مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی یکی از مهمترین جنبه های کسب و کار است. برای راه اندازی یا حتی موفقیت یک کسب و کار به سطح دانش عالی در مدیریت مالی احتیاج دارید. مدیریت مالی یک فعالیت حیاتی در هر سازمان است. این فرآیند شامل برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت بر منابع مالی با هدف دستیابی به اهداف سازمانی است. مدیریت مالی یک روش ایده آل برای کنترل فعالیت های مالی یک سازمان مانند تهیه بودجه، استفاده از وجوه، حسابداری، پرداخت، ارزیابی ریسک و سایر موارد مرتبط با پول است. اما این شکل از مدیریت دقیقا چیست و چرا اهمیت دارد؟
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر: مدیریت چیست؟
تاریخچه مختصری درباره مدیریت مالی
پول تقریبا 3000 سال است که بخشی از تاریخ بشریت تبدیل شده است، و تحولات زیادی از شروع با سیستم های ساده تا رسیدن به تکامل در سیستم مدرن بانکی جهانی و حتی بیت کوین سپری کرده است. تغییر بازارها ، جهانی سازی ، ظهور و به روزرسانی های فناوری و ارتقاء رویه های تجاری و موارد زیاد دیگر همه نقش اساسی در تغییر تاریخ پول در دوره های زمانی مختلف داشته است. همین مسئله را می توان در مورد مدیریت مالی نیز بیان کرد. تا سال 1890 ، مدیریت مالی صرفا شاخه ای از اقتصاد بود ، اما در قرن 18 دیگر اهمیت آن را نمی توانستند نادیده گرفته بگیرند . از سال 1900 به بعد ، مدیریت مالی دستخوش تغییرات اساسی شد.
- مدیریت مالی در دهه 1900 تا 1940: برای چند دهه اول در سال های 1900 ، مدیریت مالی در سنتی ترین مرحله خود قرار داشت. به عبارت دیگر، به نظر می رسد که بیشتر به حل و بهبود چالش های تجاری که با صنعتی شدن از جمله تشکیل شرکت ، گسترش ، ادغام ، انحلال و سازماندهی مجدد سر و کار داشت ، کمک می کرد. این مرحله شالوده اصلی مدیریت مالی را تشکیل می دهد.
- مدیریت مالی در دهه 40 و 50 میلادی : بعد از مرحله سنتی مدیریت مالی در اوایل دهه 1900 که شالوده اصلی مدیریت مالی شکل گرفت ، در مرحله بعدی با هدف حل چالش های جدیدی که مدیران مالی ، وام دهندگان و بانک ها با نوسازی اولیه بانکداری مواجه بودند ، به وجود آمد. به عنوان مثال ، در سال 1946 ، جان بیگینز سیستم بانکی Charg-It" " را اختراع کرد که به اولین کارت اعتباری تبدیل شد. این مرحله به مرحله انتقالی مدیریت مالی معروف است. در این مدت هدف مدیریت مالی حل چالش های روزانه مانند تحلیل پولی ، کنترل و برنامه ریزی بود.
- مدیریت مالی از اواسط دهه 50 میلادی به بعد : همراه با تغییر و تحولاتی که در بازارهای نوظهور ، فن آوری ها ، مشاغل و ایده های جدید سازمانی پیرامون اقتصاد رخ می دهد ، مدیریت مالی به سرعت به مرحله جدیدی منتقل شد. دامنه مدیریت مالی به طرز چشمگیری گسترش یافت تا روشهای جدیدی برای تجزیه و تحلیل امور مالی ، ایجاد نظریه ها و توضیحات نهادی و استفاده از این تئوری ها و ایده ها در حین تصمیمات مهم اقتصادی و اقتصادی باشد. در طی این مرحله ، مباحث زیر ، در میان بسیاری دیگر ، در تاریخ مدیریت مالی مطرح شد:
- بودجه بندی سرمایه
- مدل سازی مالی
- سیاست تقسیم سود
- مدل های ارزیابی کسب و کار
مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی به برنامه ریزی استراتژیک ، سازماندهی ، هدایت و کنترل تعهدات مالی در یک سازمان یا یک مؤسسه اشاره دارد. همچنین شامل اصول مدیریتی بر دارایی های مالی یک سازمان می شود ، ضمن اینکه در مدیریت مالی نیز نقش مهمی دارد و هدف کلی آن شامل موارد زیر است :
- تأمین منابع مالی کافی برای سازمان؛
- تضمین دادن به سهامداران سازمان برای بازپرداخت خوب
- استفاده بهینه و کارآمد از بودجه
- ایجاد فرصت های سرمایه گذاری واقعی و ایمن برای سرمایه گذاری
مدیریت مالی از چه عناصری تشکیل شده است؟
مدیریت مالی به طور کلی از سه بخش تشکیل شده است که عبارتند از :
- برنامه ریزی مالی: این فرآیند محاسبه میزان سرمایه مورد نیاز یک سازمان و سپس تعیین تخصیص آن است. برنامه ریزی مالی شامل اهداف کلیدی خاصی است که عبارتند از: تعیین میزان سرمایه مورد نیاز ؛ تعیین سازمان و ساختار سرمایه؛ تنظیم سیاست های مالی سازمان و مقررات.
- کنترل مالی: این یکی از فعالیتهای مهم در مدیریت مالی کنترل مالی است. نقش اصلی آن ارزیابی این موضوع است که آیا سازمان اهداف خود را برآورده می کند یا خیر. کنترل مالی به سؤالات زیر پاسخ می دهد:
1. آیا دارایی های این سازمان به درستی استفاده می شود؟
2. آیا دارایی های این سازمان امن هستند؟
3. آیا مدیریت به نفع منافع مالی سازمان و ذینفعان اصلی عمل می کند؟
- تصمیم گیری مالی: این موضوع شامل سرمایه گذاری و تامین اعتبار در رابطه با سازمان است. این بخش مربوط به تصمیماتی است که باید در مورد چگونگی برخورد سازمان برای افزایش سرمایه و فروش سهام جدید یا نحوه توزیع سود گرفته شود.
- بخش مدیریت مالی هر کسب و کاری توسط یک مدیر مالی اداره می شود. این بخش دارای توابع بسیار زیادی است که برخی از آنها عبارتند از :
- محاسبه سرمایه موردنیاز : مدیر مالی باید مقدار بودجه مورد نیاز یک سازمان را محاسبه کند. این کار به سیاست های شرکت در رابطه با هزینه ها و سود های مورد انتظار بستگی دارد. مقدار مورد نیاز باید به گونه ای تخمین زده شود که توانایی درآمد سازمان افزایش یابد.
- شکل گیری ساختار سرمایه : هنگامی که میزان سرمایه مورد نیاز شرکت تخمین زده شود ، ساختار سرمایه شکل می گیرد. این کار شامل تجزیه و تحلیل سهام بدهی در کوتاه مدت و بلند مدت است. علاوه بر آن، این موضوع به میزان سرمایه ای که در اختیار شرکت قرار دارد و به مبلغ مورد نیاز برای جذب از طریق منابع خارجی نیز بستگی دارد.
- سرمایه گذاری سرمایه : هر سازمان یا شرکت برای جمع آوری سرمایه بیشتر و به دست آوردن بازده منظم ، باید سرمایه گذاری کند. بنابراین ، مدیر مالی باید سرمایه های سازمان را در سرمایه گذاری های امن و سودآور سرمایه گذاری کند.
- تخصیص سود : هنگامی که سازمان مقدار خوبی از سود خالص را بدست آورد ، وظیفه مدیر مالی است که بطور موثر آن را به بخش های مورد نظر اختصاص دهد. این کار حتی می تواند شامل نگه داشتن بخشی از سود خالص برای اهداف احتمالی ، نوآوری یا گسترش باشد ، در حالی که بخش دیگری از سود را می توان برای پرداخت سود سهامداران استفاده کرد.
- مدیریت موثر پول : این بخش مسئولیت مدیریت موثر پول شرکت را نیز بر عهده دارد. پول برای اهداف مختلف در شرکت مانند پرداخت حقوق و صورتحساب ، نگهداری سهام ، بدهی های پرداختی و خرید هرگونه مواد یا تجهیزات مورد نیاز است.
- کنترل مالی : مدیر مالی نه تنها باید برنامه ریزی ، سازماندهی و تخصیص بودجه را ریسک مالی چیست؟ انجام دهد ، بلکه باید در کوتاه مدت و بلند مدت وضعیت مالی شرکت را نیز کنترل و تحلیل کند. این کار با استفاده از ابزارهای مالی از قبیل پیش بینی مالی ، تجزیه و تحلیل نسبت ها ، مدیریت ریسک و کنترل سود و هزینه صورت می گیرد.
چرا مدیریت مالی مهم است؟
این شکل از مدیریت به دلایل مختلف دارای اهمیت است . به برخی از این دلایل و کمک های این نوع مدیریت نگاهی بیندازید :
- کمک به سازمانها در برنامه ریزی مالی
- کمک به سازمانها در برنامه ریزی و جمع آوری بودجه
- کمک به سازمانها را در استفاده و تخصیص بودجه دریافتی یا بودجه به دست آمده
- کمک به سازمانها در تصمیم گیری های حساس مالی
- کمک به بهبود سودآوری سازمانها
- افزایش ارزش کلی شرکتها یا سازمانها
- فراهم کردن ثبات اقتصادی
دوره مدیریت مالی را در کجا آموزش ببینیم؟
هم زمان با افزایش افراد علاقمند به تحصیل و بالا بردن سطح دانش در نوع آموزش های عالی نیز امکانات خوب و متنوعی فراهم آمده است تا هر یک از افراد بتوانند با توجه به نیاز و امکانات خود از این آموزش ها بهره ببرند. در همین راستا موسسه آموزش عالی آزاد فن پردازان با مجوز قطعی به شماره 6074/22 دوره MBA مدیریت مالی را کنار سایر دوره های خود به دانش پذیران ارائه می کند . مدرک MBA مدیریت مالی
که پس از پایان دوره به دانش پذیران ارائه می شود مورد تایید وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری است. علاوه بر این گواهینامه MBA مدیریت مالی برای آن دست از دانش پذیرانی که به مدرک ترجمه شده نیاز دارند قابل ترجمه است.
چرا در دوره MBA مدیریت مالی شرکت کنیم؟
فرصت های شغلی متنوع: مدرک MBA مدیریت مالی فرصت های شغلی متنوعی را ایجاد می کند. با این مردک در بخش خصوصی یا دولتی می توانید مشغول به فعالیت شوید. برخی از گزینه های شغلی شامل:
- مدیر شرکت
- بانکدار
- مشاور مالی
- تحلیلگر مالی
- بازرسان مالی
- مدیران مالی
- برنامه ریزان مالی شخصی
- تحلیلگران بودجه
- همکار یا مدیر اجرایی روابط سرمایه گذار
- کارآفرینی
- مدیریت استراتژیک مالی
علاوه بر این برای آن دسته از افرادی که علاقمند به راه اندازی کسب و کار خود هستند نیز بسیار سودمند است. آموزش MBA مدیریت مالی یا اخذ مدرکMBA مدیریت مالی می تواند به افراد کمک کند تا رزومه قوی تری داشته باشند یا شغل بهتری پیدا کنند.
بهبود مهارت های بین فردی : پس از گذراندن این دوره این امکان برای شما فراهم می شود تا از طریق توسعه روابط با همکاران ، مهارت های ارتباطی و کار گروهی بهتری داشته باشید.
رشد مهارت های شخصی : انجام یک دوره در این زمینه همچنین به پیشرفت مهارت های نرم شما کمک می کند. این امر به این دلیل است که افرادی که مایل به کار در این بخش هستند باید برون گرا باشند و باید بتوانند ساعت ها درمورد امور مالی صحبت کنند. این به بهبود شخصیت ، دانش و ارتباط آنها کمک می کند.
چشم انداز وسیع تر شغلی : مطالعات صورت گرفته در زمینه میزان تقاضا برای شغل مدیر مالی نشان می دهد این تقاضا به شکل رو به رشدی در حال افزایش است. این امر بیشتر با این واقعیت ثابت می شود که تقاضا برای مشاغل در مدیریت مالی 14 درصد ، مشاغل مشاوره مالی 32 درصد و مشاغل در تجزیه و تحلیل مالی 23 درصد افزایش داشته است. حتی در زمان رکود اقتصادی که دامنه فعالیت مشاغل محدود تر می شود همچنان به یک مدیر مالی نیاز است .
حقوق بیشتر : افرادی که در زمینه مالی کار می کنند ، معمولا حقوق بالایی دریافت می کنند، چه در سطح تازه کار و چه در سطح مدیریت هر دو به نسبت سایر رشته ها درآمد بیشتری دارند . این موضوع تقریبا در سایر زمینه های شغلی دیده نمی شود و به همین دلیل رشته های مربوط به امور مالی همیشه طرفداران زیادی دارد .
ارتقا شغلی : همیشه فرصتی برای پیشرفت مهارت های حرفه ای و صعود از نردبان شغلی وجود دارد. در زمینه مالی با گذراندن دوره MBA مدیریت مالی دانش عمیق و کافی در این زمینه پیدا می کنید که همین موضوع در فعالیت های شغلی شما به خوبی نمایان خواهد شد و در نتیجه منجر به ارتقا شغلی شما می شود.
مزایای MBA در مدیریت مالی چیست؟
MBA مدیریت مالی ممکن است بیشتر مناسب کسانی باشد که علاقه مند به مطالعه مباحث مالی مانند تحلیل مالی ، سرمایه گذاری ، مدیریت نمونه کارها ، مدل های ارزیابی و پیش بینی هستند. این گرایش نه تنها منطبق با نیاز دانش پذیران در ارتقا سطح دانش خود در امور مالی و اصول مدیریتی است بلکه مزایای دیگری نیز از جمله افزایش حقوق ، افزایش گزینه های بیشتر برای انتخاب موقعیت های شغلی نیز با خود به همراه دارد .MBA مدیریت مالی به طور کلی به آماده سازی دانش پذیران برای سمت های سطح بالا در سطح رهبری و مدیریت در حوزه مالی کمک می کند.
اصول مدیریت ریسک در بازار سرمایه + انواع آن
ریسک ؛ کلمهای است که ممکن است شما را به یاد خطر و چالش بیاندازد. به همین دلیل، افراد ترجیح میدهند از ریسک کردن دوری کنند و از کارهایی که دارای ریسک بالایی است پرهیز نمایند. اما اینکه افراد فکر میکنند ریسک به معنی خطر است، کاملا اشتباه است. زیرا، زمانی که بحث مدیریت ریسک را در نظر بگیریم دیگر نمیتوان ریسک را معادل خطر دانست. بنابراین میتوان گفت، در ذات هر فعالیتی ریسک وجود دارد و زندگی روزمره همه افراد دارای ریسک بوده، اما این نکته را فراموش نکنید که با استفاده از مدیریت ریسک میتوانید از این خطر و چالش در امان باشید و در معرض آن قرار گرفتن را به حداقل برسانید. در این مقاله به مدیریت ریسک در بازارهای مالی پرداختهایم تا بتوانید زمانی که در معرض این ریسک قرار گرفتهاید، بتوانید ریسک موجود در سرمایهگذاری خود را مدیریت کنید. پس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از مهمترین اصول در بازار بورس و سرمایهگذاری است. هر چقدر هم که سرمایه داشته باشید برای اینکه ریسک مالی چیست؟ بتوانید در بازار بمانید و فعالیت کنید باید بتوانید به طرز صحیح از مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه استفاده کنید.
* در صورت تمایل میتوانید مقاله اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی را مطالعه نمایید.
شما به عنوان یک کاربر وقتی یک معامله انجام میدهید ممکن است 4 حالت به وجود بیاید؛
- سود خیلی بزرگ ⇐ 10 تا 60 درصد
- سود کم ⇐ 10 تا 15 درصد
- ضرر کوچک ⇐ 10 تا 20 درصد
- ضرر بزرگ ⇐ 40 تا 50 درصد
اگر بتوانید جلوی حالت چهارم را بگیرید؛ میتوانید در بورس خیلی موفق باشید.
هدف مدیریت ریسک دقیقاً حذف ضررهای مالی بزرگ است.
فرآیند مدیریت ریسک
فرض کنید بر اساس تحلیلی که انجام میدهید خرید انجام دادهاید؛ اما قبل از اینکه خرید کنید حتما باید حد ضرر را مشخص و مبلغ خرید را محاسبه کنید.
* ضریب ریسک: انتخاب یک عدد بین 1 تا 2
* کل سرمایه: کل پولی که در بورس سرمایهگذاری میکنید.
* درصد حد ضرر: درصدی که برای جلوگیری از ضرر بیش از حد برای خود تعیین کردهاید.
در خصوص ضریب ریسک باید گفت؛ اگر آدم محتاطی هستید و تمایل دارید کمتر ریسک کنید 1 را انتخاب کنید؛ اما اگر آدم ریسک پذیری هستید میتوانید عدد 2 را انتخاب کنید. همچنین، میتوانید هر عددی بین 1 تا 2 را نیز انتخاب کنید؛ مثلا 1/5. عددی که انتخاب میکنید هر چقدر به 1 نزدیکتر باشد، ریسک کمتر؛ و هر چقدر به 2 نزدیکتر باشد، ریسک بیشتر میشود.
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه میگوید:
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد. حال این اصل را تبدیل به یک فرمول میکنیم؛
* نکته: ضریب ریسکی که انتخاب کردهاید باید در همه معاملات همان باشد و با همان ضریب کار کنید.
* با حد ضرر 10 درصد، اجازه دارید 10 میلیون خرید انجام دهید.
* با حد ضرر 20 درصد، اجازه دارید 5 میلیون خرید انجام دهید.
و اما یک فرمول سادهتر برای حداکثر مبلغ خرید؛
* بهتر است حد ضرر خود را 10 یا 20 درصد انتخاب کنید؛ زیرا، این حد ضرر یک عدد معقول، منطقی و یک رنج نرمال است تا بتوانید ریسک را بهتر مدیریت کنید.
انواع حد ضرر
- تعیین حد ضرر بر حسب دامنه نوسانات بازار
- استفاده گسترده در اکسپرتهای خودکار
- تناسب با فازهای مختلف بازار
- نقطه ضعف، کارکرد ضعیف به هنگام انتشار اخبار و گزارشهای مهم
انواع ریسک در بازارهای سرمایه
در اینجا، انواع ریسکهایی که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتها و سرمایهگذاری در بورس با آنها مواجه میشود را معرفی و توضیح خواهیم داد؛
ریسک در یک طبقهبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود؛
- ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
- ریسک غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک
ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
ریسکی که میتوانیم با استفاده از برخی روشها از آن اجتناب کنیم؛ ریسک های قابل اجتناب میگویند. این ریسک ها اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکتها هستند.
نمونه هایی از ریسک قابل اجتناب
- مدیریت ضعیف شرکت
- درست عمل نکردن سهامداران شرکت
- عدم موفقیت در رقابت با سایر رقبا
- قدیمی شدن محصولات تولیدی شرکت
- و .
که هر کدام از این نمونهها باعث میشود، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش پیدا کند.این ریسک ها منشأ درونی دارند و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط میشود. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوانیم با به کارگیری برخی روشهای محاسبه به حداقل ممکن برسانیم، از آن به عنوان ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک
کنترل این نوع ریسک در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسک ها، ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی و . مواردی هستند که کنترل آنها از اختیار شرکت خارج میکند.
برای مثال؛ تغییر در سیاستهای کلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم ریسک مالی چیست؟ میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد-سود و میزان سودآوری شرکتها تاثیر بگذارد و طبیعتاً ارزش سهام آنها را تحت تاثیر قرار دهد. اینگونه ریسک ها را ریسک های سیستماتیک یا غیر قابل اجتناب میگویند، زیرا کنترل آنها از اختیار سرمایهگذار خارج است.
و اما چگونه میتوانیم ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟
به این ضربالمثل دقت کنید؛
همه تخممرغها را در یک سبد قرار ندهید، اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست؟ همه شما میگویید که ریسک آن کاهش پیدا میکند. چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین بیافتد و تخممرغهای آن بشکند سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم میمانند. در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام تئوری سبد وجود دارد که بر پایه همین ضربالمثل تشکیل شده است. بر اساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوع کردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع به جای چند دارایی محدود ریسک های قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هر اندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد؛ ریسک سرمایهگذاری هم کمتر میشود. بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند؛ به جای اینکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری نماید و حتی در سبد سرمایهگذاری خودش اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و دیگر موارد را هم داشته باشد. مجدداً این نکته را یادآوری کنیم که، با متنوعسازی سبد سرمایهگذاری تنها میتوانید حذف ریسک های قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک را به حداقل برسانید و حذف ریسک های غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک از کنترل یا اختیار سرمایهگذار خارج است. البته، با حذف یا کاهش ریسک های قابل اجتناب عملاً بخش عمدهای از ریسک هایی که سرمایهگذار با آنها مواجه است، کاهش پیدا میکند.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی
یکی از مهمترین مواردی که یک سرمایهگذار نیاز دارد در طول معاملات به آن دقت زیادی کند، مدیریت ریسک میباشد. این مورد یکی از مهمترین موارد در تصمیمگیریهای معاملاتی میباشد. مانند پدال گاز در ماشین است که استفاده نابجا از آن میتواند باعث از بین رفتن قسمت یا تمامی سرمایه شود. مدیریت، میزان ریسک یا درگیر کردن درصدی از حساب در یک معامله است که با شناخت از استراتژی و میزان تاییدات انجام میشود.
به عنوان مثال؛ شما همیشه نمیتوانید با سرعت 100 کیلومتر در ساعت رانندگی کنید، ممکن است در یک کوچه با 10 کیلومتر، در یک جاده لغزنده 15 کیلومتر و در یک اتوبان اگر شرایط مساعد باشد میتوانید با 100 یا 120 کیلومتر اقدام به رانندگی کنید. پس اینکه شما چه جایی پدال گاز را فشار بیشتری دهید تا بتوانید سریعتر به مقصد برسید به مدیریت ریسک شما با توجه به خیابان، اتوبان و یا لغزندگی جاده و سایر عوامل در آن بستگی دارد.
در بازارهای مالی نیز به همین گونه است.
به عنوان مثال؛ شما میتوانید نسبت به شرایط بازار و انتخاب ضریب ریسک خود یک معامله خوب و پر سود انجام دهید. همه اینها بستگی به صبر در معاملات با استراتژیهای کارآمد و تاییدات بالاتر، شرایط بازار و بازدهی آن و البته نوع مدیریت ریسک شما دارد. افرادی که عادت دارند، صبر کنند تا معاملات با شرایط خوب و تاییدات خوب به وجود بیاید؛ معاملات کمتر ولی سوددهتری انجام داده و قاعدتاً نتایج بهتری را خواهند دید و راحتتر معاملات خود را انجام میدهند.
هیچ چیز برای سرمایه گذار نباید مهمتر از توانایی خوابیدن آسوده در شب باشد.
نتیجه بحث
احتمال انحراف بازده واقعی سرمایهگذاری از بازده پیشبینی شده آن، ریسک گفته میشود. ریسک همچنین، شامل احتمال از دست رفتن همه یا بخشی از اصل سرمایهگذاری نیز میشود. برای سنجش ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد. یکی از مهمترین معیارهای این سنجش، انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است.
مدیریت ریسک ؛ جلوگیری از ضررهای بزرگ، انتخاب حد ضرر برای خریدهای خود، به دست آوردن حداکثر مبلغ خرید در هر معامله از طریق فرمول گفته شده میباشد. سرمایهگذاران همیشه باید در ذهن داشته باشند که مهمترین معیار این نیست که چقدر بازدهی به دست آوردهاند بلکه بازدهی در مقابل ریسک متحمل شده مهم است.
سوالات متداول
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه چیست ؟
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد.
مدیریت ریسک در فارکس چیست؟ آموزش مدیریت ریسک فارکس
مدیریت ریسک مناسب و درست به معامله گران ارزهای بین المللی و دیگر دارایی ها، این اجازه را می دهد تا از ضررهایی که ممکن است به دلیل نوسانات حاصل از بالا و پایین شدن ارزها به آنها وارد شود، جلوگیری به عمل آورد.
در حقیقت، داشتن یک برنامه مدیریت ریسک به جا و درست در فارکس، معاملات کم استرس تر، کنترل شده تر و امن تری را، برای تریدرها فراهم می کند. از آنجا که معامله کردن در بازار فارکس و در کل بازارهای مالی، شامل ریسک کردن می باشد، در نتیجه مدیریت ریسک نقش بسیار حیاتی، درست مثل نقش شاهرگ در بدن انسان، در معاملات ارزها بازی می کند.
معامله گران محتاط و حرفه ای بازار فارکس، برای جلوگیری از این ضرر و خسران ها، و برای مقابله با نوسانات احتمالی و ناگهانی مارکت، از استراتژی های مناسب و دقیقی استفاده می کنند. آنها، از معاملات و پوزیشن های بازشان، مثل فرزندانشان مراقبت می کنند و سعی می کنند با استفاده از ترفندهایی که در ادامه برای شما توضیح خواهیم داد، از زیان های احتمالی شان جلوگیری کنند.
تحقیقات نشان می دهد بالای 50% از معامله گرانی که در بازارهای مالی؛ مخصوصا فارکس، ضرر می کنند به خاطر رعایت نکردن مدیریت ریسک و نداشتن استراتژی آنتی ریسک است.
معامله گران موفق و هوشیار مارکت آگاه هستند که مدیریت ریسک، یکی از ابزارهای بسیار مهم و حیاتی و جزء لاینفک طرح معاملاتی آنها است.
نکاتی را که با هم در این مقاله یاد خواهیم گرفت، به شرح زیر است:
مدیریت ریسک در فارکس چیست، چرا مدیریت ریسک در فارکس اهمیت دارد، ریسکهای معاملات فارکس کدامند، بهترین استراتژی های مدیریت ریسک در فارکس، چطور مدیریت ریسک کنیم، در هر معامله فارکس چقدر باید ریسک کنیم، نتیجه گیری.
مدیریت ریسک در فارکس چیست؟
مدیریت ریسک شامل اعمال ویژه ای است که به تریدرها اجازه می دهد در مقابل نوسانات و زیان های احتمالی بازار، ایستادگی کنند. درست است که ریسک بزرگتر مساوی است با سودها و بازگشت های احتمالی بیشتر، ولی همین ریسک بزرگتر می تواند بلای جان هر تریدری نیز بشود.
نتیجتا اینکه شما به عنوان یک تریدر قابلیت مدیریت ریسکتان را داشته باشید، یعنی بتوانید سودتان را بالا برده و ضررتان را به حداقل برسانید، در حقیقت شاه کلید معاملات در بازار فارکس را در دستانتان دارید. حال سوال اینجاست که چطور می شود این کار را انجام داد؟!
پاسخ شما در گرو خواندن ادامه این مقاله جدید و بی نظیر است. در واقع، مدیریت ریسک شامل مواردی از قبیل: داشتن سایز پوزیشن درست، گذاشتن حد ضرر، کنترل احساست و موارد دیگری می باشد که تا انتهای این مقاله، با شما به اشتراک خواهیم گذاشت. رعایت کردن نکات ساده ولی حیاتی ذکر شده، دقیقا نشان دهنده تفاوت یک تریدر حرفه ای با یک معامله گر آماتور است.
چرا مدیریت ریسک در فارکس اهمیت دارد؟
مدیریت ریسک یکی از مهمترین عناوین و موضوعات در دنیای تریدینگ است. چرا مدیریت ریسک تا این اندازه مهم و حیاتی است؟ خوب، ما داریم درباره یک تجارت سودآور صحبت می کنیم و برای به سود رسیدن و پول درآوردن، باید یاد بگیریم که چگونه از ریسک های موجود، مواظبت کنیم و ریسکمان را مدیریت کنیم.
بسیاری از تریدرها کاملا احساسی و بدون داشتن مدیریت ریسک و آگاهی لازم، بدون هیچ محافظی وارد معاملات شده و شروع به ترید کردن می کنند. در حقیقت کسی که بدون مدیریت ریسک وارد پوزیشنی می شود، درست در حال قمار کردن است و نه ترید کردن.
مدیریت ریسک شما را قادر می سازد تا از یک سری قوانین و ابزارهای درست برای جلوگیری از ضررهای ناشی از نوسانات جفت ارزها استفاده کنید. شما با مدیریت ریسک در بازارهای مالی با اطمینان بهتر و آرامش خاطر بیشتری، ترید خواهید کرد.
داشتن مدیریت ریسک مثل بستن کمربند اتومبیل تان است. بستن کمربند نمی تواند جلوی تصادفات احتمالی شما را بگیرد ولی، می تواند ریسک از بین رفتنتان را کاهش دهد. در واقع شما باید قبل از بازکردن حساب واقعی، استراتژی های مدیریت ریسک را که در ادامه با شما به اشتراک خواهیم گذاشت، در حساب مجازی تان آزمایش کنید.
ریسکهای معاملات فارکس کدامند؟
1- ریسک معاملات ارزها: همان ریسک مرتبط با نواسانات قیمت های ارزها است که آنها را ارزانتر یا گرانتر می کند.
2- ریسک نرخهای بهره: دومین ریسک، مرتبط به افزایش یا کاهش ناگهانی نرخهای بهره است که فرار بودن قیمتها را تحت تاثیر قرار می دهد. تغییرات نرخهای بهره در بازار فارکس بسیار مهم هستند زیرا سطح هزینه ها و سرمایه گذاری درون یک اقتصاد، به وسیله آنها افزایش یا کاهش می یابد.
3- سومین ریسک، ریسک نقدینگی است. این به این معنی است که شما به عنوان یک تریدر، برای جلوگیری از ضرر، نمی توانید سریعا یک دارایی را بخرید یا بفروشید. حتی با اینکه فارکس یک بازار با نقدینگی بسیار بالا است، ولی در این مارکت هم زمانهای خاصی وجود دارد که این نقدینگی بالا می باشد. این مسئله به ارز مورد انتخاب شما و قوانین کشور مرتبط با آن ارز، بستگی دارد (البته فراموش نکنید این مساله درباره ارزهای ماژور نیست چرا که شما می توانید با یک کلیک کردن، آنها را خریده و یا بفروشید).
4- چهارمین ریسک، ریسک استفاده از لورج یا همان اهرم است. همانطور که می دانید استفاده از اهرم، همانقدر که می تواند سودده باشد، می تواند به شما ضرر و زیان هم بزند. در حقیقت شما با استفاده از اهرم با پول کمتر، وارد یک معامله بزرگتر می شوید.
بهترین استراتژی های مدیریت ریسک در فارکس
برای مدیریت ریسک در فارکس، شما نیازمند داشتن یک برنامه قوی و مناسب هستید. داشتن این برنامه و مهمتر، متعهد بودن به آن، چراغ راه شما در وادی تریدینگ است. در ادامه ما راهکارهای مناسبی برای جلوگیری از ضرر وزیان در معاملات، به شما معرفی می کنیم.
1- قبل از ورود به معاملات واقعی، حتما آموزش های لازم درباره فارکس و ریسکهای احتمالی آن را ببینید.
2- یک برنامه معاملاتی هوشمند تدوین کنید و متعهدانه نسبت به آن وفادار باشید و به آن عمل کنید.
3- قبل از ورود به فضای واقعی، استراتژی معاملاتی تان را درست کرده و حداقل چند ماه در فضای مجازی، آن را تست کنید.
4- هرگز بیشتر از آن چیزی که نمی توانید تحمل کنید، ریسک نکنید و سرمایه تان را به خطر نیاندازید.
5- حتما از نسبت ریسک به ریوارد مناسبی استفاده کنید. به زبان ساده، همیشه از خودتان این سوال را بپرسید: چقدر از سرمایه ام را حاضرم در این معامله به خطر بیاندازم؟ معمولا حرفه ای ها بیشتر از 2 الی 3% از کل سرمایه شان، ریسک نمی کنند.
6- مقدار تریدی که می کنید را بسته به اندازه ریسکی که درگیر معامله می کنید، تغییر دهید.
7- اندازه لورج یا اهرمتان را همیشه هوشمندانه انتخاب کنید.
8- قبل از ورود به هر معامله ای، نقاط ورود و خروجتان را مشخص کنید.
9- حتما از دستور حد ضرر یا استاپ لاس برای جلوگیری از کال مارجین شدن، استفاده کنید.
10- از دستور حد سود در هر تریدی استفاده کنید و سعی کنید این سطح، واقع گرایانه باشد.
11- در ادامه استفاده از فرمان حد سود و برای حمایت از سودهایتان در معاملات سودده، حتما از دستور حد سود پله ای استفاده کنید.
12- همیشه خودتان را برای بدترین شرایط هم آماده کنید.
13- خویشتنداری را در معاملات تمرین کنید و هرگز به صورت افراطی و قمارگونه، ترید نکنید.
14- کنترل کردن احساسات را در معاملاتتان، تمرین کنید.
15- فقط دارایی ها یا جفت ارزهایی را ترید کنید که از لحاظ فاندامنتالی با آنها آشنا هستید.
16- همیشه اخبار فاندانتالی و تقویم اقتصادی فارکس را دنبال کنید و بدون این ابزارها، ترید نکنید.
17- مراقب ترید کردن ارزها و یا دارایی هایی که نقدینگی کمتری در آنها وجود دارد، باشید. چرا که با ورود به این معاملات ممکن است در زمان فروششان، دچار مشکل شوید.
18- همیشه از سایز معاملات مناسب استفاده کنید.
19- حتما از یک ژورنال معاملاتی استفاده کنید و تمام وقایع، مخصوصا احساساتتان را قبل، در حین و بعد از ترید، در آن مکتوب کنید.
چطور مدیریت ریسک کنیم؟
راههای زیادی برای مدیریت ریسک وجود دارند. ما در اینجا 4 روش تایید شده را برای شما توضیح می دهیم. اولین روش، پذیرفتن ریسک به عنوان جزئی جدانشدنی در هر نوع معامله ای است. اگر وارد دنیای ترید شده اید، باید بپذیرید که انجام هرگونه معامله ای، همراه با ریسک است. ولی منظور ما از پذیرفت ریسک، چیز دیگری نیز می باشد.
گاهی هزینه صرف نظر کردن از یک ریسک، آنقدر بالا است که مجبور می شوید آن را بپذیرید. روش دوم، انتقال یا جابجایی ریسک است. منظور از انتقال، یک نوع بیمه کردن خطرات وجود در معاملاتتان می باشد.
روش سوم و چهارم، کاهش دادن ریسکهای موجود و حذف کردن ریسک می باشد. منظور از کاهش دادن، اضافه کردن ابزارهایی است که موجبات حمایت بیشتر از سرمایه تان را فراهم می کند. در انتها گاهی پیش می آید که شما مجبور می شوید خطرات موجود در تریدهایتان را کلا حذف کنید.
در هر معامله فارکس چقدر باید ریسک کنیم؟
ریسک کردن در هر معامله ای در فارکس، باید مقدار کوچکی از کل سرمایه تان باشد. برخی از معامله گران عدد 2% را برای هر معامله ای، منطقی می دانند. این مسئله به این معنی است که اگر بر فرض مثال، کل سرمایه شما 5000 دلار می باشد، شما به هیچ عنوان نباید بیشتر از 2% این 5000 دلار یعنی 100 دلار در هر ترید، ریسک کنید.
حال، نکته بسیار مهم این قانون طلایی و نجات دهنده این است که شما باید 50 معامله اشتباه انجام دهید، تا کل سرمایه تان (5000 دلار) را از دست بدهید و کال مارجین شوید. این مسئله برای کسی که فارکس را به صورت اصولی و علمی دنبال می کند، بعید است. نتیجتا، متوجه می شویم که اگر در هر مارکتی که هستیم به اصول و قوانین آنجا پایبند باشیم، درصد ضررهایمان را کم و امکان به سود رسیدنمان را افزایش می دهیم.
نتیجه گیری
در کل نباید این نکته را فراموش کنیم که ریسک کردن، جزو نهاد و فطرت هر معامله ای ایست ولی اگر از قبل، مدیریت ریسک را به عنوان یک فاکتور حیاتی در نظر بگیریم، جای نگرانی خاصی وجود ندارد.
به عنوان یک قانون باید همیشه به خاطر داشته باشیم که استفاده از اهرم های بالا و غیر اصولی، ریسک کال مارجین شدن و از دست رفتن تمام سرمایه مان را افزایش می دهد. در نتیجه، اگر همیشه قوانین مدیریت ریسک را در نظر بگیریم و به آن متعهد و پایبند باشیم، هرگز دچار ضررهای خطرناک و نابود کننده نمی شویم.
ریسک مالی چیست؟
ریسک های مالی یکی از اصلی ترین نگرانی های هر کسب و کار در سراسر حوزه ها و جغرافیاهاست. قبل از درک تکنیک های موجود برای کنترل و شکل دهی مدیریت ریسک، بسیار مهم است که بدانید ریسک چیست و انواع ریسک ها را شناخته و بتوانید انواع آن ها را از هم تمییز دهید.
ماهنامه معیشت: ریسک های مالی یکی از اصلی ترین نگرانی های هر کسب و کار در سراسر حوزه ها و جغرافیاهاست. قبل از درک تکنیک های موجود برای کنترل و شکل دهی مدیریت ریسک، بسیار مهم است که بدانید ریسک چیست و انواع ریسک ها را شناخته و بتوانید انواع آن ها را از هم تمییز دهید.
ریسک و انواع آن
ریسک را می توانیم شانس وقوع پیامدی غیرمنتظره یا منفی تعریف کنیم. هر عمل یا فعالیتی که ما را به سمت زیان کردن سوق دهد، می تواند ریسک قلمداد شود. در دنیای کنونی انواع گوناگونی از ریسک وجود دارد که یک بنگاه ممکن است با آن مواجه شود و باید بتواند آن را از سر بگذراند. در بسیاری مواقع ریسک ها را می توان به سه گروه دسته بندی کرد: ریسک های تجاری، ریسک های مالی و ریسک های غیرتجاری.
ریسک های تجاری (ریسک کسب و کار): این نوع ریسک از سوی شرکت های تجاری خود به منظور حداکثر کردن سود و ارزش سهام انجام می گیرد. برای مثال شرکت ها ریسک هایی با هزینه های بسیار بالا را در امر بازاریابی برای تولید و فروش محصولات جدید به بازار برعهده می گیرند.
ریسک های غیرتجاری: درواقع این نوع ریسک ها تحت کنترل شرکت ها نیست. ریسک های ناشی از عدم تعادل اقتصادی و سیاسی را می توان ریسک های غیرتجاری نامید.
ریسک های مالی: ریسک های مالی در اصطلاح مخاطراتی را نشان می دهد که وقوعشان می توانند موجب خسارت های مالی برای شرکت شود. ریسک های مالی عمدتا از بی ثباتی و زیان در بازارهای مالی به علت تغییرات قیمت سهام و ارزها و نرخ بهره و. ناشی می شود.
ریسک مالی یکی از ریسک های ارجح برای هر کسب و کار به حساب می آید. ریسک های مالی ناشی از حرکات بازار است و حرکات بازار نیز می تواند ناشی از عوامل گوناگونی باشد. بر این اساس ریسک مالی را می تواند به گروه های ریسک مالی چیست؟ متنوعی از جمله ریسک بازار، ریسک اعتباری، ریسک نقدشوندگی، ریسک عملیاتی و ریسک حقوقی تقسیم بندی کرد.
ریسک بازار: این نوع ریسک ناشی از تغییر در قیمت ابزارهای مالی است. ریسک بازار را می توان به دو گروه مستقیم و غیرمستقیم تقسیم بندی کرد. ریسک مستقیم ناشی از تغییر قیمت سهام، نرخ بهره و. است.
ریسکی است که از «اتفاقی اعتباری» به وجود می آید. تاریخ نشان می دهد این ریسک معمولا در اوراق قرضه واقع می شد؛ بدین صورت که قرض دهندگان از بازپرداخت وامی که به قرض گیرنده داده بودند، نگران بوده اند. به همین خاطر گاهی اوقات ریسک اعتباری را «ریسک نکول» هم می گویند. ریسک اعتباری از این واقعیت ریشه می گیرد که طرف قرارداد، نتواند یا نخواهد تعهدات قرارداد را انجام دهد. تاثیر این ریسک با هزینه جایگزینی وجه نقد ناشی از نکول طرف قرارداد سنجیده می شود.
ضررهای ناشی از ریسک اعتباری ممکن است قبل از وقوع نکول واقعی طرف قرارداد رخ دهند. به طور کلی تر ریسک اعتباری را می توان ضرر محتمل که در اثر رخدادی اعتباری اتفاق می افتد، بیان کرد. رخداد اعتباری زمانی واقعی می شود که توانایی طرف قرارداد در تکمیل تعهداتش تغییر کند. ریسک اعتباری یکی از مهم ترین عوامل تولید ریسک در بانک ها و شرکت های مالی است. این ریسک از این جهت ناشی می شود که دریافت کنندگان تسهیلات توانایی بازپرداخت اقساط بدهی خود را به بانک نداشته باشند.
در علوم مالی ریسک نقدشوندگی را نمی توان همانند ریسک مالی یا ریسک تجاری محاسبه کرد. اصولا سرمایه گذاران، نقدشوندگی را از این دیدگاه مورد توجه قرار می دهند که بتوانند دارایی را سریعا بخرند یا بفروشند، بدون آن که قیمت آن دستخوش تغییرات شدید شود و از همین دیدگاه است که می گویند دارایی مذکور دارای قدرت نقدشوندگی بالایی است. هر قدر خرید و فروش دارایی سریع تر انجام شود، ریسک نقدشوندگی کم تر می شود. نقطه مخالف این وضعیت، وقتی است که یک نفر بخواهد در سهام شرکت های کوچک سرمایه گذاری کند که برای خرید یا فروش آن ها باید چند روز یا چند هفته منتظر بماند و گاهی هم باید قیمت پیشنهادی فروش را کمتر کند.
ریسک عملیاتی عموما ناشی از اشتباه های انسانی یا اتفاقات و خطای تکنیکی تعریف می شود. این ریسک شامل تقلب (موقعیتی که معامله گرها اطلاعات غلط می دهند)، اشتباه های مدیریتی و کاستی کنترل می شود. خطای تکنیکی ممکن است ناشی از نقص در اطلاعات پردازش معاملات، سیستم های جا به جایی یا به طور کلی هر مشکل دیگری باشد که در سطح سازمان روی می دهد. ریسک های عملیاتی ممکن است منجر به ریسک های اعتباری و بازاری شوند. برای مثال اشتباه عملیاتی در معامله تجاری مانند عدم انجام جا به جایی ممکن است ریسک بازار یا ریسک اعتباری ایجاد کند؛ زیرا هزینه آن به تغییر قیمت بازار وابسته است. از این رو مدت این ریسک نیاز مبرم همه موسسات مالی اعم از بانک ها، موسسات اعتباری، بیمه ها و. است.
ریسک قانونی زمانی مطرح می شود که یک معامله از نظر قانونی انجام پذیر نباشد. ریسک قانونی در کل با ریسک اعتباری مرتبط است؛ زیرا طرفین معامله در صورت زیان در معامله به دنبال بستر قانونی برای زیر سوال بردن اعتبار معامله می گردند.این ریسک می تواند به صورت شکایت سهام داران علیه شرکتی که ضررده باشد، ظاهر می شود. ریسک های قانونی از طریق سیاست هایی کنترل می شود که قسمت حقوقی موسسه با مشاوره مدیر ریسک و مدیریت سطح بالا اعمال می کند. موسسات باید مطمئن باشند قراردادها با طرفین قابلیت اجرا را دارد. با این حال وقتی پای زیان های بزرگ در میان باشد کشمکش های هزینهبر به وجود می آید، زیرا منافع زیادی درگیر است.
بررسی مفهوم ریسک مساعد و نامساعد
بورس اوراق بهادار به مجموعه بازارها و مبادلاتی گفته میشود که در آنجا فعالیتهای منظم خرید، فروش و صدور انواع سهام شرکتها ی تحت مالکیت عمومی انجام میشود. این فعالیتهای مالی از طریق مبادلات رسمی یا بازارهای خارج از بورس (OTC) انجام میشود که تحت مجموعهای از مقررات مشخص عمل میکنند. کار در بورس نیازمند دانش جامع و کاملی در مورد سهام، شرایط خرید و فروش، نوسانات بازار و … است. در این مقاله در مورد دو موضوع مهم بررسی مفهوم ریسک مساعد و نامساعد صحبت میشود.
کارشناسان بازار ادعا میکنند که کلید ثروت در بورس سهام آشکار است: خرید کم و فروش بالا. شاید توصیه خوبی باشد، اما اجرای آن سخت است زیرا قیمتها دائماً در حال تغییر هستند.
معامله در بورس چیست؟
شاید از نظر افرادی که به تازگی به دنیای بورس وارد شدهاند مفهوم ریسک معاملات چیزی ساده و قابل پیشبینی باشد؛ اما باید بدانید برای محاسبه ریسک معامله سهامی خاص عوامل زیادی تأثیر میگذارند. علاوه بر عوامل درونی و بیرونی مختلف، پیشبینی ریسک معامله در هر بازاری با دیگری متفاوت است.(در ادامه مقاله معاملات دو طرفه در فارکس را هم بخوانید)
سرمایهگذاری، به طور کلی، با ریسک همراه است، اما انتخاب سرمایهگذاری متفکرانهای که اهداف و مشخصات ریسک شما را برآورده میکند، به صورتی است که مخاطرات سهام و اوراق را در سطح قابل قبولی نگه میدارد. با این حال، سایر ریسکهایی که هیچ کنترلی بر آنها ندارید بهصورت ذاتی در هر سرمایهگذاری وجود دارند. بیشتر این خطرات بر بازار یا اقتصاد تأثیر میگذارد و سرمایهگذاران را ملزم به تنظیم اوراق بهادار میکند.
ریسک و پاداش به طور جدایی ناپذیری بهم پیوستهاند بنابراین، ریسک در همه ابزارهای مالی ذاتی است. در نتیجه، سرمایهگذاران عاقل سعی میکنند تا حد ممکن خطر را به حداقل برسانند بدون اینکه پاداشهای احتمالی را کاهش دهند. کاهش کلیه متغیرهای مؤثر بر سرمایهگذاری سهام، بهویژه خطرات پنهان دشوار است.(مقاله لیست جفت ارزهای فارکس را هم مطالعه کنید)
نوسان که گاهی اوقات “ریسک بازار” یا “ریسک غیرارادی” نامیده میشود، نوسانات قیمت اوراق بهادار یا سهام در طول یک سال است. همه اوراق بهادار در معرض خطرات بازار هستند که شامل رویدادهایی خارج از کنترل سرمایهگذار است. این رویدادها نهتنها بر یک شرکت یا صنعت بلکه بر بازار کلی تأثیر میگذارند.
در برخی بازارهای بورس به علت میزان بالای پیچیدگی، پیشبینی قیمتها سختتر است. به عنوان مثال بازار ارز با نوسانات زیادی روبرو است و عوامل زیادی بر روی آن تأثیر میگذارند، به همین دلیل پیشبینی و بررسی میزان ریسک دشوار است. بررسی بازار و انواع ریسک موجود برای انجام معامله بسیار ضروری است.(در ادامه مقاله ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک را هم مطالعه کنید)
به این دلیل که با شناسایی میزان ریسک میتوان معاملهای با سود بالا انجام داد. یکی از ریسکهایی که هنگام انجام معامله در میزان سود تأثیر میگذارد، ریسک مساعد و نامساعد است. در ادامه در مورد این دو مفهوم صحبت میکنیم و تفاوت آنها را بیان میکنیم.
ریسک مساعد و ریسک نامساعد چیست؟
ریسک سرمایهگذاری را میتوان احتمال وقوع خسارت نسبت به بازده مورد انتظار برای هر سرمایهگذاری خاص تعریف کرد. به بیان ساده، معیار اندازهگیری میزان عدم اطمینان در دستیابی به بازده طبق انتظارات سرمایهگذار است. این میزان نتایج غیر منتظره است که باید تحقق یابد. ریسک یک مولفه مهم در ارزیابی چشمانداز سرمایهگذاری است. اکثر سرمایهگذاران ضمن سرمایهگذاری، ریسک کمتری را مطلوب میدانند. هرچه ریسک سرمایهگذاری کمتر باشد، سودآوری بیشتری نیز به دنبال دارد.(مقاله دستورات خرید و فروش در بازارهای جهانی را هم بخوانید)
با این حال، هرچه خطر بیشتر باشد، بازدهی نیز بهتر است. در نتیجه تمام ریسکهایی که باعث افزایش میزان سرمایه و سودآوری بیشتر سرمایهگذار میشوند، ریسک مساعد نام دارند. نکتهای که وجود دارد این است که هر چه میزان ریسک بالاتر باشد فرد انتظار بازدهی و سود بیشتری خواهد داشت؛ و هر چه میزان ریسک پایینتر باشد، میزان بازدهی نیز پایینتر است. البته گاهی ریسک بالا باعث ایجاد ضررهای بسیار سنگینی میشود.
با توجه به توضیحات گفته شده در بالا تمام ریسکهایی که باعث کاهش میزان سرمایه و ضرر به سرمایهگذار میشوند، ریسک نامساعد نام میگیرند. ریسک نامساعد ممکن است از دسته ریسکهای اجتنابناپذیر یا ریسکهای اجتنابپذیر توسط سرمایهگذار باشند. تفاوت ریسک مساعد و نامساعد در میزان انحراف پیشبینی است. اگر میزان انحراف مثبت باشد، ریسک مساعد و اگر میزان منفی باشد ریسک نامساعد نام دارد.
رویدادهای اقتصادی سیاستهای پولی، مقررات پیشبینیشده یا مقررات پیشبینی نشده، اصلاح مالیات، تغییر در نرخ بهره یا آب و هوا بر تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورها و همچنین روابط بین کشورها تأثیر میگذارد. این عوامل مشاغل و صنایع را نیز تحت تأثیر میگذارد.(در ادامه مقاله شاخص قیمت و نحوه محاسبه بازده سهام را هم بخوانید)
مباحث ریسک در بازار بورس همیشه از مهمترین موضوعات از نظر سرمایهگذاران بوده است؛ زیرا در نظر گرفتن ریسک بالا میتواند ضررهای زیادی برای سرمایهگذار به همراه بیاورد. علاوه بر آن میتواند با میزان سود بالایی نیز همراه باشد. ریسک در لغت به معنای خطر است. هر چه سرمایهگذاران میزان خطر بیشتری را تحمل کنند ممکن است با شود بیشتری روبرو شوند.
با تمرین و تکرار فراوان، بررسی بازارهای مختلف، آشنایی با تفاوت ریسک مساعد و نامساعد و وضعیت بازارهای مختلف میتوانید خود را به سمت ریسک مساعد هدایت کرده و میزان سود خود را افزایش دهید.
دیدگاه شما