شرکت برکشایر هاتاوی فعالیت میکند.
وی امروزه از طریق شرکت برکشایر هاتاوی، کنترل و مدیریت شرکتهای تابعه و فرعی فراوانی را بر عهده دارد که بهعنوان نمونه میتوان به گایکو، دیری کوئین، هاینز و مارس اینکورپوریتد اشاره کرد.
وی همچنین دارای سهام قابلتوجهی در شمار زیادی از شرکتها است که مشهورترین آنها عبارتند از: ولز فارگو، شرکت کوکاکولا، آمریکن اکسپرس و آیبیام.
وارن بافت در سال ۲۰۰۸ بهعنوان ثروتمندترین فرد جهان معرفی شد. وی هماکنون پس از بیل گیتس و کارلوس اسلیم، در رتبه سوم از فهرست میلیاردرهای جهان در سال ۲۰۱۴ قرار دارد.
سبک و استراتژی بافتی
فرمــول بافــت بــرای سرمایهگذاری به مانند سایر قواعد موجود در این زمینه چندان پر پیچ و تاب نیست، اما سادگی آن نیز به مفهوم بیزحمت بودن کار نیست. بافت برای تصمیمگیریهای خود از 12 اصل کلیدی بهره برده که میتوان آنها را در دستههای کسبوکار، مدیریت، اقدامات مالی و ارزش قرار داد. البته اصول بافت در ظاهر کلیشهای و قابل فهم به نظر میرسند، اما سختی این اصول در مرحله اجرا رخ مینماید. بهعنوان نمونه در یکی از اصول این پرسش مطرح میشود که آیا مدیریت صاحبان سهام باید صاف و صادقانه باشد؟ این پرسش ساده است، فهم آن هم کاری ندارد اما پاسخ به آن چندان ساده نیست. برعکسش هم ممکن است؛ مفاهیمی که بهظاهر پیچیده بهنظر میآیند اما در واقع در مرحله اجرا ساده هستند، بهعنوان مثال، عبارت «ارزش افزوده اقتصادی» از این دست است. ارزش افزوده اقتصادی معیار اندازهگیری عملکردی است که راههای منجر به افزایش یا از بین رفتن ارزش شرکت را بهدرستی محاسبه میکند. این معیار نشاندهنده سود باقیمانده پس از کسر هزینههای سرمایهای است. درک محاسبه کامل ارزش افزوده اقتصادی چندان ساده نیست، اما یکبار فهمیدنش برای همیشه کافی است و بعد از آن میتوان بهراحتی ارزش افزوده اقتصادی را محاسبه کرد.
همچنین «روش» بافت برای سرمایهگذاری را میتوان هسته اصلی کارش دانست؛ سرمایهگذاری به سبک سنتی که توان انعطاف پذیری در شرایط مدرن را دارد. در واقع یکی از مهمترین روشهای بافت برای موفقیت این است که فرصت انعطافپذیری و تطبیق با شرایط موجود را برای خود فراهم آورده است. نکته دقیقا همینجاست، بازرگانان و سرمایهگذاران امروز خیلی راحت میتوانند بر اصول و قوانینشان پافشاری کنند، درحالیکه رمز موفقیت میتواند کوتاه آمدن باشد. دقت کنید که این انعطافپذیری باید ریزبینانه و زیرکانه باشد.
دسته اول: کسبوکار
بافت مصرانه خود را در طول فعالیت این سالهای طولانی به «چرخه رقابت» محدود کرد؛ بدین معنا که تنها سراغ کسبوکارهایی رفت که توان درک و تحلیل آنها را داشت. در واقع آنطور که رابرت جی. هاگستروم در کتاب «روش سرمایهگذاری بافت» نوشته، موفقیت در سرمایهگذاری بیش از اینکه به میزان دانستهها ربط داشته باشد، به توانایی در تحلیل ندانستهها با دیدی واقعگرایانه بازمیگردد. بافت این درک عمیق از کسبوکار را بهعنوان پیشنیاز برای پیشبینی آینده آن قرار میدهد.
اگر درک درستی از یک کسبوکار نداشته باشید، چگونه میتوانید از پس انجام آن برآیید؟ هدف هریک از اصول کسبوکاری بافت رسیدن به یک طرحریزی قوی و مستحکم است. برای این کار سه مرحله را باید طی کرد. اول تحلیل کسبوکار و نه شرایط بازار، اقتصاد و سرمایهگذار و سپس سابقه اجرایی باثبات و در نهایت هم استفاده از دادههای بهدست آمده برای تعیین اینکه آیا کسبوکار موردنظر ارزش سرمایهگذاری بلندمدت را دارد یا خیر.
دسته دوم: مدیریت
سه اصل مدیریتی بافت به ارزیابی کیفیت مدیریت کمک میکند؛ این بخش از کار را شاید بتوان سختترین بخش تحلیلی برای سرمایهگذاران دانست. بافت میپرسد: «آیا مدیریت منطقی است؟» به شکل دقیقتر، آیا زمانی که بحث درآمدهای سرمایهگذاری مجدد (حفظ سرمایه) و بازگشت سود به سهامداران بهعنوان سود سهام به میان میآید، مدیریت عاقلانه است؟ این یک سوال اساسی است، چون پژوهشهای گوناگون نشان دادهاند که اصول مدیریتی، به طور کلی فرمولی برای سرمایه گذاری به جای اینکه از گردش پول به شکلی که ارزش سهام سهامداران را افزایش دهد، استفاده کنند حریصانه به دنبال سود بیشتر و همزمان بهطور طبیعی در پی ایجاد امپراطوری و معیارسازی هستند. اصل دیگر مدیریت، میزان صداقت آن با سهامداران است؛ بدین معنا که آیا اشتباهاتش را میپذیرد؟ سومین اصل اما به دنبال تیمهای مدیریتی است که در برابر «فعالیت از سر حرص و طمع» و فرمولی برای سرمایه گذاری تکرار استراتژیها و تکنیکهای رقابتی مقاومت کنند. پرسش اصل سوم این است: «آیا مدیریت در برابر ضرورتهای سازمانی از خود مقاومت نشان میدهد؟ این اصل ارزش خوب فهمیدن را دارد چون مجبورتان میکند که میان بسیاری از پارامترها تفکیک قائل شوید. بهعنوان نمونه، میان تکرار کورکورانه، استراتژی رقابتی و پیشی گرفتن از شرکتی که در بازار اول است باید تفکیک قائل شد.»
اقدامات مالی
بافت بیشتر روی بازده فرمولی برای سرمایه گذاری حقوق صاحبان سهام (ROE) تاکید دارد تا درآمد هر سهم. بازده حقوق صاحبان سهام میزان کارایی یک شرکت را در خلق سود خالص برای سهامداران نشان میدهد. در واقع این نسبت بیان میکند که بنگاه اقتصادی بهازای هریک واحد سرمایهگذاری سهامداران، چه میزان سود خالص برای آنها کسب میکند. اکثر دانشجویان میدانند که بازده حقوق صاحبان سهام میتواند با سرمایه قرض گرفته شده برای سرمایهگذاری (نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام) دستخوش تغییر شود و در نتیجه از لحاظ تئوریک تا حدی نسبت به استاندارد بازگشت سرمایه در مرتبه پایینتری قرار گیرد. البته که بافت این موضوع را درک میکند، اما بهجای سنجش سرمایه قرض گرفته شده برای سرمایهگذاری بهصورت مجزا، شرکتهای دارای کمترین سرمایه قرض گرفته شده را ترجیح میدهد. او همچنین بهدنبال حاشیه سود بالا است.
دو اصل مالی نهایی او اساس تئوریک مشترکی با اقتصاد ارزش افزوده دارند. اصل اول به چیزی نگاه میکند که او نامش را «درآمد صاحب سهام» میگذارد که گردش پول موجود برای صاحبان سهام در آن ضروری است. بافت این امر را درآمد خالص بهعلاوه استهلاک و کاهش بها، منهای هزینههای سرمایهای، منهای نیاز اضافی به سرمایه در گردش تعریف میکند.
بافت همچنین «فرض یک دلار» را دارد که براساس این پرسش شکل گرفته است: ارزش بازاری یک دلار اختصاص یافته به هر یک از دلارهای سود انباشه چقدر است؟ این معیار شباهت زیادی به ارزش افزوده بازار دارد که نسبت ارزش بازار به پول سرمایهگذاری شده است.
ارزش
در این دسته، بافت به دنبال برآورد ارزش ذاتی شرکت است. بافت سود آینده صاحبان سهام را طرحریزی میکند و سپس به زمان حاضر بازمیگردد! به یاد داشته باشید که اگر سایر اصول بافت را به کار گرفته باشید طرحریزی سودهای آینده طبق تعریف ارائه شده سادهتر است، چون پیشبینی سودهای دارای سابقه و باثبات آسانتر است.
بافت همچنین اصطلاح «خندق» را در سرمایهگذاری باب کرد. خندق «چیزی است که باعث رسیدن یک سود شفاف به یک شرکت در مقایسه با دیگران میشود و آن شرکت را از تاخت و تاز رقبا مصون میدارد.» آقای بافت در یک چرخش از مسیر تئوریک که شاید تنها برای خودش پاسخگو است، سود طرحریزی شده را براساس نرخ بازده بدون ریسک محاسبه میکند.
با توجه به تمام آنچه گفته شد به نظر میرسد پیروی از آقای بافت راهکاری مناسب و مطمئن برای تبدیل شدن به یک سرمایهگذار موفق است.
حساب سرمایه چیست و افزایش و کاهش آن در اسناد حسابداری چگونه ثبت می شود؟
در هر بنگاه اقتصادی، سرمایه گذاری معمولا با این هدف انجام می شود که مثلا پس از گذشت یک سال مالی، سرمایه اولیه به رقم بالاتری افزایش یابد. یعنی در اثر کار و تلاش در جهت اهداف شرکت، سود حاصله موجب افزایش سرمایه طی یک دوره مالی شود و وضعیت زیر تحقق باید:
سود + سرمایه اولیه= سرمایه پایان دوره مالی
برداشت یا افزایش سرمایه توسط شرکا و اثر آن بر حساب سرمایه
حال بررسی می کنیم که افزایش و کاهش در سرمایه چگونه در حسابداری ثبت می شود.
در طول دوره مالی اتفاق می افتد که صاحبان شرکت برای تامین هزینه ها و مصارف شخصی خود، مبالغی از صندوق برداشت نمایند. این برداشت ها اگر چه اثر کاهش دهنده در سرمایه دارد ولی ثبتهای لازم به منظور کاهش سرمایه در حساب سرمایه انجام نشده و این ثبت ها در حساب دیگری به نام حساب برداشت انجام می گیرد. به این ترتیب میزان سرمایه اولیه و نیز جمع برداشتهای صاحب یا صاحبان شرکت مشخص و معلوم باشد.
در عین حال، علت امر آن است که برداشت با فرض تحصیل سود و از محل آن انجام شود. بدیهی است با انجام برداشت، حساب صندوق که یکی از حسابهای دارایی است معادل مبلغ برداشت شده کاهش می یابد. برای برقراری معادله اصلی ترازنامه، چون این امر ارتباطی با بدهی های شرکت ندارد، پس باید حساب درایی دیگری افزایش و یا سرمایه کاهش یابد.
حتما مقاله گروه حساب دارایی و بدهی را دقیقتر بشناسید را مطالعه کنید.
برداشت صاحب شرکت اگر چه به عنوان بدهی وی به شرکت میتواند تلقی شود ولی به عنوان دارایی قابل شناسایی نیست، زیرا صاحب شرکت آن را با فرض استرداد مجدد به شرکت برداشت نکرده است.. از طرف دیگر کسر آن از سرمایه به دلیل ضرورت انعکاس سرمایه اولیه و نیز مشخص بودن رقم جمع برداشت های طی دوره صحیح به نظر نمی رسد. بنابراین تلقی حساب برداشت به عنوان سرمایه و نشان دادن آن با علامن منفی در سمت چپ معادله اصلی حسابداری یا معادله ترازنامه مناسب تر خواهد بود:
دارایی ها = بدهی ها + (برداشت – سود) + سرمایه
و سرمایه در پایان دوره مالی از فرمول زیر قابل محاسبه است:
(برداشت – سود) + سرمایه اولیه= سرمایه در پایان دوره مالی
از طرفی ممکن است صاحب یا صاحبان شرکت، برای توسعه فعالیت های موضوع هدف در طی دوره مالی، مبالغ دیگری را مجددا سرمایه گذاری کنند. با توجه به مجموعه مطالب گفته شده، میزان سرمایه شرکت در پایان دوره مالی از فرمول زیر قابل احتساب خواهد بود:
(برداشت – سود) + سرمایه گذاری مجدد + سرمایه گذاری اولیه = سرمایه پایان دوره مالی
و اگر شرکت، در طی دوره مالی با زیان مواجه شده باشد فرمول به صورت زیر در خواهد آمد:
(برداشت + زیان) – سرمایه گذاری مجدد + سرمایه گذاری اولیه = سرمایه در پایان دوره مالی
در فرمول های فوق مفهوم و عمل کسر برداشت از سود و افزایش برداشت به زیان در پرانتز نشان داده شده است تا نشان دهد صاحبان شرکت با فرض تحصیل سود عمل برداشت را انجام داده اند.
به طور خلاصه میتوان گفت مابه التفاوت سود و برداشت و یا جمع زیان و برداشت در پایان دوره مالی در جمع مبالغ سرمایه اولیه و سرمایه گذاری مجدد اثر گذاشته و میزان سرمایه در پایان دوره مالی را مشخص می کند.
دیدگاه شما