پرکاربردترین استراتژی معاملاتی در تحلیل تکنیکال
استراتژیهای معاملاتی مختلفی برای معامله کردن در بازارهای مالی وجود دارد، که درهر کدام از این استراتژیهای معاملاتی از ابزارها و اندیکاتورهای خاصی استفاده میکنیم. ما در این مقاله یکی از سادهترین و کاربردیترین روشهای معاملاتی را به شما آموزش میدهیم، در این روشهای ابزارهایی را معرفی میکنیم که اکثر معامله گران چه تازهکار و چه باتجربه از آن استفاده میکنند.
قبل از معرفی استراتژی معاملاتی چند نکته را در تحلیل تکنیکال باید در نظر بگیرید.
- اول اینکه از ابزارهای همخانواده استفاده نکنید. یعنی در یک استراتژی معاملاتی از دو ابزار که یک کار را انجام میدهد استفاده نکنید. مثلاً از دو ابزار RSI و MACD همزمان استفاده نکنید چراکه هر دو میل تقریبی معامله گران به خریدوفروش را نشان استراتژیهای معامله روند میدهد .
- در هر تایم فرم که تحلیل میکنیم باید منتظر بمانیم که آخرین شمع (کندل) بسته شود. بعد آن کندل را در تحلیل بهحساب بیاوریم. پس تا شمعی بسته نشده باشد اعتباری ندارد.
- تایم فرمهای بزرگتر به تایم فرمهای کوچکتر غالب است چونکه حجم بیشتری در آن معامله میشود. مثلاً اگر تایم فرم چهارساعته نزولی بودن بازار را نشان دهد ولی تایم فرم نیمساعته صعودی بودن بازار را نشان دهد، باید مراقب باشیم و بدانیم این صعود موقتی است و امکان ریزش قیمت وجود دارد.
- یک قانون خیلی مهم در بازارهای مالی، اول حفظ سرمایه بعد افزایش سرمایه میباشد.پس تا زمانی که شاخص بازار مثبت نباشد،نباید وارد معامله شد.
معرفی ابزارهایی برای تحلیل تکنیکال
1- RSI :
اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی که مخفف Relative Strength Index استراتژیهای معامله روند هست اندیکاتوری بازگشتی است که برای تایید و تعیین نقاط و سطوح بازگشتی بازار به کار برده می شود و از گروه اسیلاتور های مومنتوم است.
اندیکاتورRSI از عدد ۰ تا ۱۰۰ درجهبندیشده و در بین این سطوح نوسان میکند. فعالان بازارهای سرمایه و بورس دو سطح ۳۰ و ۷۰ را بهعنوان سطوح ویژه انتخاب کردهاند.
در این درجهبندی ۳۰ نشان از فروشهای افراطی و سطح حمایتی که بهاحتمالزیاد برگشت قیمت را در پیش خواهد گرفت و درجه ۷۰ نشان از خریدهای افراطی و سطح مقاومتی که احتمال کاهش قیمت را خواهد داشت.
درجه ۵۰ هم بهعنوان سطح میانی در نظر گرفته میشود. اگر نوسانات اسیلاتورRSI به درجات ۲۰ و ۸۰ یا ۱۰ و ۹۰ برسد قدرت بازگشتی آن نیز بیشتر میشود.
2- Stochastic :
در حالت کلی استوکاستیک بهعنوان اسیلاتوری شناختهشده است که از قیمت ارز و حجم معاملات پیروی نمیکند بلکه چیزی که در این اندیکاتور مهم است سرعت و جهت حرکت قیمت است.
ابتدا باید این را در نظر داشته باشیم که در این اندیکاتور هم نقاط اشباع خرید (over bought) و اشباع فروش (over sold) اهمیت دارد. عموماً بازهای که این اندیکاتور در آن نوسان میکند ۲۰ تا ۸۰ است .( البته بازه اصلی که در آن نوسان دارد بین ۰ تا ۱۰۰ است اما از منظر دیدگاه قدیمیتر بین بازه ۲۰ تا ۸۰ پذیرفته تر است. ) در منابع مختلف ممکن است با اصطلاح بیش فروش یا فروش افراطی که منظور همان اشباع فروش است و همینطور با اصطلاح بیش خرید یا خرید افراطی که همان اشباع خرید میباشد روبهرو گردید . نکته مهمی که باید در نقطه اشباع خرید (خرید افراطی ) مدنظر داشت این است که احتمال کاهش قیمت و شروع روند نزولی در سهم وجود دارد . همچنین درزمانی که در نقطه اشباع فروش (فروش افراطی ) قرار داریم منتظر افزایش قیمت و تغییر روند سهم به حالت صعودی باید باشیم.
3- واگرایی در اندیکاتور RSI :
واگرایی بین rsi و خطوط قیمت درزمانی که اعداد بالاتر از ۷۰ و یا پایینتر از ۳۰ را نشان میدهد اخطار بسیار جدیای تلقی میشود که حتماً باید به آن توجه کرد. این واگرایی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و نشان از برگشت نمودار قیمت خواهد بود.
زمانی که در روندی صعودی شاهد واگرایی بین اندیکاتور و نمودار قیمت در تراز ۷۰ و بالاتر باشیم بهاحتمالزیاد شاهد برگشت روند و نزول قیمت خواهیم بود. و در شرایطی استراتژیهای معامله روند که در انتهای یکروند نزولی شاهد واگرایی بین قیمت و اندیکاتور rsi در ترازهای ۳۰ و کمتر از آن باشیم احتمال عوض شدن روند و افزایش قیمت سهم بسیار بالا خواهد بود.
واگرایی بیت کوین
ممکن است در ترازهای کمترتر از ۷۰ و بالاتر از ۳۰ نیز واگرایی بین قیمت و اندیکاتور مشاهده شود ولی این واگرایی به نسبت از اعتبار و اهمیت کمتری برخوردار
4- خط ترندلاین (Trend Line)
خط روند یکی از اساسی ترین مفاهیم تحلیل تکنیکال می باشد. برای درک روند قیمت ها ابتدا باید با مفاهیم قله و کف آشنا شد.
خط روند روش نموداری است که در آنیک خط به نمودار برای نشان دادن روند بازار یا سهام اضافه میشود. رسم یک خط روند بهسادگی کشیدن یک خط مستقیم است که با متصل کردن مینیممها یا ماکزیممها میتوان جهت روند کلی بازار یا سهام را نشان داد.
گفتنی است این خطوط به این دلیل استفاده میشوند که نوسانهای قیمتی را از تحلیل حذف کرده و نشان دهند که قیمت به کدام سمت میرود و مناطق حمایت و مقاومت نیز چگونه است.
اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.
ترندلاین صعودی ونزولی
گفتنی است این خطوط به این دلیل استفاده میشوند، که نوسانهای قیمتی را از تحلیل حذف کرده و نشان دهد که، قیمت به کدام سمت میرود و مناطق حمایت و مقاومت نیز چگونه است.
4- میانگین متحرک یاMA
ابزار دیگر مورداستفاده میانگین متحرک (MA) می باشد.همانطور که از نامش پیدا است. میانگین تعداد کندل هایی که میخواهیم را میگیرد و بهصورت یه خط حمایت یا مقاومت نشان میدهد.که در بازارهای صعودی بیشتر نقش حمایتی رادارند.
طبق استراتژی معاملاتی ما برای تشخیص تغییر روند، نیاز به سه MA10،MA20 وMA100 داریم. همانطور که میدانید هر چه استراتژیهای معامله روند عدد MA کمتر باشد، حساسیت و واکنش بیشتری نسبت به تغییر قیمت از خود نشان میدهد. پس زمانی که MA20،MA10 یا MA100 را به سمت بالا قطع کند یکی از نشانههای تغییر روند و رشد قیمت می باشد. همچنین اگر عکس این قضیه اتفاق بیافتد، یعنی MA10،دوMA دیگر را به سمت پایین قطع کند ریزش قیمت اتفاق میافتد و روند نزولی میشود.
بهترین استراتژی فارکس در سال 2022 چیست؟
شاید امروزه انجام معاملات در بازار فارکس بسیار محبوب باشد. اما باید این را در نظر داشته باشید که سرمایهگذاری در این بازارها زمانی پرسود است، که ما به تمام بازارهای معاملاتی ارزی آشنا باشیم و اطلاعات زیادی در این باره داشته باشیم. سرمایهگذاری در بازار فارکس نیازمند یادگیری اصطلاحات، قوانین و استراتژی های معاملاتی فارکس است. ما در این مقاله از استراتژیهای معامله روند آکادمی پارسیان بورس، برگزار کننده دوره آموزش فارکس در مشهد، سعی کردیم استراتژیهای معاملاتی در فارکس، بهترین استراتژی فارکس، و ساده ترین استراتژی فارکس را برای شما شرح دهیم پس تا پایان با ما همراه باشید.
برای سرمایه گذاری در بازارهای بورس و فارکس شما باید یک برنامه برای چگونگی خرید یک سهم و نحوه خرید و فروش آن داشته باشید. به این برنامه که دقیقاً زمان خرید و فروش یک جفت ارز را برای شما تعیین میکند استراتژی فارکس میگوییم. در این بازار ما با استراتژی های معاملاتی بسیاری روبرو هستیم که میتوانیم برای سرمایهگذاری و معاملات از آنها استفاده کنیم. یکی از این استراتژی ها استفاده از تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال است.
استراتژی های فارکس چگونه در پیشرفت معاملات ما تاثیر میگذارد؟
شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چگونه استراتژی فارکس میتواند به ما در پیشرفت معاملات و کسب سود کمک کند؟
باید بگویم که وقتی شما یک برنامه برای تمام کارهای خود در بازار فارکس داشته باشید یعنی این که بازار را به طور کامل تجزیه و تحلیل کردهاید و از وضعیت آینده ارز خود به طور کامل اطلاع دارید و این عمل باعث میشود که شما معامله کم ریسک تری را داشته باشید.
باید بدانید که موفقترین معاملهگران کسانی هستند که زمان زیادی را در بازار فارکس صرف یادگیری میکنند. علاوه بر یادگیری روشهای معاملاتی و استراتژیهای مناسب برای معامله، مدیریت ریسک خود را نیز قوی کرده اند. پارسیان بورس در همین راستا یک دوره جامع حضوری دیگر برای فارکس تحت عنوان آموزش فارکس در اصفهان برگزار میکند که افراد علاقهمند و ساکن اصفهان میتوانند در آن شرکت کرده و به کسب سود بپردازند.
نکته بسیار مهم این است که باید بدانید اگر یک استراتژی سودمند و سودده را برای خود انتخاب کنید میتوانید در این بازار سرمایه خود را چندین برابر کنید. ابزارهایی که شما در یک استراتژی فارکس مورد استفاده قرار میدهید عبارت است از:
- چارتها
- اندیکاتورهای تکنیکال و بنیادی
- اطلاعات بازار
بهترین استراتژی فارکس
لازمهی پیدا کردن یک استراتژی فارکس نیازمند این است که شما چندین عامل مختلف را در کنار هم قرار داده و برآیند آنها یک استراتژی خوب را به شما تحویل دهد. همانطور که قبلاً گفتیم استراتژیهای بسیار زیادی وجود دارد که شما میتوانید از آنها در معاملات خود بهره ببرید. اما مهم است که شما سادهترین و کارآمدترین و در عین حال قابل فهمترین استراتژی را برای معاملات خود انتخاب کنید.
حال این سوال پیش میآید که چگونه این استراتژیها را شناسایی کنیم؟
باید بگوییم که لازم است شما برای انتخاب استراتژی خود حداقل سه معیار تعیین و آن را بررسی کنید. برای مثال بگویید که چه مقدار زمان لازم است که به سوددهی برسد، فرصت های معاملاتی سهم چگونه است و فاصله معمول برای رسیدن به هدف چقدر است و در آخر نتایج را با همدیگر مقایسه کنید و حال شما میتوانید یک استراتژی فارکس کارآمد برای خود انتخاب کنید.
انواع استراتژی فارکس
در ادامه شما را با استراتژیهای فارکس آشنا میکنیم و درباره هر کدام توضیح مختصری به شما داده و میزان ریسکی که در این استراتژی فارکس وجود دارد را برای شما بیان میکنیم تا شما بتوانید که به استراتژی دلخواه خود دست یافته و در معاملات خود از آن ها استفاده کنید.
استراتژی معامله بر اساس پرایس اکشن در فارکس
این استراتژی، یکی از بهترین استراتژی های فارکس میباشد. ما در این نوع استراتژی با قیمتهای معاملاتی سر و کار داریم؛ ما باید طبق فرمول معاملاتی قیمت ها را مورد بررسی و تحلیل قرار بدهیم. گفتنی است که در دوره های آموزش فارکس پارسیان بورس نیز این استراتژی فارکس تدریس میشود. شما میتوانید از استراتژی معامله بر اساس پرایس اکشن به دو صورت استفاده کنید:
- به تنهایی برای انجام معاملات
- به عنوان اندیکاتور
ما از اصول تحلیل فاندامنتال به ندرت در استفاده از استراتژی پرایس اکشن استفاده میکنیم. شما میتوانید از چندین روش معاملاتی برای اثبات درستی استراتژی خود در دسته پرایس اکشن استفاده کنید.
تریدینگ رنج و استراتژی معاملاتی در آن (range trading)
زمانی که قیمت در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم روند خاصی ندارد (نه صعودی است و نه نزولی) و داخل یک محدوده بالا و پایین می شود، تریدینگ رنج (TR) نامیده می شود.
اگر دقت کنین در بالا جمله ( در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم ) را به کار برده ام؛ به این معنی می باشد که شاید شما در تایم روزانه شاهد تریدینگ رنج هستید اما در تایم 5 دقیقه اطلاعات کاملا متفاوت می باشد و شما روند پر قدرتی را در جهت نزول یا صعود خواهید دید. پس تایم الگو را باید دریابید و برا اساس تایم فریم تریگر ترید نمایید.
از کجا بفهمیم در TR هستیم و این TR معتبر می باشد؟
وقتی که ما دو سطح داشته باشیم که شاهد دو برخورد از پایین و دو برخورد از بالا باشیم، میگوییم تریدینگ رنج رخ داده است و با اطمینان معامله میکنیم.اما اگر نیاز به پیش داوری باشد باید در نظر گرفت که بازار 3 نوع چرخه دارد و ما بعد از رخ دادن چرخه اول منتظر چرخه بعدی خواهیم شد. این چرخه ها اسپایک، کانال و تریدینگ رنج هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چرخه های بازار اینجا کلیک کنید.
استراتژی معاملات در تریدینگ رنج:
همانطور که می بینید، قیمت داخل یک محدوده در حال حرکت می باشد و ما باید از استراتژی BLSH استفاده نماییم.
- خرید در پایین BL: buy low
- فروش در بالا SH: sell high
دیدن کندل سیگنال بار و کی بار در بالا و پایین TR بسیار مهم است. و به ما کمک میکند با اطمینان بیشتری وارد معامله شویم اما کسانی هستند که اردرهای stop می گذارند و به محض رسیدن قیمت به سقف یا کف اردرشان فعال میشود.
کسانی که پرایس کلاسیک کار میکنند عقیده دارند هر چقدر که سطحی میزان برخورد بیشتری داشته باشد اعتبار بیشتری دارد اما کسانی که عرضه و تقاضا کار میکنند میدانند که هر چقدر برخورد ها زیاد باشد اعتبار سطح پایین تر می آید زیرا سفارش های موجود در آن سطوح به اتمام می رسد. پس ما بعد از حداکثر 4 الی 5 برخورد باید به سطوح اعتماد نکنیم و منتظر بریک از TR باشیم.
قیمت چگونه از TR خارج می شود؟
ابتدا باید بدانید که معمولا 80 درصد تلاش ها برای خروج از TR با شکست مواجه میشود و وقتی که قیمت تصمیم به خروج گرفته باشد با مومنتوم بالا (اسپایک) از TR خارج می شود و آغاز حرکت خروج معمولا از وسط تریدینگ رنج شروع می شود.
استاپ (SL) گذاری در تریدینگ رنج:
روش های مختلفی برای استاپ گذاری وجود دارد اما به دلیل اینکه در تریدینگ رنج ها اگر قیمت از سطح خارج شود، 80 درصد احتمال دارد دوباره به داخل تریدینگ رنج برگردد؛ پس ما استاپ خود را رو به اندازه نصف طول تریدینگ رنج قرار می دیم
اهداف قیمتی بعد از شکست:
هنگامی که قیمت یک خروج موفق از تریدینگ رنج داشته باشد معمولا به اندازه ارتفاع تریدنگ رنج حرکت می کند. این اندازه یک نقطه ورود دوباره در جهت مخالف نیز می باشد.به شرط اینکه سایکل رسیدن به این نقطه کانال باشد ( اسپایک نباشد). هدف دوم نیز دو برابر ارتفاع تریدینگ رنج می باشد
اهداف قیمتی درون تریدینگ رنج:
درون تریدینگ رنج معمولا قیمت به میدلاین واکنش بسیاری می دهد اما اهداف سقف و کف می باشد و برگشت هایی که از میدلاین اتفاق می افتد نباید باعث شود که سریع از پوزیشن خارج شویم؛ این احتمال وحجود دارد که بعد از برخورد به میدلاین دوباره قیمت به نقطه ورود ما برگردد اما اگر در ابتدای تریدینگ رنج هستیم نباید نگران این اتفاق باشیم. ( اما در انتها باید نگران بود زیرا قیمت معمولا از میدلاین حرکت خروج را آغاز می کند)
خاصیت مگنت:
قیمت در تریدینگ رنج نسبت به کف و سقف خاصیت آهنربایی دارند؛ یعنی هنگامی که به کف و سقف نزدیک می شود کندل های پر قدرتی را ثبت می نماید. دلیل این اتفاق یکسو شدن دیدیگاه عمومی در نزدیکی کف و سقف می باشد. حتما به این خاصیت دقت داشته باشید. اگر خواستان به این مبحث نباشد احتمال دارد پوزیشن همسو با کندل ها بگیرید و متحمل ضرر شوید.
در نهایت نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که در تریدینگ رنج ها اندیکاتور ها به درستی عمل نمیکنند و شما را سر در گم می کنند
برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
روانشناسی تریدینگ رنج:
قیمت برای همیشه نمی تواند صعودی یا نزولی باشد؛ گاهی معامله گران سر در گم می شوند، گاهی سفارش نهنگ های بازار پر نشده است، گاهی دیدگاه ها تغییر می کند، گاهی بازار انتظار یک اتفاق و یا خبر مهم را دارد و . تمامی این بی تصمیمی ها در بازار موجب ایجاد تریدینگ رنج می شود و در نهایت تصمیم گیری انجام می شود و قیمت معمولا با مومنتوم بالا حرکت میکند.
استراتژیهای معامله روند
26 خرداد
استراتژی معاملاتی یک نوع استراتژی است که تنوع بالایی دارد. به عبارتی به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه احتمالا یک استراتژی معاملاتی وجود دارد چون اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار است.
به صورت کلی و به زبان ساده میتوان گفت استراتژی معاملاتی بیانگر همان جمله معروف «کجا بخریم، کجا بفروشیم؟» است. یا به عبارت دیگر استراتژی معاملاتی به شما نشان میدهد که چه زمانی وارد بازار شوید و چه زمانی از آن خارج شوید. از آنجایی که بازار ایران بازاری یک طرفه (One Day) است فقط میتوان برای موقعیت خرید مدت استراتژی معاملاتی را در نظر بگیرید. در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ، انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه بررسی شده است.
آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی بازار سرمایه
استراتژی معاملاتی یک نوع استراتژی است که تنوع بالایی دارد. به عبارتی به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه احتمالا یک استراتژی معاملاتی وجود دارد چون اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار است.
اما میتوان برای استراتژی معاملاتی دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی است.
در کل باید همیشه در نظر داشت که معامله در بازار سرمایه همان عمل خرید و فروش براساس تغییرات بازار برای کسب سود حاصل از تغییرات و حرکات قیمت است. نکته مهمی که باید اینجا در نظر داشت این است که ذهنیت استراتژی خرید و نگهداری که رویکردی بلند مدت است و در بین سرمایهگذاران منفعل وجود دارد با رویکرد خرید و فروش متفاوت است. با ما همراه باشید تا بیشتر با دو تحیلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال برای تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه آشنا شوید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با انجام تجزیه و تحلیل روند آماری جمعآوری شده از فعالیتهای تجاری مانند حرکت و حجم قیمت معاملات در آن استفاده میشود.
بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش اوراق بهادار را براساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد حاصل از آن ارزیابی کند، تجزیه و تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معامله متمرکز است.
تجزیه و تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر ابزار قابل معاملهای را که عموما عرضه و تقاضا میشود از جمله سهام، اوراق بدهی، معاملات آتی و ارز را پیشبینی کند.
روش تحلیل تکنیکال جهت مشخص کردن نقاط حمایت و مقاومت برای ورود به موقعیت است. تریدرها روشهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال دارند که میتوان آنها را به عنوان ۴ استراتژی مشترک تحلیل تکنیکال در نظر گرفت.
۴ استراتژیهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال
روشهای مختلفی برای انجام یک استراتژی فعال معاملاتی استفاده میشود که در هر کدام محیط بازار و خطرات ذاتی بازار در نظر گرفته میشود. در ادامه چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی تکنیکال آورده شده است.
1. معاملات روزانه (Day Trading)
معاملات روزانه شاید شناخته شدهترین سبک معاملات و تجارت فعال باشد. این نوع معامله اغلب یک اسم مستعار برای تجارت فعال خود محسوب میشود. معاملات روز، همانطور که از نام آن پیداست، روش خرید و فروش اوراق بهادار در همان روز است.
در این معاملات موقعیت خریدها یا موقعیتها در همان روزی بسته میشوند. به طور سنتی، معاملات روزانه توسط تریدرهای حرفهای، مانند متخصصان یا بازارسازان انجام میشود. با این حال، تجارت الکترونیکی این رویه را برای تریدرهای تازه کار متفاوت کرده است.
2. معامله موقعیت (Position Trading)
برخی، معاملات موقعیت را یک استراتژی خرید و نگهداری و معامله فعال نمیدانند. با این حال، معاملات موقعیت، هنگامی که توسط یک تریدر کارکشته انجام میشود، میتواند نوعی معامله فعال باشد.
در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت، از روزانه تا ماهانه، در ترکیب با روشهای دیگر برای تعیین روند جهت فعلی بازار استفاده میشود. این نوع معامله بسته به روند ممکن است از چند روز تا چند هفته و گاهی بیشتر طول بکشد.
معاملهگران برای تعیین روند یک اوراق بهادار به دنبال سیگنالهای تشخیص روند هستند. با پرش و سوار شدن بر «موج»، معاملهگران از موقعیتهای نزولی و صعودی بازار بهرهمند میشوند. معاملهگرانی که به دنبال ترندهای بازار هستند معمولا به دنبال تعیین جهت بازار میروند، اما سطح قیمتی اوراق را پیشبینی نمیکنند.
به طور معمول، معاملهگرانی که به دنبال ترندهای بازار میروند بعد از اینکه روند خود را تثبیت کردند، دیگر معامله نمیکنند و وقتی روند شکسته شد، معمولا از موقعیت خارج میشوند. این به این معناست که در دورههای نوسان زیاد بازار، معاملات دشوارتر است و موقعیتهای آن به طور کلی کاهش مییابد.
3. معاملات نوسانات (Swing Trading)
با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر معمولا وارد بازی میشوند. در پایان ترند، معمولا نوسان قیمت وجود دارد زیرا ترند جدید تلاش میکند خود را تثبیت کند. معاملهگران نوسانگیر با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
معاملات نوسان یا همان سوئینگ معمولا بیش از یک روز برگزار میشوند اما مدت زمان کمتری نسبت به معاملات ترند دارند. معاملهگران Swing اغلب مجموعهای از قوانین تجارت را براساس تجزیه و تحلیل فنی یا بنیادی برای خود ایجاد میکنند.
این قوانین معاملاتی یا الگوریتمها برای شناسایی زمان خرید و فروش اوراق بهادار طراحی شدهاند. اگرچه الگوریتم نوسان معامله نباید دقیق باشد و اوج یا دره حرکت را پیشبینی کند، اما به بازاری نیاز دارد که در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. بازار محدود برای معاملهگران سوئینگ یا نوسان خطرناک است.
4. معاملات اسکالپینگ (Scalping)
اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و توسط تریدرهای فعال به کار گرفته میشود. اساسا، این امر مستلزم شناسایی و بهرهبرداری از کارمزد (اختلاف قیمت فروش و قیمت خرید) است که به دلیل عدم تعادل موقتی در عرضه و تقاضا، کمی گستردهتر یا باریکتر از حد معمول است.
اسکالپرها هیچگاه به دنبال استفاده از حرکات وسیع بازار یا معاملات حجم زیاد ندارند. در عوض، آنها به دنبال استفاده از حرکات کوچکی هستند که اغلب با حجم معاملات اندازهگیری شده اتفاق میافتند.
از آنجا که سطح سود هر معامله اندک است، اسکالپرها به دنبال بازارهای نسبتا نقدی هستند تا اینکه دفعات معاملات خود را افزایش دهند. بر خلاف معاملهگران نوسان ساز، اسکالپرها بازارهای آرام را که مستعد حرکت ناگهانی قیمت نیستند، ترجیح میدهند.
ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال بازار سرمایه
تحلیلگران فنی بازار سرمایه همیشه برای تحلیل قیمت سهام از ابزارهای مختلف تحلیلی استفاده میکنند. ابزارهای مهم تحلیلی بازار شامل الگوهای نمودار، اندیکاتورها، اسیلاتورها، حجم معاملات، کانالها، نوسان بازار و الگوهای کندل یا شمع هستند.
تحلیل فاندمنتال یا بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی روشی برای اندازهگیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که میتواند به ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد، از جمله عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد و استراتژیهای معامله روند شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مانند تاثیر مدیریت شرکت را مطالعه میکنند.
هدف نهایی این تحلیل رسیدن به عددی است که یک سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند اوراق بهادار کم ارزش هستند یا بیش از حد ارزشگذاری شدهاند.
این روش تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال در نظر گرفته میشود، که جهت قیمتها را از طریق تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیشبینی میکند.
تحلیل بنیادی کمی و کیفی
مشکلی که در تعریف کلمه فاندمنتال یا بنیادی وجود دارد این است که این کلمه میتواند هر چیزی را که مربوط به رفاه اقتصادی یک است را پوشش دهد.
عوامل اساسی مختلفی که در تحلیل فاندمنتال بررسی میشود را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: عوامل کمی و عوامل کیفی. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در ادامه تعریف اصطلاحات کمی و کیفی از فرهنگ لغت آورده شده است:
کمی: مربوط به اطلاعاتی است که میتواند به تعداد و مقدار نشان داده شود.
کیفی: مربوط به اطلاعاتی است که ماهیت یا استاندارد دارند نه مقدار.
در این زمینه، مبانی کمی، همان اعداد هستند. آنها ویژگیهای قابل اندازهگیری را در بر میگیرند. به همین دلیل بزرگترین منبع دادههای کمی شامل درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر است که قابل اندازهگیری هستند.
اصول كيفي هم مواردی هستند که قابل لمس نیستند. اینها ممکن است شامل بررسی کیفی نام تجاری شرکتهای منتشرکننده اوراق و غیره باشد.
نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی هیچ یک بر دیگری برتری ندارند. بسیاری از تحلیلگران هر دو معیار کمی و کیفی را با هم در نظر میگیرند.
استراتژی برای تحلیل فاندمنتال
چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در بررسی سهام در نظر میگیرند که همه کمی تا کیفی هستند. آنها عبارتند از:
مدل تجاری: شرکتی که قرار است اوراق خرید و فروش شود دقیقا چه کاری انجام میدهد؟ به دست آوردن داده برای پاسخ به این سوال به این آسانی که به نظر میرسد، نیست. مثلا اگر مدل تجاری شرکتی مبتنی بر فروش مرغ فستفود باشد، آیا درآمد خود را از این طریق به دست آورده است؟ یا فقط با ثبت شرکت هزینههای حق امتیاز و حق رای دادن را پرداخت میکند؟
مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت که اوراقش خریداری میشود عمدتا به دلیل توانایی آن شرکت در حفظ یک مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزیتهای قدرتمند رقابتی مانند نام تجاری کوکاکولا و سلطه مایکروسافت بر سیستم عامل رایانههای شخصی، ایجاد یک خندق در یک کسبوکار است که به آن اجازه میدهد رقبا را از خود دور نگه دارد و از رشد و سود برخوردار شود. وقتی یک شرکت میتواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن میتوانند برای دههها سود خوبی دریافت کنند.
مدیریت: برخی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایهگذاری در اوراق یک شرکت است. این حرف منطقی است چون اگر رهبران یک شرکت نتوانند به درستی برنامه را اجرا کنند، حتی بهترین مدل تجاری نیز محکوم به فنا است.
اگرچه دیدار و ارزیابی واقعی مدیران برای سرمایهگذاران خرده بازار سرمایه کاری دشوار است اما میتوان برای ارزیابی مدیران به وبسایت شرکت مراجعه کرده و رزومه افراد برتر و اعضای هیئت مدیره را بررسی کرد و دید که عملکرد آنها در مشاغل قبلیشان چقدر خوب بود؟
حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی سیاستهای اعمال شده در یک سازمان را نشان میدهد که نشاندهنده روابط و مسئولیتهای بین مدیریت، مدیران و سهامداران است. این سیاستها همراه با قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه شرکت و آییننامه آن تعریف و تعیین میشود.
همیشه به خاطر داشته باشید که شما میخواهید با خرید اوراق یک شرکت به نوعی با آن شرکت تجارت کنید. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام میگذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک باشد.
در نظر گرفتن صنعت یک شرکت هم در کنار بررسی مشتری، سهم بازار شرکتها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخههای تجاری هم مهم هستند. از طرفی، یادگیری نحوه کار صنعت درک عمیقتری از سرمایه مالی یک شرکت به سرمایهگذار بازار سرمایه خواهد داد.
صورتهای مالی (مبانی کمی را باید در نظر گرفت):
صورتهای مالی واسطهای است که اطلاعات مربوط به عملکرد مالی یک شرکت را نشان میدهد. علاقهمندان به تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی که از صورتهای مالی جمعآوری شده برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری استفاده میکنند.
سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.
ترازنامه
ترازنامه بیانگر سوابق داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان شرکت در یک زمان خاص است. ساختار مالی تجارت به روش زیر محاسبه میشود:
دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام
داراییها منابعی را نشان میدهند که کسبوکار در یک بازه زمانی مشخص صاحب یا کنترل آنها است. این داراییها شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشینآلات و ساختمانها است. طرف دیگر معادله، ارزش کل تامین مالی شرکت را برای به دست آوردن آن دارایی نشان میدهد.
تامین مالی در نتیجه بدهیها یا حقوق صاحبان سهام انجام میشود. بدهیها نشاندهنده بدهی است (که البته باید بازپرداخت شود)، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشاندهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کردهاند از جمله سود بازمانده، یعنی سود حاصل از سالهای گذشته.
صورت درآمد
در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسبوکار از رویکرد لحظهای استفاده میکند، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص اندازهگیری میکند. از نظر فنی، میتوان یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشت، اما فقط گزارش شرکتهای سهامی و سالانه را مشاهده خواهید کرد.
در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینهها و سود حاصل از فعالیتهای تجاری آن دوره ارائه شده است.
گزارش گردش پول نقد
صورت جریان های نقدی نشان دهنده سوابق ورود و خروج وجوه نقد یک کسب و کار طی یک دوره زمانی خاص است. به طور معمول ، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:
وجوه حاصل از سرمایه گذاری (CFI): وجهی که برای سرمایه گذاری در داراییها و همچنین درآمد حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا داراییهای بلند مدت استفاده میشود.
وجه نقد از محل تامین مالی (CFF): وجه نقدی که از محل صدور و استقراض وجوه پرداخت یا دریافت میشود.
جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزمره کاری.
صورت گردش وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران میتوانند کارهای زیادی را برای دستکاری درآمد انجام دهند، اما جعل پول نقد در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایهگذاران از صورت جریان وجوه نقد به عنوان معیار محافظه کارانهتری برای عملکرد شرکت استفاده میکنند.
نتیجهگیری
نکته مهمی که سرمایهگذاران بعد از ورود به بازار سرمایه باید به آن دقت داشته باشند و در صورتی که میخواهند خودشان مدیریت سرمایهگذاریشان را به عهده بگیرند این است که برای آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه زمان بگذارد تا در سرمایهگذاریش موفقتر عمل کند.
دو نوع مهم استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه شامل تحلیل تکنیکال و تحیلی فاندمنتال است که هر کدام به روشهای مختلفی میتوانند به تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه کمک کند.
سرمایهگذاران بازار سرمایه باید به خاطر داشته باشند که هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه یعنی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال بر دیگری ارجحیت ندارد بلکه ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب موفقیت در بازار معاملاتی موثر باشد.
تکنیک های معامله گری با انواع خط روند در تحلیل تکنیکال
خط روند در تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهایی می باشد که سرمایه گذاران با استفاده از آن در معاملات استفاده میکنند و یکی از کاراترین ابزارها در تحلیل می باشد که سرمایه گذار با درک بازار و استفاده از خط روندها می تواند معاملات موفقی در بورس می باشد.
قبل از بیان مبحث خط روند در تحلیل تکنیکال، اجازه دهید موضوعی را توضیح بدهم. آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده که در رودخانه یا دریا شنا کنید؟ در هنگام شنا معمولا باید در جهت حرکت آب شنا کنید چرا که شنا کردن در خلاف جهت حرکت آب، فشار زیادی به عضلات وارد میکند. در بازار سرمایه هم گفته میشود در جهت روند در بازار معامله کنید چرا که معامله در خلاف جهت روند ممکن است زیان فراوانی را به سرمایه گذار وارد کند. همه سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه، با این جمله آشنا هستند اما نکته اینجاست که آیا قادر به درک و اهمیت موضوع هستند و آیا به عنوان یک اصل پایه ای به مفهوم خط روند توجه دارند یا خیر. در این بخش سعی میکنیم ابتدا تعریفی از روند ارائه کنیم و سپس موارد استفاده از روند را اندکی توضیح دهیم.
در بحث آموزش تحلیل تکنیکال گفته می شود زمانی که قیمت ها در یک جهت حرکت میکنند اصطلاحا روند شکل میگیرد. از آنجا که روند قدرت معامله گران را در نوسانات قیمت نشان میدهد، میتوان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود، روند ادامه دارد. به طور کلی روندها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می شوند که در ادامه توضیح مختصری در خصوص هر یک از روند ها داده میشود.
روند صعودی در تحلیل تکنیکال
هر گاه در نموداری شاهد سقف های بالاتر و کف های بالاتر باشیم روند را صعودی تعریف میکنیم. در روند صعودی، قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالارفتن دارد. استراتژی معاملاتی در روند صعودی خریدن و نگهداری سهم تا تشخیص انتهای روند صعودی هست.
شکل زیر روند صعودی نمودار را نشان میدهد.
روند نزولی در تحلیل تکنیکال
هر گاه در نموداری شاهد سقف های پایین تر و کف های پایین تر باشیم روند را نزولی تعریف میکنیم. در روند نزولی قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. استراتژی معاملاتی در روند نزولی، نگاه کردن به بازار و عدم انجام معامله تا تشخیص انتهای روند نزولی هست اما برخی از سرمایه گذارانی که به دنبال نوسان گیری در بورس هستند در روند نزولی هم معامله میکنند اما معمولا خرید و فروش سهام در روند های نزولی ممکن است موجب زیان سرمایه گذار شود و احتمال آن نسبت به روند های دیگر بسیار بالاست.
شکل زیر روند نزولی در نمودار را نشان میدهد.
همانطور که در شکل بالا مشاده می شود نمودار هر بار سقف های پایین تر و کف های پایین تری می سازد و به همین دلیل می توان گفت خط روند نزولی تایید شده می باشد و تا زمانی که خط روند نزولی شکسته و تایید نشود نمی توان انتظار یک رشد مجدد در سهم را داشت. البته این حالت در شاخص کل هم میتواند وجود داشته باشد. به عنوان مثال فرض کنید که شاخص کل دارای یک روند نزولی است و به محض شکسته شدن روند نزولی و تایید آن، حجم و ارزش معاملات بازار افزایش می یابد که میتواند نشانه از ورود نقدینگی به بازار باشد که باید مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.
روند خنثی در تحلیل تکنیکال:
روند خنثی یکی از انواع روندها در تحلیل تکنیکال می باشد. در این روند عملا شاهد تغییرات متوالی در سقف ها و کف ها نیستیم و سهم در یک محدوده خنثی در حال حرکت است. به بیان دیگر؛ در این روند قدرت خریداران و فروشندگان با هم برابر است. استراتژی معاملاتی در روند خنثی؛ خرید سهم در کف های قیمتی و فروش سهم در سقف ها می باشد تا جایی که سهم از محدوده حرکتی خارج و پس از آن به دنبال موقعیت معاملاتی جدید باشیم.
شکل زیر روند خنثی در نمودار را نشان میدهد.
استراتژی معامله بر اساس روند خنثی
استراتژی معاملاتی در روند خنثی این است که باید در کف سهم را خریداری و در سقف نیز آن را به فروش رساند. البته برای خرید سهم در کف قیمتی در روند خنثی باید عواملی مانند حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. به عنوان مثال فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه 500000 برگ سهم باشد. از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش یابد پس باید گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر کرد. از طرفی در حمایت ها یا باید تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا اینکه قدرت خریدار به فروشنده بالاتر باشد.
در خصوص هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده میکند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد اما این نکته را باید مد نظر قرار دارد که خرید و فروش با قصد نوسان گیری و کسب بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه می باشد.
در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.
به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد میکند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند. تکنیک های معاملاتی با خط روند نیز جز تکنیک هایی می باشد که پس از یادگیری و درک مفاهیم روند ها بهتر است مطالعه کنید. برای مطالعه مقاله تکنیک های معاملاتی با خط روند از لینک استفاده کنید
معیار اعتبار خط روند در تحلیل تکنیکال
در خصوص هر یک از روندهای ذکر شده؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده میکند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد). در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.
به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد میکند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند.
روش های معامله گری در استفاده از خط روند
به طور کلی در استفاده از تکنیک های معامله گری با خط روند باید به چند نکته توجه کرد و این که با تشکیل خط روند در چه محدوده ای اقدام به خرید و فروش کنیم. به طور کلی تکنیک های معامله گری با خط روند شامل دو مورد زیر است
1- معامله گری روی خط روند
2- معامله گری پس از شکست خط روند
در تکنیک های معامله گری با خط روند سرمایه گذار زمانی که نمودار به خط روند نزدیک میشود تحت شرایطی میتواند اقدام به خرید سهم کند اما باید در کنار آن سایر شرایط را نیز در نظر بگیرد و صرفا با نزدیک شدن به خط روند و یا شکست آن اقدام به خرید سهم نکند. چرا که ممکن است نمودار با نزدیک شدن به خط روند و نبودن شرایط مناسب به راحتی خط روند خود را رو به پایین بشکند و روند حرکت سهم عوض شود.
به عنوان مثال در شکل بالا احتمال شکستن مقاومت بالا می باشد چرا که گام حرکتی نمودار در ریزش مرحله آخر نرم و ملایم می باشد به همین جهت با برخورد به خط روند اقدام به خرید میکنیم.
در مستطیل نشان داده شده مدل حرکتی بازار به شدت کند می باشد و فروشنده ها نیز ضعیف می باشند و موقعیت خوبی با نزدیک شدن به خط روند صعودی ایجاد می شود به همین دلیل در محدوده انتهای مستطیل اقدام به خرید سهم می کنیم.
دیدگاه شما