حاشیه سود چیست


حاشیه سود چیست؟

برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم می شوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند.

حاشیه سود یکی از نسبت­های سودآوری است که از تقسیم درآمد خالص بر درآمد، یا سود خالص بر فروش به دست می آید.

به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، درآمد یا سود خالص ممکن است با تفریق همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست آید.

اگر چه چند نوع مختلف حاشیه سود حاشیه سود چیست وجود دارد، مثل حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود خالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود قبل از مالیات، اما اصطلاح حاشیه سود اغلب برای اشاره به حاشیه سود خالص مورداستفاده قرار می گیرد.

روش محاسبه حاشیه سود به شکل فرمول زیر نمایش داده می شود:

برای محاسبه حاشیه سودهای مختلف، انواع این سودها بر فروش خالص تقسیم می شوند تا برای اهداف متفاوت مورد استفاده قرار گیرند.

حاشیه سود را به صورت درصد نمایش می دهند و درواقع این نسبت نشان می دهد از یک تومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. به عنوان مثال حاشیه سود 30 درصد نشان می دهد 1000 تومان فروش محصولات شرکت، 300 تومان سود خالص به دست آمده است .

کاربردهای حاشیه سود

حاشیه سود نسبتی مفید است که می تواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبه های حاشیه سود چیست عملکرد مالی یک شرکت کمک کند.

در سطح ابتدایی، حاشیه سود پایین می تواند این طور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی درفروش تجربه کند، حاشیه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی و یا حتی منفی به منجر می شود.

حاشیه سود پایین می تواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال اگر حاشیه سود شرکتی کم باشد، می تواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکت ها در همان صنعت داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج می برد.

حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه داشتن هزینه هاست. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیافتد، مثلاً شرکت به نسبت فروشش موجود کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی را استخدام کرده و یا در فضای بیش ازحد بزرگی فعالیت می کند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست.

از طرف دیگر حاشیه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینه هایش به نسبت رقبا دارد.

حاشیه سود همچنین می تواند جنبه های خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص کند. به طور مثال حاشیه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.

محدودیت های حاشیه سود

گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازه گیری سودآوری شرکت ها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیت هایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیت ها را در نظر بگیرند.

اگرچه حاشیه سود می تواند برای مقایسه شرکت ها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکت ها در یک صنعت خاص و با مدل های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکت ها در صنایع متفاوت اغلب مدل های کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسه ای بین حاشیه های سود آن ها تقریباً بی معنی است. به طور مثال، شرکت هایی که اجناس لوکس می فروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکت های تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین طور ممکن است این شرکت ها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند.

محاسبه حاشیـه سود برای شرکت هایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آن ها هیچ سودی ندارند.

انواع حاشیه سود

چند نوع مختلف از حاشیه سود وجود دارد که سرمایه گذاران و تحلیل گران از آن ها برای اندازه گیری عناصر خاص سود یک شرکت بهره می جویند.

یکی از آن ها، حاشیـه سود ناخالص است که سود ناخالص را (درآمد منهای هزینه کالاهای فروخته شده شامل نیروی کار، مواد و هزینه سربار) بر فروش خالص تقسیم می کنند. این نوع از حاشیـه سود دارای محدودیت هایی است، مثل اینکه مدیریت ممکن است اغلب کنترل کمی بر هزینه مواد داشته باشد و لذا حاشیـه سود ناخالص برای تعیین کیفیت مدیریت مفید نیست. به علاوه، صنایع بدون فرآیند تولید، هزینه های فروش خیلی کمی داشته یا هزینه فروش ندارند، پس حاشیـه سود ناخالص بیشتر برای در نظر گرفتن شرکت هایی که کالا تولید می کنند، سودمند است.

یک نوع محبوب از حاشیـه سود، حاشیه سود عملیاتی است که سود عملیاتی را (درآمد منهای هزینه ها، هزینه های عمومی و اداری) بر فروش خالص تقسیم می کند.

سرمایه گذاران و تحلیل گران ممکن است از حاشیه سود قبل از مالیات هم استفاده کنند که درآمدهای قبل از مالیات را (درآمد بدون کسر هزینه های مالیاتی) بر فروش خالص تقسیم می کند.

سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص چیست؟ به همراه جزئیات

سود-خالص

در تجزیه ‌و تحلیل صورت‌های مالی با اقلام و حساب‌های متفاوتی سروکار داریم که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص اشاره کرد که از زیرمجموعه‌های نسبت‌های سودآوری در بحث نسبت‌های مالی است. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد به سؤالاتی پاسخ دهیم که ممکن است در ذهن برخی از علاقه‌مندان به بازار‌های مالی باشد. بنابراین ابتدا تعریف سود ناخالص را مطرح خواهیم کرد و به فرمول سود ناخالص اشاره می‌کنیم، سپس درباره‌ی برخی از تفاوت‌های آن با سود خالص و سود عملیاتی صحبت کرده و سرانجام به سراغ نسبت حاشیه سود ناخالص خواهیم رفت. در پایان نیز این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی محاسبه و تحلیلی کوتاه درباره‌ی آن ارائه خواهیم کرد. پس تا انتهای این مقاله همراه آکادمی دانایان باشید.

حاشیه سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص همان‌طور که از نام آن پیداست از اقلام مربوط به‌ صورت سود و زیان شرکت‌ها است. در واقع، سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینه‌های مربوط به ساخت و فروش محصولات خود یا هزینه‌های مربوط به ارائه خدمات به دست می‌آورد. به ‌عبارت‌ دیگر سود ناخالص از تفاوت بین درآمد فروش و بهای تمام‌ شده‌ی کالای فروش ‌رفته به دست می‌آید. در برخی از منابع از آن به‌ عنوان سود فروش یا درآمد ناخالص نیز یاد کرده‌اند. البته اگر در بخش فروش اقلامی مانند برگشت از فروش و یا تخفیفات وجود داشته باشند باید ابتدا آن‌ها را از مبلغ فروش کسر کرده و سپس به سراغ کسر بهای تمام ‌شده‌ی کالای فروش ‌رفته از آن برویم.

بهای تمام ‌شده‌ی کالای فروش‌ رفته، شامل تمام هزینه‌هایی می‌شود که مستقیماً با تولید محصول در ارتباط است. طبیعتاً این هزینه‌ها می‌تواند هم شامل مواد خام مصرفی و هم هزینه‌های نیروی کار بدنه‌ی تولید باشد. این قلم از صورت سود و زیان، به‌تنهایی از طریق حساب موجودی کالا محاسبه می‌شود.

سود ناخالص نشان دهنده‌ی چه حاشیه سود چیست چیزی است؟

سود ناخالص فقط هزینه‌های متغیر را شامل می‌شود و بدون درنظرگرفتن هزینه‌های ثابت، کارایی شرکت را در استفاده و بهره‌گیری از نیروی کار و منابع خود، ارزیابی می‌کند. منظور از هزینه‌های ثابت، هزینه‌هایی هستند که ارتباطی با سطح تولید ندارند. این هزینه‌ها می‌توانند شامل هزینه‌های تبلیغات، حاشیه سود چیست اجاره، بیمه و حقوق کارکنانی که مستقیماً درگیر تولید نیستند و حتی مخارج تهیه‌ی لوازم اداری باشند.

تفاوت سود ناخالص با سود خالص و سود عملیاتی

همان‌طور که در مقاله‌ی مربوط به سود خالص نیز اشاره کردیم، ریشه ی تفاوت بین سود ناخالص، سود خالص و سود عملیاتی در اقلامی که برای دستیابی به آن‌ها، باید اضافه و کم بشوند نهفته شده است. طبق تعریف سود ناخالص از تفاوت بین فروش و بهای تمام‌ شده‌ی کالای فروش رفته با در نظر گرفتن حساب برگشت از فروش و تخفیفات به دست می‌آید و برای دستیابی به رقم سود عملیاتی باید ارقامی را به آن اضافه و از آن کم کرد. از جمله اقلامی که باید کسر گردد می‌توان به هزینه‌های فروش، اداری و عمومی و همین‌طور سایر هزینه‌های عملیاتی اشاره کرد. رقم مربوط به سایر درآمدهای عملیاتی نیز باید افزوده شود تا در نهایت به عدد مربوط به سود عملیاتی برسیم.

در این جا هم مجدداً باید اقلامی را اضافه و کم کنیم تا بتوانیم سود خالص را شناسایی کنیم. از جمله مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اقلامی که در این بخش خصوصاً برای شرکت‌هایی که از اهرم مالی استفاده می‌کنند، کسر می‌شود، هزینه‌های مالی است. سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی چه ناشی از سرمایه‌گذاری‌ها و چه ناشی از اقلام متفرقه نیز بنا به مثبت یا منفی بودنشان در این بخش اضافه یا کم می‌شوند. اما در نهایت آخرین رقم تأثیرگذاری که در این فرآیند وجود خواهد داشت، هزینه‌ی مربوط به مالیات است. این روند تغییرات و گذر از سود ناخالص به عملیاتی و سپس سود خالص به‌ خوبی در صورت سود و زیان شرکت‌ها قابل ‌مشاهده و رهگیری است.

نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود ناخالص زیرمجموعه‌ای از نسبت‌های سودآوری در نسبت‌های مالی بوده و با استفاده از آن می‌توان سلامت مالی شرکت در بهره‌گیری از منابع در اختیارش را ارزیابی کرد. این شاخص معمولاً به طور درصدی بیان می‌شود و عدد آن از تقسیم میزان سود ناخالص بر فروش به دست می‌آید. برای تحلیل این نسبت مانند سایر نسبت‌های مالی، تحلیل‌گران روند تغییرات آن را برای یک شرکت یا صنعت ارزیابی می‌کنند چرا که صرفاً نگاه به ارقام به‌دست‌آمده سود ناخالص و حتی نسبت حاشیه سود ناخالص، به‌ تنهایی بیان‌گر مطلب خاصی نیست.

با توجه‌ به تعریف به‌ سادگی می‌توان فهمید که این نسبت از دو طریق، ممکن است تغییر کند. یکی از روش‌ها تأمین مواد مورد نیاز شرکت با قیمت پایین‌تر است. یعنی اگر شرکت بتواند تأمین‌کنندهی ارزان‌تری برای مواد اولیه‌ی خود پیدا کند و یا توان گرفتن تخفیفات بیشتری داشته باشد، می‌تواند از طریق کاهش میزان بهای تمام ‌شده‌ی کالاهایش بر افزایش سود ناخالص و سپس افزایش نسبت حاشیه سود ناخالص اثر بگذارد. این دلیل خود به‌تنهایی تبدیل به عاملی شده تا شرکت‌های بزرگ‌تر برای تأمین بهتر کالاهای اولیه‌ی مورد نیازشان به سراغ سرمایه‌گذاری و احداث شرکت‌های زیرمجموعه‌ی فعال در زمینه مواد اولیه‌شان بروند.

روش دیگر توجه به استراتژی‌های قیمت‌گذاری مختلف برای بالا بردن ارزش فروش با ثابت نگه‌داشتن میزان بهای تمام شده، البته با توجه‌ به ویژگی­‌های بازار رقابتی است. چرا که اگر قیمت­‌های بالایی تعیین شوند ممکن است خودبه‌خود سبب خارج‌شدن شرکت مدنظر از بازار فعال در آن شود.

نسبت حاشیه سود ناخالص تبیین‌کننده‌ی چه چیزی است؟

نوسان شدید نسبت حاشیه سود ناخالص می‌تواند نشان‌دهنده‌ی مدیریت ضعیف و یا محصولات ضعیف یک شرکت باشد. البته در برخی از موارد ممکن است این نوسانات دلایل منطقی داشته باشند. برای مثال تغییر مدل کسب‌وکار ممکن است نیاز به سرمایه‌گذاری‌های بالایی داشته باشد و پس از آن هم در کوتاه‌مدت برخی هزینه‌های تولید را تحت‌تأثیر قرار بدهد و روی نسبت تأثیر بگذارد. اما در چنین شرایطی تغییرات نسبت نمی‌تواند به معنای عملکرد ضعیف شرکت باشد. مورد دیگر که باید حتماً به آن توجه داشت حاشیه سود چیست تفاوت این نسبت بین صنایع مختلف است. از این رو بهتر است تا این نسبت را علاوه بر مقایسه در قالب روندی چندساله به‌صورت مقایسه‌ای بین چند شرکت هم‌گروه و شاغل در یک صنعت استفاده کنیم.

غالباً در بخش خدمات به دلیل پایین‌تر بودن هزینه‌های تولید، این نسبت مقدار بالاتری را نسبت به صنایع دارد اما این لزوماً به معنای سودآورتر بودن شرکت‌های خدماتی نسبت به تولیدی نیست و باید سایر پارامترها و اقلام نیز در نظر گرفته شود.

نمونه‌ای از تحلیل نسبت حاشیه سود ناخالص

در ادامه‌ی این مقاله نسبت حاشیه سود ناخالص را برای سه نماد منتخب دارویی بورس تهران محاسبه کرده و تحلیلی مختصر نسبت به آن ارائه خواهیم کرد.

همانطور که در جدول ملاحظه می‌کنید کاملاً واضح است که اگر به دنبال سرمایه‌گذاری در صنعت دارویی باشیم بهترین عملکرد را در طول سنوات مورد بررسی، شرکت داروسازی سبحان داشته است. عملکرد این شرکت همواره بالاتر از میانگین صنعت بوده و البته جا دارد به این نکته نیز اشاره کنیم که صنعت داروسازی نسبتاً حاشیه سود قابل ‌توجهی را در طول این سال‌ها داشته است و به‌خودی‌خود می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشد. حال از این‌ بین انتخاب شرکت داروسازی سبحان با میانگین بالاتر از این متوسط صنعت می‌تواند قابل‌توجه قرار گیرد.

درباره نماد دپارس یک نکته قابل‌توجه وجود دارد. در ابتدای سنوات مورد بررسی نسبت حاشیه سود ناخالص برای این شرکت پایین‌تر از میانگین بوده است. در سال دوم مدنظر تقریباً برابر با متوسط صنعت و در سال‌های بعد از آن حاشیه سود ناخالص این شرکت بیشتر از متوسط صنعت بوده و روندی صعودی را در پیش گرفته است و اگر این روند ادامه‌دار باشد در صورت نبود نکات منفی خصوصاً در زمینه‌ی هزینه‌های مالی و کنترل آن‌ها چه‌بسا بتوان آینده‌ی خوبی را برای این شرکت متصور بود. اما این‌که چنین استنباطی صحیح باشد کاملاً وابسته به سایر آیتم‌های درآمدی و هزینه‌ای عملیاتی و غیرعملیاتی و همین‌طور هزینه‌های مالی است که می‌تواند این مقایسه را بر هم بزند. تحلیل این نمادها را با در نظر گرفتن سایر پارامترها بر عهده‌ی شما مخاطبان گرامی می‌گذاریم.

جمع‌بندی

در این مقاله سعی کردیم تا به مهم‌ترین مسائل پیرامون این دو سود اشاره کنیم. نکته‌ای که بازهم مورد تأکیدمان بود در نظر گرفتن روندی چندساله برای داشتن تحلیلی بهتر در زمینه‌ی سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص بود. نکته‌ی دیگر تفاوت این نسبت بین صنایع تولیدی و خدماتی بود و این‌که انتظار آن را داریم که در خدمات این نسبت عدد بالاتری را به خود ببیند. در پایان باید به یک نکته‌ی مهم دیگر نیز اشاره کنیم. گاهی اوقات برخی از شرکت‌ها که فناوری و یا امتیاز خاصی در اختیار دارند و از حقوق مالکیت معنوی برخوردارند، می‌توانند به واسطه‌ی این امر در عین داشتن بهای تمام ‌شده‌ی پایین درآمدهای فروش بالایی داشته باشند که این امر می‌تواند سبب بهبود وضعیت حاشیه سود ناخالصشان نیز بشود.

در صورتی که این مطلب برایتان مفید بوده، پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله‌ی مربوط به سود در برابر درآمد را هم مطالعه کنید.

حاشیه سود چیست و چه انواعی دارد؟

حاشیه سود

حاشیه سود، نسبت سود شما (یعنی فروش منهای تمامی هزینه‌ها) تقسیم بر درآمد شما است. نسبت حاشیه سود هم، مقایسه سود و فروش است و نشان می‌دهد که شرکت در اداره کردن امور مالی خود چقدر موفق عمل می‌کند. حاشیه سود همیشه به صورت درصد بیان می‌شود.

سه نوع حاشیه سود وجود دارد که به ارزیابی کسب‌وکار شما کمک می‌کنند. حاشیه سود ناخالص (gross profit margin )، حاشیه سود خالص (net profit margin) و حاشیه سود عملیاتی (operating profit margin).

حاشیه سود خالص نشان دهنده سود بدست آمده از فروش کلی است؛ حاشیه سود عملیاتی عایدی فعالیت‌های عملیاتی را نشان می‌دهد؛ و حاشیه سود ناخالص سود باقیمانده بعد از در نظر گرفتن هزینه خدمات یا کالاهای فروخته شده است.

فرمول حاشیه سود به سادگی شامل فرمول سود تقسیم بر درآمد است. فرمول حاشیه سود عبارت است از:

نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص

این حاشیه سود مقایسه درآمد با هزینه‌های متغیر است و نشان می‌دهد که هر محصول بدون هزینه‌های ثابت چقدر سود به همراه دارد. هزینه‌های متغیر هرگونه هزینه متحمل شده در طول فرآیند هستند که با توجه به نرخ تولید (خروجی) تغییر می‌کنند. شرکت‌ها از این حاشیه سود برای مقایسه خطوط تولید استفاده می‌کنند، برای مثال مدل‌های خودرو یا تلفن همراه.

شرکت‌های خدماتی مانند موسسات حقوقی می‌توانند از هزینه درآمد (کل هزینه برای رسیدن به فروش) به جای هزینه کالای فروخته شده (COGS) استفاده کنند.

برای تعیین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده کنید:

برای تعیین فروش خالص از فرمول زیر استفاده کنید:

برای تعیین حاشیه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده کنید:

نحوه محاسبه حاشیه سود عملیاتی

این حاشیه سود شامل هزینه‌های کالاهای فروخته شده و هزینه‌های مربوط به فروش و مدیریت و سربار است. فرمول COGS در بیشتر صنایع یکسان است، ولی آن چه به جای هر عنصر گذاشته می‌شود فرق می‌کند. این فرمول به شرح زیر حاشیه سود چیست است:

بعد تمامی هزینه‌های فروش و مدیریت را جمع کرده و آن را در COGS و درآمدها به کار می‌برید:

نحوه محاسبه حاشیه سود خالص

نسبت حاشیه سود خالص درصد درآمد باقیمانده کسب‌وکار بعد از کم کردن تمامی هزینه‌ها از فروش کلی، تقسیم بر درآمد خالص است. سود خالص درآمد کلی منهای تمامی هزینه‌ها است:

سپس از سود خالص در معادله زیر استفاده کنید:

این معادله حاشیه سود خالص شرکت را نشان می‌دهد.

این نسبت یک ابزار مقایسه خوب در صنایع مختلف نیست، زیرا هزینه‌ها و ساختارهای مالی مختلفی در هر صنعت به کار می‌رود.

نحوه تاثیرگذاری حاشیه سود روی اقتصاد

حاشیه سود برای اقتصاد بازار آزاد مبتنی بر سرمایه‌داری اهمیت زیادی دارد. حاشیه هنگام مقایسه با کسب‌وکارهای مشابه باید به اندازه کافی بالا باشد تا سرمایه‌گذاران را جذب کند. حاشیه سود به نحوی به تعیین عرضه برای اقتصاد بازار کمک می‌کند. اگر یک محصول یا خدمات سود ایجاد نکند، شرکت‌ها آن را تامین نمی‌کنند.

از سوی دیگر حاشیه سود یکی از دلایل مهم برون‌سپاری مشاغل توسط شرکت‌ها است زیرا کارمندان یا کارگران استخدامی نسبت به کارمندان و کارگران غیر استخدامی یا حتی ساکن کشورهای دیگر گران‌تر هستند! شرکت‌ها حاشیه سود چیست می‌خواهند محصولات خود را با قیمت‌های رقابتی به فروش برسانند و سود معقول کسب کنند. در نتیجه برای پایین نگه داشتن قیمت فروش، فرصت‌های شغلی را در اختیار کارمندان یا کارگران کم هزینه‌تر در هند، مکزیک، چین یا سایر کشورهای خارجی قرار می‌دهند.

این حاشیه‌های سود می‌توانند به شرکت‌ها در ایجاد استراتژی‌های قیمت‌گزاری محصولات و خدمات نیز کمک کنند. شرکت‌ها قیمت‌های خود را بر اساس هزینه تولید محصولات و میزان سودی که می‌خواهند کسب کنند تعیین می‌کنند.

حاشیه سود و انواع آن

حاشیه سود و انواع آن

حاشیه سود یکی ازنرخ هایی است که از آن برای سنجش میزان درآمدزایی یک شرکت یا تجارت استفاده می کنیم. میزان حاشیه سود یک شرکت برای سرمایه گذاران و صاحبان شرکت ها از اهمیت خاصی برخوردار است. در کل سه نوع حاشیه سود داریم و قصد داریم در ادامه این مطلب از سایت کامل حساب با حاشیه سود حاشیه سود چیست و انواع آن بیشتر آشنا شویم.

حاشیه سود چیست؟

یکی از روش های محاسباتی برای مقایسه میزان سوددهی دو شرکت یا تجارت با هم می باشد. معمولا مقدار این نرخ را مانند سایر نرخ ها بصورت درصدی اعلام می کنند. برای مثال اگر حاشیه سود یک شرکت در سال برابر با بیست و پنج درصد باشد این به این معنا است که به ازای مثلا هر صد هزارتومان فروشی که شرکت انجام می دهد بیست و پنج هزار تومان آن درآمد خالص (سود خالص) است.

اهمیت این عدد برای سرمایه گذاران همینجا مشخص می شود زیرا هرچقدر مقدار آن بیشتر باشد معنی آن این است که شرکت از نظر درآمدزایی وضعیت مطلوب تری دارد.با این حال حاشیه سود آنقدر ها هم ابزار حرفه ایی برای سرمایه گذاران به حساب نمی آید و بیشتر یک بحث پایه ایست. این یک توضیح بسیار ساده از مفهوم حاشیه سود است. در ادامه با انواع آن آشنا می شویم.

برای ثبت اظهارنامه مالیاتی خود به کمک نیاز دارید؟ پس صفحه اظهارنامه مالیاتی را از دست ندهید

انواع حاشیه سود

حاشیه سود به سه نوع مختلف خالص، ناخالص و عملیاتی تقسیم می شود. در ادامه به توضیح هر سه نوع آن می پردازیم.

۱ حاشیه سود خالص

ما وقتی در صحبت های روزمره از حاشیه سود صحبت می کنیم منظورمان درواقع حاشیه سود خالص است. برای محاسبه آن کافی است که سود خالص را بر درآمد کل در یک بازه معین تقسیم کنیم. این بازه معین می تواند ماه یا سال باشد. ولی معمولا بصورت سالانه محاسبه می شود. توجه کنید درآمد با درآمد خالص تفاوت دارد و در اینجا ما در مخرج کسر درآمد کل را قرار می دهیم نه درآمد خالص. درآمد خالص به نوعی همان سود خالص است که در صورت کسر می گذاریم.

۲ حاشیه سود ناخالص

محاسبه حاشیه سود ناخالص هم مانند خالص انجام می شود. با این تفاوت که در صورت کسر بجای قرار دادن سود خالص، سود ناخالص را می گذاریم. در واقع حاشیه سود ناخالص برابر است با سود ناخالص تقسیم بر درآمد کل. محاسبه سود ناخالص خود نیاز به توضیحاتی دارد که در حوصله این ماله نمی گنجد و در مقالات دیگر به آن می پردازیم.

۳ حاشیه سود عملیاتی

برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی که به آن بازده فروش نیز می گویند مانند محاسبه خالص و ناخالص آن از یک کسر استفاده می کنیم. با این تفاوت که به جای سود خالص و ناخالص در صورت، از سود عملیاتی استفاده می کنیم. بنابراین کسر ما برابر می شود با سود عملیاتی تقسیم بر درآمد کل.

۳ نکته درمورد حاشیه سود

۱-با وجود انواع مختلفی که گفته شد وقتی لفظ حاشیه سود را به کار می بریم منظورمان همان حاشیه سود خالص است.

۲-سرمایه گذاران و خود صاحبین مشاغل از آن به عنوان شاخصی برای سنجش سلامت مالی، توانایی رشد و مهارت کنترل هزینه ها استفاده می کنن.

۳-مقایسه حاشیه سود دو شرکت فقط زمانی می تواند نتایج واقع را به ما بدهد که دو شرکت در صنعت مشابهی فعالیت کنند. در غیر این صورت ممکن است که نتایجی که به ما می دهد بیشتر باعث گمراه شدن و در نهایت به اشتباه افتادن ما بشود.

سخن پایانی

شاید روی کاغذ و از دور محاسبه حاشیه سود به راحتی حل کردن یک کسر به نظر بیاید، اما در عمل به این راحتی ها هم که به نظر می رسد نیست. در بالا به توضیح کلیاتی در مورد حاشیه سود پرداختیم، امیدواریم با خواندن این مطلب کلیات و مفهوم آن را درک کرده باشید.

حاشیه سود

حاشیه سود

کسب و کارها و اشخاص در سراسر جهان، فعالیت های اقتصادی را با هدف سوددهی انجام می دهند. با این حال، اعداد مطلق – مانند X میلیون دلار ارزش فروش ناخالص، Y هزار دلار هزینه های کسب و کار یا Z دلار درآمد – نمی توانند معیاری شفاف و واضح برای سوددهی یک سازمان و عملکرد آن باشد.

معیار های متنوعی برای سنجش درآمدها یا زیان های یک کسب و کار وجود دارد، که محاسبه ی عملکرد یک سازمان در حاشیه سود چیست بازه های زمانی مختلف، یا مقایسۀ آن با رقبا را آسان می کند.

حاشیه ی سود یکی از نسبت های سوددهی است که معمولاً برای سنجش میزان سوددهی یک کسب و کار، از آن بهره می گیرند. این نشان دهنده ی درصد سوددهی کالاهای به فروش رفته می باشد.

در حالی که کسب و کارهای محلی، مانند فروشگاه های محلی، حاشیه ی سود خود را در بازه ی مدنظر خودشان (معمولاً هفتگی یا دو هفته ای) محاسبه می کنند، کسب و کارهای بزرگ، شامل سازمان ها و شرکت های بزرگ، باید حاشیه ی سود خود را مطابق الگوهای زمانی استاندارد (مانند ماهانه، فصلی یا سالانه) گزارش دهند. کسب و کارهایی که با تسهیلات کار می کنند، باید آنرا محاسبه و به سازمان وام دهنده (مانند بانکها و موسسات مالی) در بازه ی ماهانه به عنوان بخشی از مراحل استاندارد گزارش دهند.

حاشیه ی سود به دو بخش حاشیه ی سود ناخالص و خالص تقسیم می شود. از تقسیم سود خالص بر فروش خالص، یا تقسیم درآمد خالص بر درآمد در یک بازه ی زمانی خاص محاسبه می گردد. در محتوای محاسبات حاشیه ی سود، درآمد خالص و سود خالص به جای یکدیگر استفاده می شوند. همچنین در رابطه با فروش خالص و درآمد در یک بازه ی زمانی مشخص نیز این کار را انجام می دهند. سود خالص از طریق کسر سود ناخالص از تمامی هزینه ها، مانند هزینه های مواد خام، نیروی کار، عملیات ها، اجاره ها، پرداخت بهره و مالیات بدست می آید.

شیرجه ای عمیق به حاشیه ی سود – نشانگر استاندارد سوددهی

برای به حداکثر رساندن حاشیۀ سود که به عنوان <(هزینه ها/فروش خالص) – 1>محاسبه می شود، باید نتیجه ی تقسیم هزینه ها به سود خالص را به حداقل رساند که با کاهش هزینه ها و افزایش فروش انجام می شود.

در تئوری باید گفت، که افزایش فروش، با افزایش قیمت ها یا حجم فروش یا هر دو مورد امکان پذیر است. در عمل، افزایش قیمت ها فقط از طریق کاهش تعداد رقبا در بازار انجام شده، در حالی که حجم فروش به عوامل پویای بازار، مانند تقاضای کلی، درصد سهم کسب و کار در بازار، موقعیت فعلی رقبا و اتفاقات آتی بستگی دارد.

در هر سناریو، این عاملی برای صاحبان کسب و کار بوده که به تطابق قیمت، حجم و کنترل هزینه ها کمک می کند. اساساً، حاشیه ی سود به عنوان یک نشانگر برای تخصص صاحبان یک کسب و کار یا مدیران آن در استراتژی های قیمت گذاری با هدف افزایش فروش، و راندمان کنترل هزینه ها با هدف رساندن آنها به حداقل، نقش ایفا می کند.

موارد استفاده از حاشیه ی سود

خارج از کسب و کارهای شخصی، از حاشیه ی سود برای نشان دادن پتانسیل سوددهی بخش های بزرگ تر و مجموع بازارهای ملی یا بین المللی نیز استفاده می شود.

اساساً، حاشیه ی سود تبدیل به معیاری جهانی برای پتانسیل سودسازی شده و در نوع خود، نشانگری سطح بالا می باشد.

سرمایه گذارانی که به دنبال سرمایه گذاری در استارتاپ می باشند، می توانند حاشیه ی سود خدمت/ کالای مورد نظر را محاسبه کنند
سازمان های بزرگی که برای افزایش نقدینگی پول قرض می گیرند، باید مقدار استفاده شده از سرمایۀ مقروض را گزارش دهند، و این به سرمایه گذاران کمک می کند که حاشیه ی سود را با کاهش هزینه یا افزایش فروش یا ترکیبی از این دو بیابند
این نسبت بخشی جدایی ناپذیر از ارزشیابی حقوق سهامداران در بازار اولیه برای عرضۀ اولیۀ عمومی است.
این از اولین ارقام کلیدی بوده که در نتایج فصلی سازمان های لیست شده از آن نام برده می شود
کسب و کارهای شخصی، مانند یک فروشگاه کوچک، می توانند آن را برای دریافت یا بازپرداخت وام به بانک ها و سایر وام دهندگان گزارش دهند
سرمایه گذاران هنگام مقایسه ی دو یا چند ریسک برای شناخت بهترین آنها، به همراه چند پارامتر دیگر از آن استفاده می کنند
برای مطالعه ی الگوهای فصلی و عملکرد کسب و کار در بازه های زمانی مختلف به کار گرفته می شود
صاحبان کسب و کار، مدیران سازمان ها و مشاوران خارجی از آن برای شناسایی مشکلات عملیاتی و بهبود عملکرد کسب و کار از آن بهره می گیرند
سازمان های بزرگی که بخش های مختلف کسب و کار، خطوط تولید، فروشگاه ها یا امکانات در سراسر جهان را اداره می کنند، می توانند از حاشیۀ سود برای احتساب عملکرد هر واحد و مقایسۀ آنها با یکدیگر استفاده کنند

با این حال، حاشیه ی سود تنها عامل مقایسه ی کسب و کارهای مختلف نیست، چرا که عملیات هر کدام با یکدیگر متفاوت است. معمولاً هر کسب و کاری با حاشیه ی سود پایین، مانند خرده فروشی و حمل و نقل، حجم معاملات و و در نهایت سود بالایی دارند. کالاهای گران قیمت و لوکس، فروش کمی دارند، اما به دلیل سود بالا به ازای هر واحد دارای حاشیه ی سود بالایی می باشند.

از وقتی که سود و هزینه ها بخشی از محاسبه ی حاشیه ی سود شده اند، پیشنهاد می شود که از این رقم برای مقایسه ی یک کسب و کار با رقبای خود در بخش مشابه استفاده شود. با اینکه هر بخش از صنایع، مدل های به خصوصی را دنبال کرده و سودهای مختلفی داشته که با تغییرات فصول سال، عملکرد متفاوتی دارند، هنگام مقایسه ی کسب و کارهای متفاوت باید این موضوع را در نظر گرفت.

در حالی که حاشیه ی سود، فقط به حاشیه ی خالص برمی گردد، متغیرهای مشابه دیگر که برای محاسبه ی حاشیه های سود استفاده می شوند، شامل حاشیه ی سود ناخالص که از تقسیم سود ناخالص بر درآمد حاصل شده، حاشیۀ عملیاتی که با تقسیم سود عملیاتی بر درآمد به دست آمده، حاشیه ی سود قبل از مالیات که از تقسیم سود قبل از مالیات بر درآمد حاصل شده، یا حاشیه ی خالص که از تقسیم سود خالص بر درآمد کل به دست می آید، می باشند. سرمایه گذاران و محققان، ترکیبی از این چند نسبت را در نظر می گیرند تا نتیجه های معنادار بگیرند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.