ارزش فعلی خالص و سایر معیارهای ارزیابی سرمایه گذاری
فرایند تخصیص یا بودجه بندی سرمایه معمولا از یک تصمیم گیری ساده در مورد خرید یا عدم خرید یک دارایی ثابت خاص، پیچیده تر است. در بودجه بندی سرمایه ای با موضوعات گسترده تری مانند تولید یا عدم تولید یک محصول جدید و یا وارد شدن به یک بازار جدید مواجه هستیم. چنین تصمیم هایی ماهیت عملیات و محصولات شرکت را در سالهای آینده تعیین می کنند؛ زیرا سرمایه گذاری در داراییهای ثابت اصولأ بلندمدت است و پس از تصمیم گیری، نمی توان به راحتی آنها را لغو کرد یا تغییر داد.
شرکت خدمات مالی مهم ترین تصمیمی که هر شرکت باید اتخاذ کند را به خط تولید آن شرکت ارتباط می دهد: چه خدماتی عرضه خواهیم کرد با چه محصولاتی خواهیم فروخت؟ در چه بازارهایی رقابت خواهیم کرد؟ چه محصولات جدیدی معرفی خواهیم کرد؟ پاسخ به هریک از این سؤالها شرکت مورد نظر را ملزم می کند که سرمایه کمیاب و ارزشمند خود را به انواع خاصی از داراییها اختصاص دهد. در نتیجه، تمامی این موضوعات راهبردی در سرفصل کلی بودجه بندی سرمایه ای قرار می گیرد. بنابراین، می توان به فرایند بودجه بندی سرمایه ای عنوان دیگری هم داد که آن را بهتر توصیف می کند:
تخصیص راهبردی داراییها
بنا به دلایلی که برشمردیم، احتمالا سؤال بودجه بندی سرمایه ای مهم ترین موضوع در مدیریت مالی است. البته، اینکه یک شرکت چگونه فعالیتهای خود را تأمین مالی می کند (سؤال مربوط به ساختار سرمایه) و چگونه فعالیتهای عملیاتی کوتاه مدت خود را مدیریت می کند (سؤال مربوط به سرمایه در گردش) هم اهمیت خاصی دارند، ولی داراییهای ثابت هر شرکت، مشخص کننده ماهیت عملیات شرکت است. مثلا شرکتهای هواپیمایی، صرفا به دلیل استفاده از هواپیماهای خود برای ارائه خدمت و جابه جایی مسافران، شرکت هواپیمایی هستند، صرف نظر از اینکه چگونه این هواپیماها را تأمین مالی می کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به تخصیص راهبردی دارایی ها با شرکت خدمات مالی آینده سازان فراز کام در ارتباط باشید.
هر شرکت تعداد بسیار زیادی طرح سرمایه گذاری بالقوه دارد. هر یک از این سرمایه گذاریهای بالقوه، گزینه ای است که در اختیار شرکت قرار دارد. برخی از این گزینه ها ارزشمند و برخی دیگر بی ارزش هستند. البته، اساس مدیریت مالی موفق این است کدام سرمایه گذاریها ارزشمند و کدام یک بی ارزش است. با توجه به این موضوع، هدف ما در این فصل معرفی فنونی است که با استفاده از آنها بتوانید سرمایه گذاریهای بالقوه را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس آن تصمیم بگیرید که کدام یک از آنها ارزش اجرا کردن دارد.
در این راستا، چندین روش عملی مختلف را معرفی و مقایسه می کنیم. هدف اصلی از معرفی این روشها آن است که با نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها آشنا شوید. همان طور که خواهیم دید در این زمینه، مهم ترین روش، ارزش فعلی خالص است که اکنون به آن می پردازیم.
الف.ارزش فعلی خالص
همانطور که قبلا گفتیم هدف مدیریت مالی ایجاد ارزش برای سهامداران است. بنابراین، مدیرمالی باید یک طرح سرمایه گذاری بالقوه را از نظراثر احتمالی آن بر قیمت سهام شرکت، مورد بررسی قرار دهد. در این قسمت، رویه ای را که در بررسی طرح های سرمایه گذاری بالقوه کاربرد گسترده ای دارد، یعنی روش ارزش فعلی خالص، تشریح می کنیم.
ب.روش دوره بازگشت سرمایه
در عمل، به دوره بازگشت سرمایه توجه زیادی می شود. به طور کلی، دوره بازگشت سرمایه مدت زمانی است که طول می کشد تا سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود. از آنجا که درک این روش ساده و استفاده از آن بسیار رایج است، آن را بررسی و به صورت نسبتا مفصل نقد می کنیم.
تجزیه و تحلیل روش دوره بازگشت سرمایه
دوره بازگشت سرمایه در مقایسه با روش ارزش فعلی خاص، چندین ایراد نسبتا جدی دارد: اولآ، دوره بازگشت سرمایه صرفا با جمع کردن جریانات نقدی آتی به دست می آید. در این روش هیچ یک از جریانات نقدی آتی تنزیل نمی شود. بنابراین ارزش زمانی پول ناديده گرفته می شود. ثانيا، در این روش تفاوتهای موجود در ریسکها در نظر گرفته نمی شود یعنی دوره بازگشت، هم برای پروژه های پرریسک و هم برای پروژه های کم ریسک، به یک شکل محاسبه می شود.
شاید مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه پیدا کردن مدت زمان مناسب به عنوان مبنای مقایسه باشد، چون در واقع هیچ مبنایی عینی برای انتخاب این مدت زمان وجود ندارد. به عبارت دیگر، اصولا هیچ منطق اقتصادی برای تعیین دوره بازگشت مطلوب وجود ندارد. پس رهنمودی برای انتخاب مدت زمان مناسب در اختیار نداریم. در نتیجه، از عددی استفاده می کنیم که به صورت اختیاری انتخاب شده است.
خلاصه روش دوره بازگشت سرمایه
به طور خلاصه، دوره بازگشت سرمایه نوعی معیار «سربه سری» است. از آنجا که در این روش ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود، می توانید دوره بازگشت سرمایه را طول مدت زمانی تلقی کنید که پروژه از نظر حسابداری به نقطه سربه سری می رسد ولی از نقطه نظر اقتصادی نمی توانید چنین تفسیری از دوره بازگشت داشته باشید. مهم ترین ایراد روش دوره بازگشت سرمایه این است که به سؤال اصلی (در بودجه بندی سرمایه ای) نمی پردازد. (در بودجه بندی سرمایه ای) موضوع مهم، تاثیر انجام دادن سرمایه گذاری مورد نظر بر ارزش سهام شرکت است، نه اینکه چند سال طول می کشد تا بازده نقدی سرمایه گذاری سرمایه گذاری اولیه بازیافت شود.
به هر حال چون این روش بسیار ساده است، شرکتها غالبا آن را به عنوان یک ابزار نظارتی (برای کنترل مخارج سرمایه ای)، در تعداد بسیار زیادی از سرمایه گذاریهای کم اهمیت که باید در مورد آنها تصمیم گیری کنند، به کار می گیرند. البته این کار هیچ ایرادی ندارد. مانند هر روش ساده سرانگشتی دیگری، استفاده از این روش هم با خطاهایی همراه خواهد بود، اما اگر روش مفیدی نبود، سالهای سال از آن استفاده نمی شد. اکنون که این روش را درک کرده اید، می توانید هوشیارانه مراقب موقعیتهایی باشید که در آنهاء استفاده از این روش می تواند به مشکل منجر شود. جدول زیر به شما کمک می کند تا مزایا و معایب این روش را مرور کنید:
مزایا و معایب روش دوره بازگشت سرمایه:
1.درک آن آسان است.
2.عدم قطعیت جریانهای نقدی دورتر را تعدیل می کند.
3.به نقدینگی گرایش دارد.
1.ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.
2.مبنایی اقتصادی برای تعیین مدت زمان مطلوب وجود ندارد.
3. جریانات نقدی که پس از دوره برگشت سرمایه اتفاق می افتد را نادیده می گیرد.
4. پروژه های بلند مدت مانند پروژه های تحقیق و توسعه و پروژه های جدید را رد می کند.
پ.روش دوره بازگشت تنزیلی
دیدیم که یکی از ایرادهای معیار دوره بازگشت سرمایه این است که در آن، ارزش زمانی پول نادیده گرفته می شود. نوع دیگری از دوره بازگشت هم وجود دارد که این مشکل خاص را برطرف می کند و دوره بازگشت تنزیلی نامیده می شود. دوره بازگشت تنزیلی طول مدت زمانی است که مجموع جریانات نقدی تنزیل شده با سرمایه گذاری اولیه برابر می شود. قاعده دوره بازگشت تنزیلی به صورت زیر است:
براساس قاعده دوره بازگشت تنزیلی، یک سرمایه گذاری زمانی پذیرفته می شود که دوره بازگشت تنزیلی آن از تعداد سال هایی که قبلا معین شده است کمتر باشد.
دوره بازگشت تنزیلی را چگونه تفصیر می کنید؟ به یاد دارید که دوره بازگشت معمولی طول مدتی است که پروژه از نظر حسابداری به نقطه ی سربه سری می رسد. به طورکلی، در این مثال اصل پول و فرع مبلغ سرمایه گذاری را می توانیم پس از 4سال از محل جریانات نقدی آن به دست آوریم.
ت.نرخ بازده داخلی
اکنون به مهم ترین جایگزین ارزش فعلی خالص، یعنی نرخ بازده داخلی میرسیم. خواهیم دید که نرخ بازده داخلی ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. با تعیین نرخ بازده داخلی سعی می کنیم یک نرخ بازده خاص بیابیم که ویژگی های پروژه را خلاصه کند. در ضمن تمایل داریم این نرخ یک نرخ داخلی باشد، از این نظر که صرفا به جریانات نقدی یک سرمایه گذاری خاص بستگی داشته باشد نه به نرخ هایی که برای سرمایه گذاری های دیگر پیشنهاد می شود.
ث.محاسبه نرخ مشترک
نرخ مشترک، نرخ تنزیلی است که در آن، ارزش فعلی خالص دو پروژه باهم برابر است.
ویژگیهای توجیه کننده استفاده از نرخ بازده داخلی
علی رغم اشکالاتی که برای روش نرخ بازده داخلی ذکر کردیم، این روش در عمل، حتی از ارزش فعلی خالص هم بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ احتمالا به این دلیل که نیازی که روش ارزش فعلی خالص قادر به برآوردن آن نیست را برآورده می کند: به نظر می رسد که در تجزیه و تحلیل سرمایه گذاریها، افراد عادی به طور عام و تحلیل گران مالی به طور خاص ترجیح می دهند در مورد نرخ بازده صحبت کنند تا در مورد ارزش بر حسب واحد پول.
به همین ترتیب، به نظر می رسد که استفاده از روش نرخ بازده داخلی برای انتقال اطلاعات مربوط به یک پروژه، راهی ساده فراهم می آورد. مثلا ممکن است یک مدیر به مدیر دیگری بگوید: «تغییر سیستم رایانه ای شرکت ۲۰ درصد بازده دارد. در چنین جمله ای ساده تر از درک این جمله است: «در نرخ تنزیل ۱۰ درصد، ارزش فعلی خالص 4000 دلار است.
سرانجام، در شرایط اطمینان، از بعد عملی ممکن است روش نرخ بازده داخلی بر روش ارزش فعلی خالص، برتری داشته باشد: بدون داشتن نرخ تنزیل (نرخ بازده مورد توقع) نمی توانیم ارزش فعلی خالص را برآورد کنیم، در حالی که می توانیم نرخ بازده داخلی را تخمین بزنیم. مثلا فرض کنید نرخ بازده مورد توقع از یک سرمایه گذاری مشخص نیست، ولی می دانیم که نرخ بازده آن مثلا ۴۰ درصد است. به احتمال زیاد، نرخ بازده مورد توقع پایین تر از ۴۰ درصد است و بنابراین، این پروژه را خواهیم پذیرفت. مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی در جدول زیر خلاصه شده است:
مزایا و معایب روش نرخ بازده داخلی:
1.ارتباط نزدیکی با ارزش فعلی خالص دارد. و عموما این دو روش به نتایج یکسانی
برای تصمیم گیری منتهی می شوند.
2.درک آن ساده و انتقال اطلاعات یک پروژه با استفاده از آن آسان است.
1.در صورت وجود جریانات نقدی نامتعارف، ممکن است نتیجه آن، جواب چند گانه باشد یا جواب نداشته باشد.
2.ممکن است در مقایسه سرمایه گذاری های مانعة الجمع به تصمیمات نادرست منجر شود.
1.معیارهای مبتنی بر جریانات نقدی تنزیل شده
الف)ارزش فعلی خالص(NPV ): ارزش فعلی خالص یک سرمایه گذاری عبارتست از مابه التفاوت بین ارزش بازار و بهای تمام شده ی آن. باتوجه به این معیار چنانچه NPVیک پروژه مثبت باشد، آن پروژه پذیرفته می شود. ارزش فعلی خالص معمولا با محاسبه ارزش فعلی جریانات نقدی تنزیل شده (برای برآورد کردن ارزش بازار) و سپس کسر کردن بهای تمام شده از آن، برآورده می شود. روش ارزش فعلی خالص هیچ اشکال خاصی ندارد و معیار ارجح برای تصمیم گیری است.
ب)نرخ بازده داخلی (IRR): نرخ بازده داخلی نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی خالص برآورد شده یک سرمایه گذاری برابر با صفر می کند. گاهی اوقات نرخ بازده داخلی، نرخ بازده جریانات نقدی تنزیل شده هم نامیده می شود. این معیار، با ارزش فعلی خالص ارتباط نزدیکی دارد و چنانچه جریانات نقدی پروژه ها متعارف باشد یا پروژه ها از یکدیگر مستقل باشند، استفاده از هر دو روش مذکور به نتیجه واحدی ختم می شود. در صورتی که جریانات نقدی پروژه ها متعارف نباشد، ممکن است نرخ بازدهی وجود نداشته باشد یا تعداد نرخ بازده داخلی بیش از یک باشد. مهم تر اینکه نمی توان با استفاده از نرخ بازده داخلی، پروژه های مانعة الجمع را رتبه بندی کرد. پروژه ای که دارای بالاترین نرخ بازده داخلی باشد، لزوما بهترین پروژه نیست.
ج) شاخص سود آوری(PI) : شاخص سودآوری که به نام نسبت منفعت به هزینه هم شناخته می شود، برابراست با حاصل تقسیم ارزش فعلی جریانات نقدی پروژه بر بهای تمام شده آن باشد، باید آن پروژه را پذیرفت. شاخص سودآوری ارزش فعلی یک سرمایه گذاری را به ازای هر دلاری که سرمایه گذاری شده است می سنجد. این روش به روش ارزش فعلی خالص شباهت زیادی دارد، ولی مانند نرخ بازده داخلی، نمی توان از آن در رتبه بندی پروژه های مانعة الجمع استفاده کرد. با وجود این، در صورتی که یک شرکت چندین پروژه مستقل با ارزش فعلی خالص مثبت در اختیار داشته باشد و نتواند همه آنها را تأمین مالی کند، می تواند از این شاخص برای رتبه بندی پروژه های مذکور استفاده کند
2. معیارهای مبتنی بر دوره بازگشت
الف) دوره بازگشت سرمایه: دوره بازگشت سرمایه، مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات نقدی یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت سرمایه، چنانچه دوره بازگشت سرمایه پروژهای از مدت زمان مورد نظر کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. اصولا این معیار نقایصی دارد، چون ریسک، ارزش زمانی پول و جریانات نقدی را که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده می گیرد.
ب) دوره بازگشت تنزیلی: دوره بازگشت تنزیلی مدت زمان لازم برای برابر شدن مجموع جریانات تقدي تنزيل شده یک سرمایه گذاری با هزینه اولیه آن است. طبق قاعده دوره بازگشت تنزیلی، اگر دوره بازگشت تنزیلی پروژه ای از مدت زمان معینی کمتر باشد، باید آن را پذیرفت. این معیار هم ناقص است چون در این روش جریانات نقدی که پس از دوره بازگشت اتفاق می افتد، نادیده گرفته می شود.
3. معیارهای حسابداری
میانگین بازده حسابداری (AAR): میانگین بازده حسابداری معیاری برای سنجش سود حسابداری سرمایه گذاری نسبت به ارزش دفتری آن است. این معیار با نرخ بازده داخلی ارتباطی ندارد، ولی شبیه نسبت بازده دارایی ها (ROA) است. قاعده میانگین بازده حسابداری بیانگر آن است که چنانچه میانگین بازده حسابداری یک سرمایه گذاری از میانگین بازده حسابداری تعیین شده بیشتر باشد، باید آن سرمایه گذاری را پذيرفت. روش میانگین بازده حسابداری به چندین دلیل دارای اشکالات جدی است و دلایل اندکی برای استفاده بازده نقدی سرمایه گذاری از آن وجود دارد.
در این بخش معیارهای مختلفی که در ارزیابی طرحهای سرمایه گذاری به کار می روند، معرفی شدند. شش معیاری که مورد بررسی قرار گرفت، عبارت است از :
1. ارزش فعلی خالص NPV
2.دوره بازگشت سرمایه
3. دوره بازگشت تنزیلی
4.میانگین بازده حسابداری AAR
5.نرخ بازده داخلی IRR
6. شاخص سود آوری (PI)
همچنین، نحوه محاسبه هر یک از معیارهای فوق توضیح داده شد و نحوه تفسیر نتایج هم
مورد بحث قرار گرفت. مزایا و معایب هر یک از آنها نیز توضیح داده شد. در نهایت به این
موضوع پرداختیم که یک معیار معتبر در بودجه بندی سرمایه ای باید دو موضوع را مشخص
کند: ۱) آیا یک پروژه خاص، سرمایه گذاری مناسبی است؟ ۲) اگر بیش از یک پروژه
مناسب وجود داشته باشد ولی ناگزیر به انتخاب فقط یکی از آنها باشیم، کدام یک را
انتخاب کنیم؟ نکته اصلی این فصل آن است که فقط ارزش فعلی خالص می تواند به درستی
به دو سؤال فوق پاسخ دهد.
به همین دلیل، ارزش فعلی خالص، یکی از دو یا سه مفهومی است که در علوم مالی بیشترین اهمیت را دارند. در سایر فصلهای این کتاب، بارها و بارها از آن استفاده خواهیم کرد. در این زمینه دو نکته را به خاطر بسپارید: ۱) همیشه ارزش فعلی خالص، تفاوت بین ارزش یک پروژه یا یک دارایی و بهای تمام شده آن است و ۲) مدیر مالی با شناسایی و اجرای پروژه هایی که ارزش فعلی خالص آنها مثبت است، به بهترین شکل درجهت منافع سهامداران عمل می کند.
در نهایت اشاره کردیم که به طور طبیعی نمی توان ارزشهای فعلی خالص را در بازار مشاهده کرد، بلکه باید آنها را تخمین زد. از آنجا که احتمال ضعیف بودن برآوردها وجود دارد، مدیران مالی در ارزیابی پروژه ها از چندین معیار مختلف استفاده می کنند. این معیارها، اطلاعات بیشتری در مورد اینکه آیا واقعا ارزش فعلی خالص یک پروژه مثبت است یا خیر، فراهم می آورند.
برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاوران مالی شرکت مالی تماس بگیرید
انواع شاخص های بورس کدامند؟ شاخص قیمت و بازده نقدی
انواع شاخص های بورس معیارهای مهمی هستند که بررسی آنها از جنبههای مختلف میتواند اطلاعات مفیدی را در مورد وضعیت گذشته و حال بورس به اطلاع دنبالکنندگان بازار بورس برساند. تحلیل شاخصهای بورس باعث اطلاع از نوسانات بازار میشود به همین دلیل نقش مهمی در تصمیمگیری سرمایهگذاران ایفا میکند. دانستن اطلاعات و اصطلاحات بازار بورس برای افراد تازهکار این بازار امری لازم و ضروری است.
شاخص اولین المانی است که سهامدار با ورود به بازار سرمایه با آن مواجه میشود. در حقیقت اولین چیزی که افراد مختلف در زمان ورود به بورس با آن آشنا میشوند و معاملات خود را شروع میکنند بررسی شاخص است. شاخص مثبت و منفی به ترتیب با رنگهای سبز و قرمز مشخص میشود. چارت بورس که بر روی صفحه نقش میبندد با اعداد و ارقام به رنگهای سبز به عنوان افزایش ارزش سهام و قرمز به معنی سقوط بهای سهام نمایش داده میشود.
بازار بورس نیز مانند هر بازار دیگری تحت تاثیر مستقیم میزان عرضه و تقاضا قرار دارد. این موضوع باعث شده است تا افراد فعال در این حوزه اقدام به طراحی روشهایی کنند تا اطلاع دقیقی از تغییرات عرضه و تقاضا داشته باشند. طراحی شاخصهای مختلف این امکان را به فعالان در این عرصه اقتصادی میدهد تا ارزیابی مناسبی از اتفاقات در بازههای زمانی کوتاه یا بلند داشته باشند.
بورس اوراق بهادار
قدیمیترین بازار بورس متعلق به شهر فرانکفورت در آلمان است اما امروزه شناخت بازار بورس اوراق بهادار با ساختاری است که آمریکا در اوایل قرن بیستم میلادی بنا کرد. بازار بورس متشکل از تعداد زیادی خریدار و فروشنده اوراق بهادار است. هر ورق یک سهم از یک شرکت را نشان میدهد که از طرف شرکت منتشر شده است و خریداران به ازای تملک آن به فروشندگان پول پرداخت میکنند. در ابتدا سهامهای موجود به صورت ورقهای بودند و سهامداران برگهای مبنی بر مالکیت سهم مشخص شده را در اختیار خود داشتند. امرزوه اما با پیشرفت دنیای دیجیتال و تکامل فناوریهای موجود دیگر سهامی به صورت کاغذی معامله نمیشود و میزان داراییهای شما در بورس به صورت اینترنتی قابل مشاهده و معامله است.
بازار بورس محلی برای معامله اوراق بهادار است و در همه جای جهان رواج دارد. به همین دلیل در زبان انگلیسی از آن به عنوان Stock Exchange به معنای تعویض یا جابجایی سهام نام برده میشود. در زبان فارسی به این دلیل به بورس مشهور است که در زبان فرانسوی به این بازارها Boursiers گفته میشود. اکثر مفاهیم مالی و حسابداری در کشور ما از زبان فرانسوی به زبان فارسی راه پیدا کردهاند بنابراین تعجبی ندارد که واژه بورس نیز از این قاعده پیروی کند.
بازارهای بزرگ و مهمی در دنیا وجود دارد که روزانه به انجام فعالیتهای بورسی متعدد میپردازند. این بازارها با تاثیرگذاری بر اقتصاد کلان سرمایهگذاران و واحدهای تجاری بسیاری را به یکدیگر متصل میکنند. از بازارهای پویا در عرصه بازار بورس اوراق بهادار میتوان از بازار بورس نیویورک، بازار بورس لندن، بازار بورس توکیو، بازار بورس هنگ کنگ و البته بازار بورس تهران نام برد.
انواع شاخص های بورس
روشهای مختلفی برای اطلاع از انواع شاخص های بورس وجود دارد. شاید بهترین روش تفکیک شاخص بورس، دستهبندی بر اساس محل یا ناحیهای باشد که شاخص بورس در آن محاسبه شده است. با استفاده از شاخصهای جهانی و ملی میتوان مقایسهای جامع از تفاوت رویکردهای بازار در اقلیمهای مختلف انجام داد. این کار میتواند اعمال سیاستهای درست و منطبق با همان منطقه را در بر داشته باشد.
به عنوان مثال شاخصهایی نظیر MSCI-World یا S&P 100 بر اساس چند کشور و ناحیه میتوانند یک شاخص جهانی باشند و در مقابل شاخصهای مربوط به بازارهای مشخص مانند شاخص آمریکایی S&P 500 یا شاخص ژاپنی Nikkei 225 در دسته شاخصهای ملی قرار میگیرند چرا که شاخصهای چند ملیتی نقش کمرنگتری در میان انواع شاخص های بورس دارا هستند.
شاخص جهانی MSCI
محاسبه این شاخص بر اساس سهام 1655 شرکت در بین 23 کشور جهان است که البته به صورت وزنی ارزیابی خواهند شد. این شاخص اولین بار در سال 1970 توسط موسسه سرمایهگذاری جهانی مورگان استنلی (Morgan Stanley Capital International) ابداع شد و نام این شاخص نیز از مخفف اسم همین شرکت برداشته شده است. در این شاخص نرخ خالص بازده سالیانه (Gross Annul Return) یا GAR به صورت وزنی بر اساس ارزش سهام شرکتها تعریف شده است. از این شاخص به عنوان ملاک ارزیابی بازار جهانی استفاده میشود.
شاخصهای بورس تهران
امروزه یکی از بازارهای بزرگ برای جذب سرمایه بازار بور و اوراق بهادار (Stock Exchange) است. به دلیل رشد بازده بورس در سازمان بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای اخیر میزان نقدینگی زیادی وارد این بازار شده که باعث افزایش نرخ بازگشت سرمایه نیز شده است.
بورس اوراق بهادار تهران دارای نماد TSE است که مخفف Tehran Stock Exchange میباشد. شاخصهای مختلفی در بازار مالی تهران که تنها بازار بورسی کشور است طراحی شده است. ارزیابی اطلاعات بازار بورس از طریق تحلیل شاخصهای موجود مانند شاخص کل، شاخص قیمت، شاخص بازده نقدی و شاخص قیمت صنعت صورت میپذیرد. در ادامه این مطلب به بیان و معرفی انواع شاخص های بورس تهران میپردازیم.
شاخص کل (TEDPIX)
در تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده بورس با نام TEDPIX شناخته میشود. این همان شاخصی است که در رسانهها به شاخص بورس تهران شهرت دارد. یکی از پرکاربردترین شاخصها میان فعالان بازار بورس، شاخص کل است. این شاخص نشاندهنده سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در ساختمان شیشهای تهران است. تغییرات این شاخص بازدهی سرمایهگذراران در بورس را نشان میدهد.
در حقیقت شاخص کل تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانه پرداختی شرکتها را به سهامداران محاسبه میکند. طبق فرمول محاسبه شاخص کل هر چه شرکتها بزرگتر باشند تاثیر بیشتری بر روی شاخص خواهند گذاشت. یعنی شرکتهای بزرگ با میزان سرمایه بالا نقش پررنگتری را در روند محاسبه شاخص کل دارند.
شاخص کل هموزن
برخی از تفسیر کنندگان سازمان بورس بر این عقیده هستند که شاخص کل معیار دقیقی برای ارزیابی شرکتهای بورسی نیست و برآیند عمومی تغییرات بازار سهام را نشان نمیدهد چرا که تاثیر شرکتهایی با سرمایه بزرگتر بر این شاخص بیشتر است. به طوری که گاهی شاهد افت همگانی در ارزش سهامها هستیم اما به دلیل افزایش قیمت سهام در چند شرکت بزرگ شاخص کل مثبت میشود. در شاخص کل هموزن ارزش شرکتها در محاسبه شاخص کل یکسان است و با وزنی برابر سنجیده میشوند. میزان تاثیر نوسانات مثبت و منفی شرکتها جدای از بزرگی یا کوجکی آنها بر روی شاخص کل با هم برابر است.
شاخص قیمت (TEPIX)
شاخص قیمت TEPIX نیز به عنوان یکی از اصلیترین انواع شاخص های بورس شناخته میشود. این شاخص روند عمومی تغییر قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان میدهد. شاخص TEPIX بر خلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکتها را در محاسبات خود لحاظ نمیکند. تفاوت عمده این شاخص با شاخص کل در این است که محاسبه قیمت سهام شرکتهای بورسی در فرمول شاخص مورد توجه قرار میگیرد در حالی که شاخص کل علاوه بر قیمت، سود پرداختی سالیانه شرکتها را نیز در فرمول محاسباتی خود جای میدهد. در این شاخص هم مانند شاخص کل وزن واحدهای تجاری از اهمیت برخوردار است و شرکتهای با سرمایه بیشتر تاثیری بیشتری بر شاخص قیمت خواهند داشت.
شاخص قیمت هموزن
در شاخص قیمت هموزن شرکتهای حاضر در بورس ارزش یکسانی دارند و شرکتهای بزرگتر تاثیر بیشتری بر این شاخص نسبت به شرکتهای کوچک نخواهند داشت. در نتیجه نوسانات مثبت و منفی شرکتهای مختلف به صورت هموزن بر این شاخص اثر خواهند گذاشت. استفاده از این شاخص شما را به روند کلی بازار بورس آشنا میکند و نرخ مثبت و منفی دقیقتری را از بازار ارائه خواهد کرد.
شاخص سهام آزاد شناور (TEFIX)
سهام شناور آزاد (Free Float) به بخشی از سهام یک واحد تجاری فعال در بورس گفته میشود که سهامداران آن آماده عرضه و فروش سهم خود هستند. دارندگان سهام شناور آزاد قصد ندارند تا با حفظ سهام خود در مدیریت شرکت دخیل باشند و در آیندهای نزدیک سهام خود را معامله خواهند کرد.
شاخص سهام شناور آزاد مشابه با شاخص کل محاسبه میشود. تفاوت نحوه محاسبه این شاخص با شاخص کل در این است که برای وزندهی به شرکتهای موجود در سبد شاخص به جای کل سهام منتشر شده تنها سهام شناور آزاد شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد. هدف اصلی از محاسبه شاخص سهام شناور آزاد تمرکز کردن بر روی قسمتی از بازار با قدرت نقد شوندنگی بالا است. این شاخص غالبا مورد استفاده افرادی است که قصد سرمایهگذاری کوتاه مدت و انجام معاملات با فاصله زمانی کم را دارند.
شاخص بازده نقدی
شاخص بازده نقدی تنها بازدهی ناشی از سود مصوب مجامع که به سود نقدی معروف است را محاسبه میکند. به این صورت بازدهی ناشی از کلیه سودهای پرداختی توسط شرکتهای بورسی ذکر میشود. هنگامی که این شاخص با افت مواجه شود در بازده نقدی سرمایه گذاری مجامع سود کمتری پرداخت میشود و نباید انتظار کسب سود نقدی بزرگی را داشت و باید انتظارات معاملهگری خود را با این اصل سازگار کرد.
شاخص صنعت و شاخص مالی
شرکتها بر اساس ماهیت فعالیت تقسیم میشوند. شرکتهای تولیدی و خدماتی دو دسته اصلی واحدهای تجاری بورسی را تشکیل میدهند. شرکتهای تولیدی بیش از 60 درصد از شرکتهای فعال در بورس را تشکیل میدهند. سهام شرکتهای تولیدی در شاخص صنعت و سهام شرکتهای خدماتی را در شاخص مالی محاسبه میکنند. شیوه محاسبه هر دو شاخص بر اساس میانگین شرکتهای فعال در آن شاخص است و در واقع مشابه با شاخص کل محاسبه میشوند با این تفاوت که تعداد شرکتهای حاضر در شاخص متفاوت است و هر کدام به فیلد کاری مشابه در یک شاخص مشغول به فعالیت هستند.
شاخص بازار اول و دوم
شرکتهای عضو در بازار بورس اوراق بهادار تهران به دو گروه اصلی تقسیم میشوند. هر یک از این گروهها بازار سهام خاصی را تشکیل میدهند. شرکتهای بورسی معمولا توسط معیارهایی مانند میزان سرمایه، تعداد سهامداران، وضعیت سودآوری، میزان معاملات و غیره از یکدیگر تفکیک میشوند. این تفکیک در بازار نشاندهنده بازار شرکتهای بزرگ و بازار شرکتهای کوچک است. واحدهای تجاری که در بازار بورس طبق معیارهای مختلف در شرایط بهتری نسبت به بقیه قرار داشته باشند در بازار اول و بقیه شرکتهای فعال در بازار بورس اوراق بهادار تهران در بازار دوم قرار میگیرند.
شاخص 50 شرکت برتر
سازمان بورس اوراق بهادار هر سه ماه یک بار به معرفی 50 شرکت برتر بورس که بالاترین میزان نقد شوندگی را دارند اقدام میکند. شاخص 50 شرکت برتر میانگین وزنی از این 50 شرکت منتخب را به سرمایهگذاران ارائه میدهد. شیوه محاسبه این شاخص نیز به مانند محاسبه شاخص کل قیمت است و تفاوت آن در تعداد شرکتها است و فقط اطلاعات این 50 شرکت را در بر میگیرد. این در حالی است که صدها شرکت در شاخص کل قیمت مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
شاخص 30 شرکت بزرگتر
سازمان بورس بزرگی شرکتها را بر اساس ارزش روز شرکت محاسبه میکند. 30 شرکت بزرگتر در واقع 30 شرکت برتر در لیست شرکتهای بزرگ بورس هستند و میانگی وزنی این شرکتها شاخص 30 شرکت بزرگتر را مشخص میکند. اغلب در زمان رکود بازار و زمانی که شاخص مسیر مشخصی ندارد با انجام معاملات بلوکی در سهام این 30 شرکت بزرگتر اقدام به تغییر رقم شاخص میکنند.
جمع بندی
در این مطلب به معرفی انواع شاخص های بورس در ساختمان شیشهای تهران پرداختیم. لازم به ذکر است که بررسی شاخصها در یک روز کار درستی نیست و با توجه به نوسانات بازار بورس برای ایجاد یک دید کلی قوی و کارآمد باید تغییرات بازار را طی بازههای چند روزه و یا حتی چند ماهه بسته به نوع سرمایهگذاری خود بررسی کرد.
ما در سایت ثروت آفرین به ارائه آموزشهای کاربردی در خصوص شاخص های بورس پرداختیم تا بتوانید با کمک آنها به اهداف خود در بازار بورس ایران بیش از پیش نزدیک شوید.
بازده نقدی سرمایه گذاری
شاخص TEDPIX شاخص ابتکاری جدیدی نیست و در مقایسه با شاخص TEPIX مبنای بهتری برای شکل گیری انتظارات عقلایی است.
موضوع نحوه محاسبه شاخصی که نشان دهنده نوسانات بازار باشد و بتوان آن را نماینده ای منطقی از کل بازار دانست، موضوع بحث ها و مقالات زیادی بوده است. بدیهی است نتایج تحقیقات جدید روش های قبلی را تعدیل کرده و روش های محاسباتی جدیدی پیشنهاد می دهند که نقاط ضعف روش های قبلی را تا حدی مرتفع سازد.
برخی از خدمات سایت، از جمله مشاهده متن مطالب سالهای گذشته روزنامههای عضو، تنها به مشترکان سایت ارایه میشود.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
در سایت عضو شوید و هزینه اشتراک یکساله سایت به مبلغ 700,000ريال را پرداخت کنید.
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 100 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی همه کاربران به متن مطالب خریداری نمایند!
مولفههای مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه
همه افراد هر روز در معرض نوعی ریسک قرار میگیرند، خواه رانندگی و پیادهروی در خیابان ، خواه سرمایهگذاری یا مواردی دیگر. شخصیت، سبک زندگی و سن سرمایهگذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایهگذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته میشود. هر سرمایهگذار مشخصا دارای پروفایل ریسکپذیری متفاوتی است که بر اساس قدرت مقاومت او در برابر تغییر شرایط مشخص میشود. وقتی صحبت سرمایهگذاری به میان میآید باید در نظر داشت که رابطهی تنگاتنگی میان ریسک، خطر و پاداش وجود دارد. به قول معروف «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود». به طور کلی، با افزایش ریسکهای سرمایهگذاری، سرمایه گذاران برای جبران پذیرفتن این ریسکها، انتظار بازده یا پاداش بیشتری را دارند. در ادامه پس از بررسی انواع ریسک های سرمایه گذاری، به بررسی مولفه های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه می پردازیم.
در مقالات پیشین در ارتباط با “مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضهی اولیه سهام” صحبت نمودیم و به بررسی مراحل سرمایه گذاری استارتاپ ها پرداختیم. در این مقاله با تمرکز بر شاخص های مالی و اقتصادی به نحوه جذب سرمایه گداران و نحوه تصمیم گیری آنها می پردازیم.
در شکل زیر شماتیکی از این رابطه بیان شده است. برای این که بتوانید درک کنید که چه عوامل و فاکتورهایی در یک کسب و کار برای سرمایهگذاران جذاب است، ابتدا باید با ریسکهای سرمایهگذاری آشنا شوید و بدانید که سرمایهگذاران چگونه و از طریق چه راههایی، کسب و کارها را میسنجند.
رابطهی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش (برگرفته از Investopedia)
ریسک در سرمایه گذاری
به طور کلی در اصطلاح مالی، ریسک اختلاف درآمد یا آوردهی واقعی یک کسب و کار نسبت به درآمد یا سود مورد انتظار آن کسب و کار، در گذر زمان رشد استارتاپ است. ریسک یا خطر در واقع احتمال از دست دادن بخش یا تمام سرمایهی اولیهای است که وارد کسب و کار کردهاید.
به صورت کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج تاریخی کسب و کار ارزیابی می شود. در امور مالی، «انحراف معیار» یک معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار به اندازهگیری نوسانات ارزش داراییها در مقابل میانگین ارزش داراییهای پیشین کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است.
بر اساس طبقه بندی سایت Investopedia و wallstreetmojo ریسکهای مالی به دو بخش کلی سیستماتیک و غیر سیستماتیک بخشبندی شده که دارای زیر بخشهای دیگری از قبیل شکل زیر هستند.
شماتیکی از ریسکهای مالی یک کسب و کار
در ادامه به شکل خلاصه به تعریف انواع ریسکها پرداخته میشود:
- ریسک بازار: به ریسکی گفته میشود که ممکن است یک سرمایهگذاری به دلیل تغییرات و تحولات اقتصادی در برابرش قرار گرفته و ممکن است ارزش و سرمایهی خود را از دست دهد. اصلیترین بخشهای ریسک بازار به قسم زیر است:
- ریسک سهامی
- ریسک نرخ بهره/ سود
- ریسک ارز
شماتیکی از تاثیر ریسک افقی بر سرمایه
- ریسک طول عمر: هر وقت هر سرمایهگذاری بیش از زمان پیشبینی شدهی سرمایهگذاران به طول میانجامد، دچار این قبیل ریسکها میشود که عموما وارد سرزمینی ناشناخته شده که عموما نمیتوان درکی از خطرات پیش رو داشت.
- ریسک سرمایهگذاری خارجی: به ریسکی گفته میشود که به دلیل سرمایهگذاری در کشورهای خارج از کشور به وقوع می پیوندد، در واقع سرمایهگذاران با عواملی چون پایین آمدن شاخص اقتصادی GDP آن کشور، بالا رفتن تورم، ناآرامیهای مدنی و … مواجه میشوند.
حال که با خطرات و ریسکهای یک سرمایهگذاری آشنا شدید، جدا از اینکه خودتان میتوانید از روشهای مدیریت و شناخت ریسک برای پایین آوردن و مطمئن کردن کسب و کار خود اقدام کنید، دید بهتری از روش تصمیمگیری سرمایهگذارها بر یک کسب و کار دارید. در ادامه به شاخصهای پر اهمیت یک کسب و کار برای سرمایهگذاران پرداخته میشود، تا بتوان دید بهتری برای سنجش یک کسب و کار پیدا کرد و با ریسکهای آن آشنا شد.
شاخصههای مالی سنجش کسب و کارها
عموما سرمایهگذاران برای شناسایی ریسک کسب و کار از روشهای مختلف ارزیابی شرکتها مانند روش نسبتها یا نرخ بازگشت سرمایه و … استفاده میکنند. عموما قبل از پذیرش سرمایهگذار خارجی، هر بنیانگذاری خود به نوعی در حال سرمایهگذاری بر روی کسب و کارش است، پس بهتر است که با برخی از این شاخصهای مالی آشنا شوید تا بتوانید پیشبینی درستی به سرمایهگذار از کسب و کارتان ارائه دهید.
از برخی شاخصهای اقتصادی مانند IRR و NPV می توان برای تعیین میزان مطلوبیت یک پروژه و ارزش افزوده ایجاد شده توسط آن شرکت استفاده کرد. در حالی که یکی از این شاخصها به صورت درصدی استفاده میشود، دیگری به صورت رقم واحد پولی (دلار، ریال و …) بیان میشود.
ارزش فعلی (PV) و ارزش فعلی خالص (NPV)
ارزش فعلی (PV) آن ارزشی است که است که خالص جریانات نقدی ورودی در حال حاضر برای شرکت دارند. خالص ارزش فعلی (NPV) همان ارزش فعلی است که میزان کل سرمایهگذاری انجام شده در پروژه از آن کم میشود. به بیانی دیگر در فرمولهای زیر آورده شده است:
شاخص سود آوری (PI)
شاخص دیگری که از PV و NPV میتوان استخراج کرد، شاخص سود آوری (PI) میباشد که به شکل درصد بیان شده و به قرار فرمول زیر است:
به طور مثال اگر در ابتدا یک سرمایهگذاری ۱۰۰ واحدی روی طرح انجام شده باشد و سپس در سال اول ۵۰ واحد درآمد و در سال دوم ۵۰ واحد هزینه و ۱۵۰ واحد درآمد در شرکت وجود داشته باشد (آورده شده در شکل ۱-۴)، با در نظر گرفتن نرخ بهره/ تنزیل ۱۰% شاخصها به صورت زیر محاسبه میشود.
جریانات درآمد – هزینهی شرکت (برگرفته از آموزههای مهندس پورمددکار)
درواقع ارزش خالص فعلی گویای آن است که اگر روی این طرح ۱۰۰ واحد پولی سرمایه گذاری شود با توجه به نرخ بهره / تنزیل ۱۰% (عموما در حالت واقعی نرخ سود بانکی برابر با نرخ تنزیل در نظر گرفته میشود) نه تنها بعد از دو سال ۱۰۰ واحد پولی به سرمایهگذار بازگشت داده میشود بلکه ۲۰ واحد پولی اضافی هم به آن داده میشود، به معنای دیگر نه تنها اصل ارزش سرمایه نگه داشته میشود، بلکه ۲۰ واحد پولی سود نیز به آن پول اضافه خواهد شد. اگر نرخ تنزیل بالاتر گرفته میشد امکان منفی شدن این شاخص هم وجود دارد.
بعد از مشخص شدن سوددهی طرح باید میزان سوددهی به صورت نسبی و بدون واحد مشخص شود تا دید آیا آن طرح با توجه به سودده بودن برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر، برای رسیدن به این مهم از شاخصهایی به نام نرخ بازده داخلی یا نرخ بازگشت سرمایه استفاده میکنند.
نرخ بازده داخلی (IRR) و نرخ بازگشت سرمایه (ROR/ROI)
نرخ بازده داخلی (IRR بازده نقدی سرمایه گذاری = Internal Rate of Return) نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص میکند. تحلیلگران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده میکنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابهاند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (Hurdle Rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود. ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است. فرمول IRR به قرار فرمول زیر است:
که در رابطه بالا:
- Ct = سود خالص برای دوره زمانی مورد نظر
- t = تعداد دوره زمانی
- r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
- I = میزان سرمایهگذاری
در مثال ذکر شده در بخش قبلی میزان IRR به قرار زیر است:
هر سرمایهگذاری با توجه به زمینهی طرح و ریسکهای مورد انتظار، شاخصی به نام حداقل نرخ جذب کننده (MARR = Minimum Acceptable Rate of Return) برای خود تعریف میکند که اگر شاخص IRR بیشتر از آن باشد حتما بر روی طرح سرمایهگذاری میکند و اگر کمتر باشد ریسک سرمایهگذاری را نمیپذیرد.
نرخ بازده (RoR = Rate of Return/ Return on Investment) را می توان برای هر سرمایهگذاری، از وسیله نقلیه و املاک و مستغلات گرفته تا اوراق قرضه، سهام و هنرهای زیبا اعمال کرد. RoR با هر دارایی کار می کند به شرط آنکه دارایی در یک زمان خریداری شود و در دوره ای در آینده جریان نقدی ایجاد کند. سرمایه گذاریها، تا حدی بر اساس نرخ بازده گذشته ارزیابی میشوند، که میتواند در مقایسه با داراییهای همان نوع برای تعیین جذاب ترین سرمایه گذاریها ارزیابی شود. بسیاری از سرمایه گذاران دوست دارند قبل از انتخاب سرمایه گذاری ، نرخ بازده مورد نیاز را انتخاب کنند. این نرخ از فرمول زیر به دست میآید:
نقطهی سر به سر (Break Even Point)
در مقالات پیشین در ارتباط با دره مرگ و روش های تامین مالی آن صحبت نمودیم. چنان چه علاقه مند به این مقاله هستید میتوانید از طریق کلیک بر روی عبارت “راهکارهای تامین مالی در درهی مرگ استارتاپها” اقدام نمایید.
تجزیه و تحلیل نقطهی سر به سر در اقتصاد، کسب و کار و حسابداری هزینه به نقطهای اشاره دارد که در آن هزینه کل با درآمد کل برابر میشود. برای تعیین تعداد واحدها یا ارزش و میزان درآمد مورد نیاز برای تأمین کل هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) از تحلیل نقطه سر به سر استفاده می شود.
به طور خلاصه:
- در نقطه سر به سر، شرکت هیچ ضرر و زیانی نمی کند.
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که میانگین درآمد = میانگین هزینهی کل (AR = ATC)
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که درآمد کل = هزینه کل (TC = TR)
طبق تعریف به دیاگرام زیر خواهیم رسید:
دیاگرامی از نقطهی سر به سر تعدادی و ارزشی
تعریف فرمولی نقطهی سر به سر
(هزینه متغیر در واحد محصول – قیمت فروش در واحد محصول) / هزینههای ثابت = نقطه سر به سر تعدادی
- هزینههای ثابت (Fixed Costs) به هزینههایی گفته میشود که با تغییر میزان محصول و تولید تغییری نمیکنند. (عموما در طی سال در نظر گرفته میشود، مانند، حقوق، اجاره، تجهیزات ساختی و …)
- قیمت فروش در واحد محصول (Price) به قیمت هر کدام از محصولات به صورت واحدی گفته میشود.
- هزینه متغیر در واحد محصول (Variable Costs) به هزینههایی گفته میشود که برای تولید یک واحد از محصول به صورت مستقیم نیاز است.
قابل ذکر است که قیمت فروش واحد محصول منهای هزینه متغیر واحد محصول، حاشیه سود هر واحد است. به عنوان مثال، اگر قیمت فروش کتاب 100 هزار تومان و هزینههای متغیر آن 5 هزار تومان برای ساخت کتاب باشد، 95 هزار تومان حاشیه سود در واحد محصول است و به جبران هزینههای ثابت کمک میکند.
اصولا نقطهی سر به سر در اولین مراحل تصمیمگیری برای سرمایهگذاری بر استارتاپها صورت میگیرد، زیرا دلایل زیادی وجود دارد تا به آن نقطه نرسید یا به عنوان استراتژی خود مشخص کنید که چه قدر از آن ارزش را میخواهید صرف چه هزینههایی کنید. به همین دلیل در اولین مرحله این شاخص تحلیل میشود تا در صورت منطقی بودن به مراحل بعدی رجوع شود. به طور مثال در مرحلهی بعدی با رسم جریان درآمد – هزینه در دو حالت عادی و تجمعی، زمان رسیدن به نقطه سر به سر تجمعی و عادی را محاسبه میکنند، تا با تحلیل آن دو نمودار، به میزان ریسکهای احتمالی موجود در روند رشد کسب و کار بپردازند.
تیم سرمایه گذاری صندوق پژوهش و فناوری گیلان جهت توانمندسازی استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا، فایل excel مورد نیاز جهت تحلیل مولفه های مالی را آماده نموده است. چنان چه تمایل به دریافت این فایل نمونه دارید، می توانید درخواست خود را با موضوع “دریافت فایل excel تحلیل مولفه های مالی” به آدرس پست الکترونیک صندوق گیلان ([email protected]) ارسال نموده یا در زیر همین پست آدرس پست الکترونیک خود را یادداشت بفرمایید.
جهش بیسابقه در بازده نقدی بورس
میانگین بازده نقدی سرمایهگذاری در بورس، برمبنای روند رشد شاخص کل هموزن، به 234درصد رسیده و بقیه بازارهای سرمایهگذاری در ایران همگی دوران رکود را سپری میکنند.
بهگزارش همشهری، برخلاف رویه سالهای گذشته که بازارهای موازی در ایران با یک تناسب ساختاری صعود میکردند، امسال مقدار بازده سرمایهگذاری در بورس، شکاف عمیقی با سایر بازارها دارد، بهطوری
که رقم رشد شاخص هموزن بورس از ابتدای سال تاکنون به 234درصد رسیده است. در سالجاری اغلب رکوردهای قبلی بورس شکسته شده و حجم سرمایهگذاری در بازار به قدری افزایش یافته که فقط در جریان آخرین عرضه اولیه سهام بیش از یک میلیون نفر مشارکت کردند.بهطور کلی برای محاسبه بازده بورس از نوسان شاخص کل استفاده میشود. این شاخص بازده ناشی از نوسان قیمت سهام و سود نقدی توزیع شده در مجامع شرکتها را نشان میدهد. شاخص یادشده از ابتدای امسال تاکنون 92درصد رشد کرده اما به باور برخی کارشناسان شاخص هموزن معیار درستتری برای نمایندگی تغییرات قیمت همه شرکتهاست که متأسفانه فعالان بازار توجه چندانی به آن ندارند.
تفاوت میان شاخص کل بورس با شاخص هموزن در این است که وزن شرکتها در شاخص هموزن چندان تأثیرگذار نیست و سرمایه آنها یکسان درنظر گرفته میشود و تأثیر افزایش و کاهش سود و قیمت سهام شرکتها در شاخص به یک میزان تأثیر میگذارد.
در شاخص هموزن تمام شرکتهای بزرگ و کوچک یکسان و با یک دید درنظر گرفته میشوند. زمانی که شاخص هموزن رو به کاهش باشد، بهمعنای این است که بازده اغلب شرکتهای بورس رو به کاهش است و رشد شاخص هموزن بیانگر رشد بازده دستکم نیمی از شرکتهای بورس است. اما درشاخص کل بورس این احتمال وجود دارد که اکثر شرکتها بازده منفی داشته باشند. با این همه مثبت بودن چند شرکت بزرگ به تنهایی کافی است تا به رشد شاخص کل منجر شود.تفاوت عمیق بازده بورس با سایر بازارها
آمارها نشان میدهد در شرایطی که مقدار بازده واقعی بورس از ابتدای امسال تاکنون به 234درصد رسیده است، سایر بازارهای موازی بورس در رکود بهسرمیبرند بهطوریکه میزان رشد قیمت هر دلارآمریکا از ابتدای امسال تاکنون به 0.8درصد رسیده است. سرمایهگذاری در بازارسکه و طلا شرایط بدتری دارد، طوری که آمارها نشان میدهد افرادی که ابتدای امسال سکه خریدهاند تاکنون متحمل 3.5درصد زیان شدهاند قیمت هر سکه که در ابتدای سال 4میلیون و 650هزار تومان بود با وجود رشد قیمتها در چند هفته گذشته اکنون به 4میلیون و 489هزار تومان رسیده است. در این مدت اما قیمت هر مترمربع آپارتمان در شهر تهران از 11میلیون تومان به 12میلیون و 600هزار تومان رسیده که نشان میدهد سرمایهگذاران این حوزه 14.5درصد سود کردهاند.دلایل شکاف بازده بورس با سایر بازارها
اما چرا امسال مقدار بازده سرمایهگذاری در بورس در مقایسه با سایر بازارها با شکاف زیادی مواجه شده است. بهباور تحلیلگران در وضعیتی که حداکثر سودی که در نظام بانکی به سپردهگذاران پرداخت میشود، برابر با 20درصد است و میانگین تورم سالانه به 42.7درصد رسیده، بخش بزرگی از نقدینگی به سمت بازارهای طلا، ارز و مسکن سرازیر میشود. اما با توجه به برنامه بانک مرکزی برای جلوگیری از نوسان قیمت دلار، بخش عمده سرمایهگذاران در سالجاری برای جبران عقبماندگی در جریان تورم به بازار سهام روی آوردهاند.افزایش حجم سرمایهگذاری موجب شده ارزش کل معاملات بازار سرمایه در 8ماه امسال به 461هزارو 290میلیارد تومان معادل 40میلیارد دلار برسد. میانگین ارزش کل دادو ستدها در بازارسرمایه در هر ماه دستکم 57هزارو 500میلیارد تومان معادل 5میلیارد دلار بوده است. چنانچه رشد معاملات با همین روند ادامه یابد احتمالا ارزش کل معاملات بازار سرمایه در پایان امسال از مرز 700هزار میلیارد تومان، معادل 60میلیارد دلار هم عبور خواهد کرد. سرمایهگذاران امسال بهطور متوسط روزانه 1500میلیارد تومان معادل 130میلیون دلار، اوراق بهادار شامل سهام، اوراق بدهی و واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری خریدهاند. اگر معاملات اوراق آتی بورس کالا را هم به این رقم اضافه کنیم، میانگین کل ارزش معاملات اوراق بهادار در 8ماه امسال در هر روز به 1600میلیارد تومان خواهد رسید.
به جز بورس، بقیه بازارهای سرمایهگذاری در ایران دوران رکود را سپری میکنندمیانگین بازده بورس ناشی از نوسان قیمت و سود نقدی توزیع شده در مجامع از ابتدای امسال به 92درصد رسیده است
دیدگاه شما