استراتژی عملکردی


cost strategy

استراتژی عملکردی

مقدمه: در عصر حاضر، سازمان‌ها برای کسب موفقیت، چاره‌ای به جزء تدوین استراتژی های متناسب با منابع انسانی ندارند ، در غیر این صورت قابلیت سازگاری با محیط پیچیده امروزی و توانایی بکارگیری اثربخش منابع انسانی را از دست خواهند داد. هدف از این مطالعه تعیین همبستگی استراتژی های منابع انسانی براساس الگوی آلن یلسی با عملکرد سازمانی کارکنان بیمارستان آیت‌الله کاشانی شهرکرد می‌باشد.

مواد و روش‌ها: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی-همبستگی است استراتژی عملکردی که بر روی 247 نفر از کارکنان بیمارستان آیت‌الله کاشانی شهرکرد انجام گرفته است. نمونه‌ها به روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناسی و پرسشنامه پژوهشگر ساخته "پرسشنامه عملکرد کارکنان بر اساس الگوی آلن یلسی " ( (Staff Function Questionnaire on Allen Yelsy Model در دو بخش برای سنجش متغیرهای الگوی آلن یلسی و عملکرد کارکنان در 43 سوال استفاده شد. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه با استفاده از نظر 7 نفر از مدرسین صاحب نظر تایید شد. پایایی پرسشنامه نیز، با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد و مورد تایید قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمون های آماری استنباطی و آمار توصیفی در نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته ها: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بین استراتژی منابع انسانی با عملکرد سازمانی همبستگی معناداری وجود دارد ( 05/0 P ) . مهم ترین استراتژی هایی که با عملکرد سازمانی همبستگی مثبت دارند، روابط کارکنان (3/33 درصد)استراتژی عملکردی ، استراتژی توسعه (2/14 درصد) و استراتژی مدیریت عملکرد (2 درصد) بود . اگرچه، استراتژی های جذب و استخدام و جبران خدمات پیش بینی کننده، همبستگی معنی داری با عملکرد سازمانی نداشت.

نتیجه گیری: با توجه به این که تاثیر استراتژی های منابع انسانی بر عملکرد سازمان مورد مطالعه بیش از متوسط ارزیابی استراتژی عملکردی شده است، پیشنهاد می شود مدیریت بر این استراتژی ها تاکید نماید تا از مزایای آن ها در بهبود عملکرد سازمانی بهره مند شود. در این رابطه، ایجاد پست معاونت منابع انسانی در بیمارستان آیت‌الله کاشانی پیشنهاد می گردد.

Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

نیازها و خواسته های مشتریان همواره در حال تغییر است و شناخت این تغییرات نیز برای موفقیت بنگاه ها حیاتی است. همچنین تغییر شرایط و قواعد حاکم بر بازار از جمله تغییرات تکنولوژیکی بر موفقیت موسسات در بازار تاثیر گذار است، مدیران کامیاب کسانی اند که سازمان خود را با شرایط روز همگام می سازند. این همگامی زمانی امکان پذیر است که کارکنان و مدیران تلاش کنند تا کلیه فعالیت های شرکت در راستای ارضای نیازهای مشتریان باشد، که این پژوهش اثر استراتژی های بازرگانی به عنوان متغیر اصلی و مستقل را بر عملکرد سازمانی به عنوان متغیر وابسته اندازه گیری می نماید و همچنین تاثیر متغیر بازارگرایی را به عنوان نقش واسط مورد بررسی قرار داده است. برای این منظور از پرسشنامه اقتباس شده به عنوان ابزار پژوهشی استفاده شده است،جامعه آماری پژوهش شامل 131 نفر مدیران فعال در شرکتهای تولیدی متوسط و بزرگ شهرستان مشهد می باشد که حجم نمونه 66 نفر تخمین زده شده است. داده های گردآوری شده به وسیله پرسشنامه، با استفاده از نرم افزار آماری SPSS V.22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، که نتایج بدست آمده حاکی از وجود رابطه معنادار بین متغیر استراتژی های بازرگانی و عملکرد سازمانی است که در صورت اعمال تاثیر نقش واسطه بازارگرایی، رابطه بین استراتژی های بازرگانی و عملکرد قوی تر می شود. واژگان کلیدی:

اهمیت قابلیت های بازاریابی در استراتژی «محصول - بازار» و عملکرد شرکت

قصه دو مدیر را شنیده‌اید که با هم برای صفا به جنگل می‌روند و ناگهان با خرسی روبه‌رو می‌شوند. یک از آن دو از کوله پشتی خود یک جفت کتانی در آورده و دیگری از او می‌پرسد مگر می‌توانی از خرس تندتر بدوی. اولی پاسخ می‌دهد از خرس نه ولی از تو آری!
استراتژیست‌ها می‌دانند که چقدر مهم است بدانیم چه عواملی را در تدوین استراتژی لحاظ کنیم و آن‌چه فرض می‌کنیم را در عمل ثابت کنیم. برخی بر این باورند که بازاریابی، اجرای استراتژی شرکت است ولی آیا به صورت تجربی، شواهدی بر این ادعا وجود دارد؟ آیا ارتباطی بین قابلیت های بازاریابی و استراتژی‌های محصول - بازار وجود دارد؟

استراتژی در میدان مبارزه معنا دارد

استراتژی در میدان مبارزه معنا دارد

بر اساس دیدگاه مبتنی بر منابع (Resource Based View)، منابع، توانایی شرکت در طراحی، تولید، بازاریابی و توزیع کالا و خدمات را افزایش می‌دهند. اخیرن نیز تحقیقاتی در زمینه آرایش منابع انجام شده‌اند که اغلب از آن به عنوان قابلیت‌های سازمانی یاد می‌شود. تحقیقات مربوط به قابلیت‌های سازمانی نشان داده‌اند که آرایش منابع سازمان (Resource Deployment) با در نظر گرفتن قابلیت‌های سازمانی در مقایسه با توجه به سطوح منابع (Resource Levels) به صورت صِرف، تاثیر بیشتری بر عملکرد سازمان دارد. آرایش منابع یا استقرار منابع به زبان ساده، بهینه‌سازی نحوه استفاده از منابع در سازمان است.

این جریانِ تحقیقاتی نو ظهور توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان با استقرار بهینه منابع ناکافی، بهتر از رقبا عمل نمود. در تحقیقاتی نیز مشاهده شده است که شرکت‌های کوچک توانسته‌اند با نوآوری در محصولاتشان، ارزشی بالاتر از رقبای بزرگ تر که از کمبود منابع نیز رنج نمی برند به مشتریان عرضه نمایند که این مطلب نیز خود گویای اهمیت آرایش منابع و نحوه به کارگیری آن است.

رویکرد RBV از آن جهت اهمیت ویژه ای دارد، چرا که شرکت را قادر می‌سازد تا با برجسته سازی قابلیت‌های سازمانی، استراتژی‌های خود را پیاده سازی نماید. به زبان ساده تر، مدیریت صحیح منابع، به عنوان یک قابلیت مهم، پیاده‌سازی استراتژی‌های شرکت را تسهیل می‌نماید. البته به طور تعجب برانگیزی تحقیقات استراتژی عملکردی تجربی کمی در این زمینه صورت گرفته است. بنابراین لازم است نقش آرایش منابع مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.

علاوه بر این، درخصوص یکپارچگی قابلیت‌های سازمانی به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار نیز تحقیقات نظری و تجربی‌اندکی صورت گرفته است. قابلیت‌های بازاریابی و نقش آن در پیاده سازی استراتژی نیز به طور کلی مغفول مانده است. بدین منظور داگلاس مورهیز و همکارانش در سال 2009 تحقیقی را ترتیب دادند که در ادامه به شرح آن می‌پردازیم.

تئوری‌های مربوط به قابلیت‌های سازمانی که به عنوان مکمل رویکرد RBV انجام شده‌اند بر این مبنا استوارند که استقرار یا آرایش منابع در ساخت مزیت رقابتی پایدار، موثرتر از توجه تنها به منابع بدون درنظر گرفتن نحوه به کارگیری و استقرار آن است. در حالی که تحقیقات قدیمی تاکید داشتند که برخورداری از منابع ناهمگن به تنهایی باعث مزیت رقابتی می‌گردد، امروزه شرکت‌ها منابع استانداردی که در دسترس همگان هست را با دانش داخلی خود ترکیب نموده تا اهداف استراتژیک و عملیاتی خود را محقق سازند. این فرآیندهای نوآور، قابلیت‌های جدیدی هستند که شرکت‌ها را در برابر رقبا توانمند می‌کنند.

نظریه قابلیت‌های سازمانی نشان می‌دهد که یادگیری نیاز به زمان دارد و این مستلزم مسیری برای پیمودن است. بنابراین، سازگاری سازمانی، تابع شرایط صنعت، استراتژی شرکت و واکنش‌های آن به رقبا در طول زمان است. این ترکیب استراتژی‌ها در کنار اقتصاد تکاملی و نظریه‌های قابلیت‌ها نشان می‌دهد در حالی که منابع، پایه‌های اساسی قابلیت‌ها هستند، اغلب از آن‌ها استفاده نمی شود مگر اینکه با دستورات استراتژیک هدایت شوند.

مایلز و اسنو در سال 1978 به روابط پیچیده بین قابلیت‌ها و استراتژی‌ها پرداختند. تحقیقاتی نیز پس از آن در مورد رابطه علی بین استراتژی و قابلیت‌های عملیاتی انجام شد و این تحقیق نیز در این راستا صورت گرفت. بیشتر پژوهش‌های پیشین بر سه هدف تمایز، رهبری هزینه و قلمرو محصول استوار هستند استراتژی عملکردی بنابراین استراتژی محصول - بازار با در نظر گرفتن این سه جنبه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

بُعد تمایز

differentiation strategy

differentiation strategy

در استراتژی تمایز، شرکت‌ها برای اختصاص منابع به قابلیت‌های بازاریابی نیاز دارند تا بتوانند به طور ممتد ارزش‌هایی را برای مشتریان خود خلق نمایند چرا که مشتریان حاضر در این بُعد، حاضرند هزینه بیشتری بابت ارزش متمایز شده بپردازند. قابلیت‌های بازاریابی نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول بر اقدامات تاکتیکی و دسته دوم بر استقرار و آرایش منابع تمرکز دارند. بنابراین در تحقیق حاضر، دو نوع قابلیت مرتبط با استراتژی محصول – بازار در نظر گرفته شده است:

1. قابلیت‌های تخصصی‌شده بازاریابی: قابلیت‌های تخصصی‌شده بازاریابی فعالیت‌های یکنواخت کاری مبتنی بر آمیخته بازاریابی هستند. این قابلیت‌ها شامل عواملی همچون تبلیغات و ترفیعات، فروش شخصی، روابط عمومی، قیمت گذاری و توزیع، ارتباطات بازاریابی و توسعه محصول می‌شوند. این قابلیت‌ها که در اختیار کارکنان بازاریابی است، برای شرکت‌هایی که از استراتژی محصول – بازار مبتنی بر تمایز بهره می‌برند، اهمیت به سزایی دارد.

2. قابلیت‌های معماری بازاریابی: قابلیت‌هایی هستند که وظیفه هدایت و هماهنگی قابلیت‌های تخصصی‌شده را دارند. قابلیت‌های معماری بازاریابی، مکانیزم‌هایی برای برنامه ریزی و هماهنگی فراهم می‌کنند که متضمن فعالیت‌های بازاریابی در سطح برنامه است. فعالیت‌هایی مانند آن چه تحت عنوان قابلیت‌های تخصصی‌شده بازاریابی ذکر شد.

بُعد هزینه

cost strategy

cost strategy

اگر چه در برخی از تحقیقات ارتباط محکمی بین بعد رهبری هزینه در استراتژی محصول – بازار و قابلیت‌های بازاریابی یافت نشده است ولی در تحقیقات دیگری نشان داده شده است استراتژی عملکردی که این ارتباط وجود دارد. این احتمال نیز پا برجاست که شرکت‌هایی که بر مزایای رهبری هزینه در استراتژی‌های محصول – بازار تاکید می‌کنند، منابع کلی کمتری را به توسعه قابلیت‌های بازاریابی اختصاص می‌دهند. در نتیجه، این شرکت‌ها می‌بایست از بازاریابی بسیار کارآمدی برخوردار باشند که قادرند با حداقل سرمایه گذاری در منابع، نتایج مثبتی ایجاد کنند.

مایلز و اسنو (1978) عنوان می‌دارند شرکت‌هایی که بر هزینه متمرکز هستند باید به دلیل نیاز به توسعه منابع محدود، به قابلیت‌های بازاریابی مبادرت ورزند.

بُعد قلمرو (Scope)

product scope strategy

product scope strategy

در این بعد، تمرکز بر درک میزان اجرای استراتژی‌ها در چندین بخش از بازار تقسیم‌بندی شده و نحوه استفاده از قابلیت‌های بازاریابی برای افزایش احتمال موفقیت است. شرکتی که در چندین بخش از بازار فعالیت می‌کند برای توانایی رقابت با شرکت‌هایی که در آن بخش‌ها به طور متمرکز و با استراتژی نیچ مارکتینگ (بازاریابی دنج یا niche marketing) فعالیت می‌کنند، نیاز به قابلیت‌های بازاریابی بالاتری دارند.

یکپارچگی قابلیت‌های بازاریابی

marketing capabilities integration

marketing capabilities integration

یافته‌های موجود نشان می‌دهد که توسعه قابلیت‌های بازاریابی برای تاثیرگذاری بر نتایج استراتژی می‌تواند پیشرفت قابل توجهی در عملکرد ایجاد کند. همچنین در رویکرد RBV باور بر این است که وجود مکانیزم‌هایی که هماهنگی بین قابلیت‌ها و نیازهای استراتژی محصول – بازار را فراهم می‌کند، مزیت رقابتی غیرقابل تقلید توسط رقبا را به ارمغان می‌آورد. حتا اگر رقبا به این مهم دست پیدا کنند که عملکرد بهتر شرکت در نتیجه قابلیت‌های بازاریابی به دست آمده است کافی نیست. برای آن‌ها بسیار دشوار است که بفهمند این قابلیت‌ها (تخصصی‌شده و معماری) چگونه منابع شرکت را به کار گرفته و آرایش داده‌اند.

یکپارچگی دانش بازاریابی که از قابلیت‌های تخصصی و معماری بازاریابی منتج شده است، بهترین فرصت را برای همسویی صحیح منابع بازاریابی با خواسته‌های استراتژی‌های مختلف محصول – بازار فراهم می‌کند.

عملکرد شرکت

عملکرد نیز در این تحقیق به دو متغیر تقسیم شده است.

1. اثربخشی: میزان دست یابی به اهداف شرکت

2. جریان نقدینگی: به عنوان یک شاخص مالی که بهتر از سایر معیارهای حسابداری می‌تواند تغییر عملکرد سازمان را به نمایش بگذارد.

با توجه به آن‌چه گفته شد، فرضیه‌های تحقیق در شکل زیر قابل مشاهده است.

مدل مفهومی تحقیق

مدل مفهومی تحقیق

دو مطالعه برای این تحقیق در نظر گرفته شد. اولی صنعت حمل و نقل سنگین در آمریکا (B2B) و دومی سایر صنعت‌ها جهت تعمیم داده‌ها

در مطالعه اول از بین 2845 شرکت، 748 شرکت به صورت تصادفی انتخاب شد و پرسش‌نامه به مدیران اجرایی شرکت‌های منتخب ارسال گشت. از این میان 270 پرسش نامه تکمیل شده قابل قبول به دست آمد. فروش 22درصد از شرکت‌ها زیر 10میلیون دلار، 27درصد بین 10 تا 25 میلیون دلار، 18درصد بین 26 تا 50 میلیون دلار و 33درصد بالاتر از 50 میلیون دلار بود.

برای مطالعه دوم 384 شرکت از سایر صنعت‌ها انتخاب شد و 85 پرسش نامه قابل قبول به دست آمد. تمامی این پرسش نامه‌ها توسط مدیران ارشد اجرایی یا جانشینانشان که به استراتژی و قابلیت‌های شرکت تسلط داشتند تکمیل گردید.

اثربخشی بازار نیز توسط معیارهایی چون رشد سهم بازار، رشد فروش و موقعیت مطلوب بازار سنجیده شد و جریان نقدینگی نیز از منابع مالی منتشر شده به دست آمد.

نتایج تحقیق

اصلی ترین ارزشی که این تحقیق ارائه داده است معرفی قابلیت‌های بازاریابی به عنوان عوامل تاثیرگذار بر استراتژی محصول – بازار و عملکرد شرکت است. به علاوه این که عملکرد حاصل از قابلیت‌های بازاریابی، بر موقعیت مالی شرکت در آینده تاثیرگذار بوده و تلاش برای مزایای ناشی از قابلیت‌های بازاریابی و یکپارچگی این قابلیت‌ها در سطح وسیعی از استراتژی‌های سطح دوم (سطح کسب و کار) قابل دست یابی است.

پرسشنامه استاندارد عملکرد استراتژیک

پرسشنامه استاندارد عملکرد استراتژیک توسط نوبخت در سال 96 ساخته شد و پرسشنامه18 سوال در 2 مولفه (کارایی شاخص های عملکرد استراتژیک، اثربخشی شاخص های عملکرد استراتژیک)و با استفاده از طیف لیکرت(خیلی کم تا خیلی زیاد) نمره گذاری شده است و الفای کرونباخ کل پرسشنامه به دست امده88/0 باشد.

توضیحات

پرسشنامه استاندارد عملکرد استراتژیک

پرسشنامه استاندارد عملکرد استراتژیک توسط نوبخت در سال 96 ساخته شد و پرسشنامه18 سوال در 2 مولفه (کارایی شاخص های عملکرد استراتژیک، اثربخشی شاخص های عملکرد استراتژیک)و با استفاده از طیف لیکرت(خیلی کم تا خیلی زیاد) نمره گذاری شده است و الفای کرونباخ کل پرسشنامه به دست امده88/0 باشد.

تعریف مفهومی متغییر پرسشنامه :

در بررسی ادبیات شاخص های پرسشنامه استاندارد عملکردی استراتژیک ، سانتوس، لوسیانتی و بورن (2012) نتیجه گیری کردند که شاخص های عملکردی استراتژیک می تواند منافع سازمانی، مانند تغییرات رفتاری و بهبود قابلیت های سازمانی و عملکرد را تضمین کند.

به طور مشابه میچلی و مانزونی (۲۰۱۰) استدلال می کنند که طراحی شاخص های عملکردی استراتژیک می تواند باعث بهبود قابلیت های سازمانی و عملکرد سازمانی شود. شاخص های عملکردی استراتژیک سیستمی است که مؤلفه های تجاری، مالی، استراتژیک و عملیاتی را ترکیب می کنند تا بتوانند میزان موفقیت شرکت نسبت به دستیابی به اهدافش را بررسی کند. (گیت، ۱۹۹۹).

ایتنر و همکاران (2003) به دو رویکرد شاخص های عملکردی استراتژیک اشاره می کنند که اول از آن ها استفاده از مجموعه های متنوع مالی و غیر مالی و دوم نشان دهنده این است که شاخص های عملکردی استراتژیک با استراتژی و یا محرک های ارزش مطابقت داشته باشند. علاوه بر این، شاخص های عملکردی استراتژیک می توانند چند بعدی باشند، که نیاز به اندازه گیری کارایی و اثربخشی دارد. (لباس و ایوسک، ۲۰۰۲)

کارآیی با دستیابی به نتایجی نسبتا کوتاه مدت با حداقل منابع و اثربخشی با دستیابی به اهداف سازمانی بلندمدت مواجه است.(بوین، ۲۰۰۲) میچل و همکاران (2013) معتقد است مهم است که بین شاخص های عملیاتی و شاخص های عملکردی استراتژیک تفاوت داشته باشد و تناسب استراتژیک از طریق شاخص های عملیاتی بدست نمی آید بلکه از طریق شاخص های عملکردی استراتژیک بدست می آید و به یک چشم انداز درازمدت نیاز دارد.

استراتژی عملکردی

زحمتکش علی اکبر. بهره وری در کیفیت ارائه خدمات و فرهنگ سازمانی با استراتژی عملکرد سازمانی در شرکت توزیع برق استان یزد. 1. 1396; 12 (12)

این پژوهش با هدف بررسی رابطه کیفیت ارائه خدمات و فرهنگ سازمانی با استراتژی عملکرد سازمانی و نقش آن در بهره وری در شرکت توزیع برق استان یزدانجام شده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل ازکلیه کارکنان شرکت توزیع برق استان یزد که تعدادکل آنها609نفراست . که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه و با استفاده از فرمول کوکران و با حداکثر خطای برآورد قابل قبول برای تعیین حجم نمونه 05/0، حجم نمونه 235 نفر تعیین شده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی از نوع همبستگی استراتژی عملکردی و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. برای بررسی کیفیت ارائه خدمات پرسشنامه ای شامل 28 سوال با روایی 91/0 و پایایی 89/0 که کیفیت ارائه خدمات را بر اساس مولفه های صحت خدمات،زیبایی،رفتارمناسب،قانونمندی،سادگی وسهولت،انعطاف پذیری می سنجد،برای بررسی فرهنگ سازمانی پرسشنامه ای شامل 20 سوال با روایی 93/0 و پایایی 90/0 که فرهنگ سازمانی را بر اساس مولفه های فرهنگ مشارکتی،فرهنگ سازگاری،فرهنگ انطباق پذیری وفرهنگ رسالتی می سنجد و برای سنجش استراتژی عملکرد از پرسشنامه ای شامل 17 سوال با روایی 89/0 و پایایی 87/0 که استراتژی عملکرد را با مولفه های فلسفه مدیریت،منابع تکنولوژی وفیزیکی،منابع مالی ومنابع تیمی ودرون تیمی می سنجد برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها از ضریب همبستگی کندال و اسپیرمن استفاده شده است.نتایج پژوهش نشان می دهد که بین کیفیت ارائه خدمات و مولفه های آن با استراتژی های عملکردسازمانی درشرکت توزیع برق استان یزدرابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.
همچنین بین فرهنگ سازمانی و مولفه های آن با استراتژیهای عملکردسازمانی درشرکت توزیع برق استان یزدرابطه مثبت و معنا داری وجود دارد؛ در آخر نیز پیشنهاداتی با توجه به نتایج تحقیق ارئه گردید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.